معرفی کتاب هفته ؛

نمایشنامه «آگوست: اوسیج کانتی» یک تراژدی کمدی متفاوت

|
۱۴۰۰/۰۲/۲۳
|
۰۵:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۱۷۵۲۰۳
نمایشنامه «آگوست: اوسیج کانتی» یک تراژدی کمدی متفاوت
تریسی لِتس نمایشنامه‌نویس، فیلم‌نامه‌نویس و هنرپیشه آمریکایی است. او موفق به دریافت جایزه پولیتزر برای نویسندگی نمایشنامهٔ آگوست: اوسیج کانتی (۲۰۰۸) شده‌است.

به گزارش برنا، جایزه پولیتزر نمایشنامه نویسی 2008 جایزه تونی نمایشنامه نویسی 2008 جایزه منتقدان تئاتر نیویورک 2008 جایزه دراما دِسک 2008 تحسین شده ترین نمایش سال برادوی، شیکاگو و لندن از جمله جوایز و عناوینی است که نمایشنامه «آگوست: اوسیج کانتی» کسب کرده است.

این نمایشنامه جزء متونی است که تراژدی کمدی خوانده می شود؛ به بیان ساده تر یک کمدی سیاه اما کار از جنس بکت و چخوف و مامت نیست. از زبان استعاره همچون نویسندگان قبل از خود سود نمی برد و همین موضوع ارتباط با متن را ساده می کند. تا جایی که می شود در نگاه اول گفت متنی سطحی است؛ اما روایتی است وحشتناک درباره ی رابطه های موجود در یک خانواده؛ یا بهتر است بگوییم بی رحمی افراد نسبت به هم.

شاید هوشمندی نویسنده در همین ترکیب باشد. ترکیب آدم های زیاد، برای ایجاد بُرد و بُعد در داستان. در این نمایش که اجرایش بیش از سه ساعت به طول می انجامد، حداقل با هشت شخصیت محوری مواجه هستیم. نمایشنامه ای زنده، پویا و سرشار از انرژی. انرژی ای که در هر خط از متن قابل لمس است.

خلاصه داستان:

خانواده‌ای، پس از سال‌ها، به علت خودکشی پدر خانواده گردهم جمع آمده‌اند. مادر خانواده، به سختی افسرده بوده و با قرص‌های آرام‌بخش خود را سرپا نگاه می‌دارد. اما افراط وی در مصرف دارو باعث اعتراض دختر بزرگ وی می‌شود که با دختر 14 ساله و همسرش به آن‌جا آمده است. پس از مراسم تدفین پدر خانواده، بارها و بارها بین سه خواهر، مادر با دخترها، خالۀ «ایوی»، دخترها با همسر و پسرش و... بحث و جدل پیش می‌آید. اما ضربۀ نهایی لحظه‌ای وارد می‌شود که همه متوجه می‌شوند خواهر کوچک‌تر قصد ازدواج با پسرخاله را دارد. خاله که به شدت از این موضوع پریشان شده از «باربارا»، دختر بزرگ خانواده، می‌خواهد وی را از این کار منصرف کند و ناچار می‌شود اعتراف کند که فرزندش، چارلی، برادر ایوی و بارباراست. خواهر بزرگ هنوز نمی‌داند این مسئله را چگونه مطرح کند که ناگهان مادر از راه رسیده و بی‌پرده، هرآنچه را که سال‌ها پیش، خود به آن پی برده بود بازگو می‌کند. این قضیه خشم ایوی را برانگیخته و باعث می‌شود که هر دو دختر، مادر را در پریشان‌حالی رها کرده و به دنبال زندگی خویش بروند.

سال 2013 فیلمی با اقتباس از این نمایشنامه ساخته شد.

بخش‌هایی از کتاب:

زیر آب هستیم. نور زیر آب می شکند و پخش می شود. سطح آب موج آرامی دارد، مثل سُرخوردن روی تاریکی. دریاچه، ظلمات آب است در یک شب مهتابی.

یک قایق پارویی در مقابل ما سُر می خورد. بدنه ی آلومینیومی اش آرامش آن جا را برهم می زند و همان طور که به آرامی به عقب حرکت می کند موج های کوچکی درست می کند. پاروها در یک سمت غوطه ورند و با مهارت به سمت عمیق دریاچه سوق داده می شوند. همه چیز آرام است. قایق می ایستد. ضربه ی ملایمی زده می شود. منتظریم. نگاه می کنیم.

ناگهان، چیزی بزرگ و نامشخص به سطح آب اصابت می کند. آرامش را بر هم می زند، به سمت ما می آید و با نوشته های انتهای تیتراژ هم پوشانی می کند.

نظر شما