به گزارش برنا، متن کامل مصاحبه امیر ابراهیم رسولی ، سخنگوی شورای ائتلاف اصورلگرایان با خبرنگار سیاسی خبرگزاری برنا به شرح زیر است:
زمان زیادی تا انتخابات نداریم لیستهای مختلفی مطرح شده ابتدا راجع به تعداد زیاد کاندیدا صحبت کنیم و نهایتا ارزیابی شما از فضای انتخاباتی ۱۴۰۰ چیست؟
راجع به تعدد کاندیداها شما هر دوره را هم که ببینید افراد مختلفی ماهها قبل حتی قبل از ثبتنام اعلام آمادگی میکنند تا در انتخابات شرکت کنند و این اتفاق جدیدی نیست اما وضعیت کنونی و شرایط کنونی کشور و وضعیت مردم باعث شده که خیلیها احساس کنند میتوانند در این شرایط کمک کنند. فی نفسه به نظر اتفاق بدی نمی آید اما آنچه که در صحنهی واقعیت رخ داده است توهم انتخاباتی است و برخی در هر جریان سیاسیای یعنی بدون اینکه کارنامه و برنامه مشخصی داشته باشند احساس می کنند میتوانند یک کاندیدای ریاستجمهوری باشند. ممکن است اهداف و نیتهای مختلفی هم داشته باشند. یعنی ممکن است که کاندیدایی میداند که حتی صلاحیت این کار را ندارد اما پا به عرصه میگذارد و ممکن است اهداف دیگری داشته باشد. به نظرم آن کسی که ثبتنام خواهد کرد میشود روی او حساب جدی کرد و بعد مرحله شورای نگهبان را داریم، اما آنچه مهم است این است که باید ببینیم چه کسی اقبال دارد و به نظرم میآید نظرسنجیهایی که بعد از ثبتنام قطعی انجام میشوند، وضعیت افراد را مشخص میکند و کمی صحنه را جدیتر و قابل بررسی تر خواهد کرد و این برای همهی جریانهای سیاسی است. اما به لحاظ سیاسی به این کار نگاه کنیم به نظرم با این قصهی ثبتنام و بعد هم شورای نگهبان و بعد هم نظرسنجیهایی که انجام میشود و این روزها هم اوج میگیرد، صحنه خلوتتر خواهد شد.
امروز شوراهای مختلفی وجود دارد که وظایف یکسانی دارند، شورای ائتلاف، شورای وحدت و بارها از موازی کاری این دو شورا صحبت شده، آیا وجود دو ساز و کار یکسان برای هدفی واحد نیاز است؟
جبهه ائتلاف نیروهای انقلاب یعنی جبههای که شما در مورد مجلس دیدید که چطور عمل کرد، جبهه ائتلاف نیروهای انقلاب مسیر خودش را خواهد رفت. ما اختلاف زیادی بین دوستان در عرصههای مختلف نمیبینیم. ما همه را در یک مجموعه تصور میکنیم. شاهد مثال آن هم انتخابات مجلس است. در انتخابات مجلس خیلیها میگفتند جبهه پایداری و جامعه اسلامی مهندسین و سنتیها ممکن است یک حرف دیگری داشته باشند. ما همهی اینها را در یک دایره دیدیم و در نهایت هم شما دیدید که جبهه ائتلاف لیستی را داد و آن هم بالاخره لیستی بود که منجر به مجلس یازدهم شد. در کل کشور هم این اتفاق افتاد. حدوداً 235 تا، 240 نماینده از همین ساز و کار جبههی ائتلاف وارد مجلس شدند. تصورم این است که با توجه به اینکه هنوز زمان داریم جبههی ائتلاف کماکان همان سیاست را دنبال میکند که بتواند به یک لیست واحد برسد.
