کاظم راستگفتار کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: در سینمای ما قهرمان به دو صورت معنا میشود و در واقع ما دو تعریف داریم. از آنجا که هر چیز وقتی به کشور ما وارد میشود تا حدی ایرانیزه هم میشود سینما و تعاریف دراماتیک در آن نیز برای ما تعاریفی دیگری دارند که شاید با تعریف درستشان کمی فاصله داشته باشند.
راستگفتار خاطرنشان کرد: در ادبیات و ساختار درام قهرمان همان شخص اول قصه است که یک هدف دارد و به سمت هدفش حرکت میکند و موانعی بر سر راهش قرار دارد و با ضد قهرمان مواجه میشود که اگر بتواند این موانع را پشت سر بگذارد و در واقع پیروز شود موقعیتی با عنوان ملودرام شکل میگیرد و اگر اینگونه نباشد و با شکست مواجه شود در واقع تراژدی به وجود میآید. به عنوان مثال در فیلم سینمایی «خانه دوست کجاست؟» کاراکتر اصلی که پسربچه است قهرمان فیلم به حساب میآید و او سعی دارد موانع را کنار گذاشته و به هدفش که رساندن دفتر به دوستش است برسد.
او افزود: در سینمای ما قهرمان معنای دیگری دارد که هیچ ارتباطی با تعریف آکادمیک و درست آن ندارد. با توجه به اینکه معنای کلمه قهرمان در ادبیات ما انسانی قدرتمند و پیروز است در درام هم وقتی از قهرمان صحبت میشود ناخودآگاه یاد کاراکترهایی چون سوپرمن و رستم میافتیم و انتظار داریم فعل قهرمانی را از او ببینیم و او کاراکتری نجاتبخش باشد.
کارگردان فیلم سینمایی «نقاب» تصریح کرد: سینمایی که به چنین قهرمانی احتیاج دارد یک سینمای سطحی از جامعهای شکستخورده است. جامعه شکستخورده و مفلوک در واقع آمال و آرزوهایش را در قهرمانی میبیند که قرار است در یک اثر سینمایی کارهای خارقالعاده انجام دهد. سینما قطعاً بدون قهرمان معنایی ندارد اما این قهرمان هیچ ربطی به تصورات قهرمانانه ندارد و تعریفش همان چیزی است که در ابتدا مطرح کردم. سینما به خودی خود یک هنر نیست و تنها زمانی میتواند چنین مفهومی داشته باشد که با دوربین قصهای نمایش دهیم و آن قصه با قهرمانش روایت شود.
راستگفتار در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: مشکل ما زمانی آغاز میشود که تعدادی از سینماگران ما هیچ شناختی از ماهیت واقعی درام ندارند و اصلاً تلاشی برای فهم و درک این موضوع نمیکنند. در کشورهایی که سینما بسیاری پیشرفته است و در واقع مخترع سینما هستند چنین تعاریف عجیبی که ما داریم وجود ندارد و مطرح کردن عناوینی جعلی چون سینمای ضد قصه، ضد قهرمان و... با توجه به اینکه اسامی تازهای هستند شاید بتوانند جلب توجه کنند اما تنها کارکردشان دور کردن مخاطب از سینما است.
او افزود: اگر نگاهی به فیلمهای پرفروش دنیا داشته باشیم آثار ابرقهرمانی معمولاً در بین این فیلمهای پرفروش قرار دارند ولی باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که صرفاً ابرقهرمانی بودن یک اثر عامل فروش آن نیست و در قصه این آثار قواعد درام به دقت رعایت شدهاند. به نظر من قرار گرفتن سینمای ما در مسیری که امروز میبینیم و آن را به سینمایی کاملاً شکست خورده تبدیل کرده اتفاقی کاملاً عمدی و حسابشده است. وقتی فیلمهای روز دنیا پس از اکران چند روز بعد به صورت دوبله در فضای مجازی در اختیار مخاطبان قرار میگیرند کاملاً شکبرانگیز است و به نظر میرسد گروهی پشت این ماجرا وجود دارد که از این اتفاق سود میبرد و این شعارهای مخرب ضد قهرمان و ضد کلیشه با نابود کردن سینما نیاز این گروه را تأمین میکند. من این را یک توطئه میدانم که به نظر بودجهای برای آن صرف میشود و سینمای ما را به سمتی میبرد که میبینیم امروز به یک سینمای کاملاً شکستخورده تبدیل شده است.
این کارگردان در ادامه تأکید کرد: اگر قصهای به درستی روایت شود ناخودآگاه قهرمان هم خواهد داشت و اثر قهرمان محور در سینما لزوماً اثری نیست که در آن شاهد کاراکترهایی چون سوپرمن باشیم. متأسفانه سینمای ما با پُزهای عجیب و غریب از معنا تهی شده و میبینید که حتی این فیلمها در جشنها و جشنوارههای مختلف جایزههایی مثل جایزه اسکار میگیرند. اگر نگاهی به فیلمهای سالهای اخیر سینمای خودمان بیندازیم میبینیم تعداد فیلمهایی که یک زن و شوهر در یک آپارتمان با هم دعوایشان شده و درگیر یک مسئله دم دستی هستند بسیاری زیاد است و در نهایت هیچ قصهای روایت نمیشود و هیچ پایانی هم شاهد نیستیم. به نظر من اگر نگاهی دقیق داشته باشیم و ببینیم که این فیلمها با چه بودجهای ساخته میشوند و چرا اینقدر زیاد شدهاند، متوجه میشویم که این یک برنامهریزی و یک توطئه علیه سینمای ایران است.
راستگفتار در پایان اظهار داشت: اگر قرار است سینمایی دغدغهمند داشته باشیم و هنر واقعی را شاهد باشیم باید سینمای کلاسیک را بشناسیم و ادبیات نمایشی را مطالعه کنیم. با پشتوانه علم و دانش دیگر مرعوب موجهای سطحی و بی هویت نمیشویم. متأسفانه در سینمای ما حتی منتقدان هم دچار اشتباه میشوند و در بسیاری مواقع فیلمهای خوب را از فیلم بد تشخیص نمیدهند و به شکلگیری این موج دامن میزنند. برای رسیدن به یک سینمای واقعی با ارزشهای هنری لازم است منتقدان و سینماگران در تعامل با یکدیگر به سمت ساخت این سینما بروند.