نهایتا اصولگرایان با چه سازوکاری به وحدت حداکثری خواهند رسید؟
ساز و کارهای مختلفی برای این کار طراحی شده است. هم به لحاظ اینکه اجماع صورت بگیرد هم به لحاظ اینکه چه افرادی این 21 نفر را در لیست شورا شامل بشوند. برای آن هم فکر شده و روشهایی دنبال میشود. اما آن چیزی که شاید به لحاظ خبری قابل توجه باشد این است که در جبههی شورای ائتلاف این جبهه یک شورایی داشته است. این شورا، شورایی است که از آن اول کارش را شروع کرده و اقشار مختلف در آن حضور دارند، نه نماینده رسمی اما افرادی که مثلاً از تشکلهای دانشجویی سابقه دارند و مرتبط هستند تا احزاب مختلفی که حضور دارند و فعال هستند و مرتبط هستند، شخصیتهای حقیقی که خودشان دارای وزن سیاسی هستند همه حضور دارند. این شورا در این جبهه خواهد بود. البته کاندیداها از آن حذف میشوند. چون بعضیها کاندیدا شدند خب دیگر کاندیدا که نمیتواند خودش در لیست نظر بدهد. بنابراین در جبههی ائتلاف شورای مرکزی وجود دارد و کاندیداها از آن حذف خواهند شد و یک تعدادی از افراد خواهند ماند.
ما برای اینکه مردم را و جریانها و تشکلها را دخیل کنیم سامانه ای ایجاد کردیم که در حال حاضر بیش از پنجاه هزار نفر در تهران در این سامانه به عنوان فعال ثبتنام کرده اند. مجمع عمومی بالای پنجاه هزار نفر هستند اسامی افراد شاخص جامعه به آنها معرفی میشوند و از بین این افراد 10 نفر انتخاب میشوند و با آن رایگیری به شورا اضافه خواهند شد تا لیست 21 نفره تهران بسته شود.
_پس نهایتاً تصمیمگیرنده شورای ائتلاف است؟
شورای ائتلاف به اضافه 10
با این تفاسیر شورای وحدت در این بین چه کاره است؟
شورای وحدت جزو ماست. ما اختلاف سلیقه زیادی داریم. اما واقعیت این است که ما در شورای ائتلاف افرادی را داریم که در شورای وحدت هم هستند. به عنوان مثال آقای زریبافان، آقای روح الامین که الآن ایشان نماینده تهران هم هستند. ایشان در شورای ائتلاف هست، در شورای وحدت هم هست.
_ با این وجود پس تأکید دارید آنها هم جزئی از این ساز و کار هستند. از چه کسانی دعوت شده تا برنامههایشان را برای انتخابات ریاستجمهوری به شما ارائه بدهند؟
شورای ائتلاف دنبال نمایش نیست. بعضیها نمایش میدهند. ما دنبال نمایش نیستیم. شورای ائتلاف به دو وجه توجه خواهد کرد. افرادی که خودشان را در معرض گذاشتهاند یا شناخته شده هستند یا نیستند. اگر شناخته شده نیستند که شورای ائتلاف به فردی که شناخته شده نیست در این شرایط کشور سکان مهمترین قوه اجرایی را به دست کسی که دو وجه مهم را ندارد بسپارد؟! برای ما دو وجه مهم است. یکی کارنامه و یکی برنامه است. در کارنامه و برنامه حتماً به کارنامه اول توجه میشود و بعد به برنامه. چرا؟ به خاطر اینکه بالاخره افرادی میآیند یک برنامههای رنگیای تحویل میدهند با اسمهای قشنگ. اما چه کسی میخواهد آنها را اجرا کند؟ زمانی یک افرادی برنامه میدهند برای فضای مجازی، نمیخواهم اسمش را عوامفریبی بگذارم. میخواهم بگویم که یک برنامههای ماورایی میدهند که اصلاً قابل اجرا نیست. اما ما به سمتی می رویم که این کسی که برنامهای میدهد دارای چه کارنامهای است؟ یعنی در سبقهی این آقا چه اتفاقاتی افتاده است. ببینید افراد شناخته شده کارنامه دارند. شما بر اساس کارنامهاش میتوانی ببینی چه کرده است. شورای ائتلاف بر اساس کارنامه و برنامه در حال بررسی کاندیداها است. ما بعد از ثبتنام این کار را به صورت عملیاتی با افراد شروع میکنیم. امروز روی کارنامه و برنامه افراد کار میشود، بعد از ثبتنام یعنی اینکه واقعاً کسی رفت و ثبت نام کرد چون تا قبل از آن بعضیها مانور میدهند. ما از کجا بدانیم؟ برای چه چیزی باید وقت گذاشت؟ برای چیزی که هنوز قطعی نشده است؟ بنابراین وقتی که ثبتنام انجام شد ما میدانیم با یک کاندیدای ثبتنام کرده حداقلی مواجهیم. آن موقع بر اساس آن بررسیهایی که روی کارنامه و برنامهاش شده از او دعوت میشود تا از برنامهاش دفاع کند و بعد مرحله شورای نگهبان است. البته ما در یک برهههایی حتماً در چندین نوبت تا رسیدن به 28 خرداد نظرسنجی انجام داریم تا به سمت کسی برویم که بیشترین اقبال را داشته باشد و فکر میکنم این یک مسیر عقلانی و درست است.
_ اگر بخواهیم از روی نظرسنجیهای فعلی بررسی کنیم و از نظر اسامی پر تکرار این روزها، آقای رئیسی کسی بودند و کسی هستند که بیشترین تکرار اسم ایشان را داریم که همه میگویند آقای رئیسی باید بیاید و حتی بسیاری اصلاً کاندیداتوری و عدم کاندیداتوریشان را بر مبنای این گذاشته اند که ایشان وارد عرصه میشوند یا خیر؟! بارها هم صحبت شده که تمام تلاشها بر این است که ایشان وارد عرصه شوند.
_دیدگاهتان راجع به اینکه آیا ایشان وارد این عرصه میشوند یا نه چیست؟ و اینکه به هر حال رئیس یک قوه هستند که موفق عمل کرده و در مسئولیتی که دارند موفق هستند. نظرتان راجع به اینکه بخواهند رئیسجمهور شوند و یا کاندیدای شورای ائتلاف باشند چیست؟
تا زمانی که کسی ثبتنام نکند اینها گمانهزنی است. ما نمیتوانیم بر اساس گمانهزنی عمل کنیم. چندین بار هم افراد مختلف از قوه قضاییه در مصاحبههای علنی که انجام دادند گفتهاند هنوز تصمیمی گرفته نشده است. حتماً آیت الله رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه در صورت ثبتنام جزو کاندیداهای برجسته جریان نیروهای انقلاب خواهند بود. اجماع روی ایشان هم اتفاق خواهد افتاد. اما نکتهی مهم این است که شورای ائتلاف مسیری را میرود و این مسیری است که ایشان از آن خارج نیست و ما در کنار بقیهی کاندیداها ایشان را هم اگر ثبتنام بکند، بر اساس نظرسنجی ها ارزیابی خواهیم کرد و بر آن اساس عمل خواهیم کرد. ما باید بتوانیم به اجماع حداکثری برسیم. در اجماع حداقلی معلوم نیست چه اتفاقی برای ما بیافتد. ما باید ببینیم بر اساس کاندیداهایی که ثبتنام کردهاند اجماع حداکثری روی کدام کاندیدا اتفاق میافتد و بر اساس آن حرکت کنیم. حتماً آقای رئیسی هم اگر ثبتنام کنند جزو کاندیداهای جریان ما هستند.
_ واقعیتی وجود دارد جدای از ثبتنامها که موضوع را جدیتر میکند، یک سریها هستند که اعلام کاندیداتوری کرده اند. آقای محسن رضایی، آقای ضرغامی، آقای رستم قاسمی. از بین اصولگراها این افراد صحبت کرده اند که حتماً میخواهند وارد عرصه شوند. کسان دیگری هم وجود دارند که روی موج سوار شدهاند. مثلا آقای احمدینژاد فردی است که قبلا مورد حمایت اصولگراها واقع شد اما امروز انگار روی یک موجی سوار شده و در جامعه و با همان ادبیات قبلی، با همان روش قبلی پیش می رود. ولی انگار هنوز هم اقبالی به آنها وجود دارد.
_ کاندیداتوری ایشان با توجه به اینکه زمانی اصولگراها از ایشان حمایت می کردند امروز چطور ارزیابی می شود؟
من دوباره در پاسخ به این سؤال به سؤال قبلی شما برمیگردم. ایشان هم مثل بقیهی افراد میتواند برود صحبت بکند. هر موقع ثبتنام کرد یعنی اگر ثبتنام کرد و اگر شورای نگهبان ایشان را تأیید کرد، ایشان هم میشود جزو گزینههایی که قابل بررسی است اما ما بالاخره سابقه افراد را در نظر می گیریم و ملاک حال فعلی افراد است و آن را هم لحاظ خواهیم کرد ولی فکر میکنم نباید نیتخوانی کنیم. یعنی باید صبر کنیم به موقع درباره آن صحبت کنیم. غذایی که نپخته دل درد میآورد. من میگویم بگذارید غذا بپزد اگر غذا پخته شد زمان افطار هم میشود همه غذا را میل میکنند اما وقتی که غذایی نپخته است، ما راجع به غذای نپخته چطور صحبت کنیم؟! در حالی که هنوز ثبتنامها اتفاق نیفتاده است، شورای محترم نگهبان هم پاسخ نداده است. چطور می شود نظر داد؟! البته آقای کدخدایی در مصاحبهای در مرداد ماه 99 داشت بدون اینکه اسمی از کسی بیاورند گفت که اگر کسی در انتخابات رد شده بهتر است که دیگر مراجعه نکند. یعنی اظهار نظر یک عضو رسمی شورای نگهبان بود که بدون اینکه اسمی از کسی بیاورند اشاره ای داشتند و این میتواند جزو یکی از پیشفرضها باشد.
_ به صحبت های آقای کدخدایی در مرداد 99 اشاره کردید. یک نکتهای موازی با این موضوع وجود دارد که کسانی که بارها ثبت نام کردهاند اما مورد اقبال جامعه واقعه نشدهاند باز هم حضور دارند. یعنی چندین بار خودشان را محک زدهاند و شاید این موضوع اصلاً دستاویزی شده است راجع به این افراد چه دیدگاهی دارید؟
به نظر من میآید که ما باید ملاکمان را قانون بگذاریم. قانون منعی دارد. شما بالاخره ممکن است که مثلاً در ماه 20 بار بخواهید به سینما بروید. قانون میگوید که شما نمیتوانی به سینما بیایی؟ قانون میگوید اگر شما شرایط دیدن این فیلم را داریم مثلاً به اضافهی 18 نیست. مشکلی هم ندارد. شما از نظر سنی هم مشکلی نداری، پول بلیط را هم داری، شرایطش را داری میتوانی 20 بار سینما بروی. قانون اگر جلوی کسی را نمیگیرد و فرد شرایط قانونی دارد خب برود و ثبتنام کند. ما اجازه بدهیم مردم تصمیم بگیرند.
_ مردم تصمیم گرفتند و بارها اشخاصی را پای صندوق آرا رد کرده اند؟!
شاید بالاخره در گذشت زمان اتفاقات دیگری بیفتد. شما ممکن است که یک جا یک موقع یک تصمیمی بگیرید در یک سال آینده تصمیم عوض شود. انسان میتواند تغییر کند و نظرش عوض شود. شرایط هم ممکن است عوض شود. به نظر میآید این را در اختیار مردم بگذاریم. یعنی اجازه بدهیم که با گذشت زمان مردم هم بار دیگر بیایند و یکبار دیگر به آن آدم رأی ندهند و ممکن است یکباره اقبال پیدا کنند. ایندفعه رأی بدهیم ببینیم میخواهد چه کاری بکند! یعنی این یک پیشفرض است، محال که نیست.
_ کسی که در قامت ریاستجمهوری قرار می گیرد را با سینما رفتن یکی می کنید؟
مثال است، در مثل مناقشه نیست، من بحثم قانون است. مثالم مبتنی بر قانون زده شده که شما بر اساس قانون چگونه عمل میکنید. قانون میگوید شما فیلم به اضافه 18 نمیتوانی بروی ببینید. خب نمیتوانید بروید ببینید. اما اگر قانون راجع به فردی میگوید که میتواند 20 بار شرکت کند، بگذار 20 بار شرکت کند. میخواهم بگویم اشکالش چیست؟ من اشکالی نمیبینم. من میگویم انتخابات ما براساس دموکراسی و آزادی است، البته اینها را شما باید بیشتر تبلیغ کنید ولی ما در عمل موافق آن هستیم! من میگویم اجازه بدهیم افراد بیایند، خودشان را عرضه کنند شاید اقبالی به وجود آمد. بنده به عنوان سخنگوی جبههی ائتلاف نیروهای انقلاب خدمت شما عرض میکنم ما که مرجع تأیید یا رد نیستیم. این افرادی که میگویید شورای محترم نگهبان رد صلاحیت کرده است. دلایلش چیست؟ بدون اینکه ببینید مشکل بیمار چیست نسخه نپیچید. شما باید ببینید مشکل بیمار چیست. مشکل او چه بوده که رد صلاحیت شده است. خیلی از دوستانی که رد میشوند میدانند قانون گفته که شورای نگهبان اجازه ندارد دلیل رد صلاحیت را اعلام کند. و با اشراف به این، شروع به فضاسازی رسانهای میکنند که آقایان ما را رد کردند. میداند شورای نگهبان نمیآید در ملأ عام آبروی آنها را ببرد. که اگر بتواند این کار را بکند دیگر سکوت خواهند کرد. به نظرم ما نباید وارد کار شورای نگهبان شویم. من و شما به عنوان رسانه، حالا من هم یک مسئولیتی دارم و یک کاری انجام میدهم اما خودم را از جنس رسانه میدانم، سایت دارم، مجله دارم، ما وارد این کارها نمیشویم. تأیید صلاحیت بر عهده شورای نگهبان است، بر رد صلاحیت هم دلایلی وجود دارد. دلایل را شورای نگهبان بررسی میکند و نتیجه را میگوید. دلایل آن را ما نمیدانیم چون محرمانه است، چون آبروی افراد است. انتخابات ریاست جمهوری است و آمار و شرایط وجود دارد. میخواهم بگویم هر کدام را باید با خودش بسنجیم و جمعبندی کنیم.
_ از ابتدای مطرح شدن بحثهای انتخاباتی به موضوع کاندیداهای نظامی پرداخته شد برخی از افرادی که سابقهی نظامی دارند میخواهند شرکت کنند. آیا در وهلهی اول این موضوع را درست میدانید یا خیر؟
ملاک من قانون است. اگر قانون یعنی فرمایش امام مبتنی بر عدم دخالت نظامیان در سیاست است قانون باید رعایت شود. اما حرف امام در دخالت در سیاست با کاندیداتوری دو نکته متفاوت است. یک موقعی یک جریانی میخواهد دخالت کند، آن یک مسیر دیگری دارد. امروز کسانی در شورای شهر ثبتنام کردهاند، من خبر دارم و اسم نمیآورم. پست هم نداشته ولی نظامی بوده و هیأت محترم نظارت رد کرده است. چون گفته شما باید از نظامیگری استعفا میدادید. قانون پیشبینی کرده است و میگوید شما از نظامی بودن استعفا میدهید و میآیید در یک سطح دیگری کار می کنید و اگر استعفا نمیدهید صلاحیت شما رد میشود. در شرایط موجود کشور به نظر من اصلاً این مساله ملاک نیست. ملاک کارآمدی است و کارنامه است و اینکه بتواند شرایط موجود را تغییر بدهد. کسی که میتواند شرایط موجود را تغییر بدهد، اگر بر اساس قانون شرایطش را دارد باید بیاید. اگر به سابقه افراد نگاه می کنید و میخواهید سوابق نظامی بودن را در بیاورید باید راجع به همه این کار را بکنید. یعنی مثلاً بگویید آقا لاریجانی که رئیس مجلس شد، الآن هم زمزمه کاندیداتوری ایشان هست، خب ایشان سابقه سپاه دارند و نظامی بودند. یعنی باید بروید و نبش سوابق کنید و بعد بگویید که اینها در سوابقشان نظامی گری بوده و هست. فکر میکنم صرفا در سوابق، نظامی بودن که اشکالی ندارد. امروز آقای قالیباف رئیس مجلس هستند در سوابقشان جبهه و جنگ وجود دارد. این که یک حسن است که یک نفر آدم جهادی جبهه ای و جنگ دیده بوده است و سختیهای این کشور را کشیده است.
_ راجع به کاندیداتوری قالیباف چه دیدگاهی دارید؟
آقای قالیباف؟! مگر اعلام کردند؟ خیر اعلام نکردند و باید به زمان بسپاریم.
خودشان که اصلاً موضعی در این خصوص نگرفته اند. ایشان مثل گذشته در جریان نیروهای انقلاب حرکت میکند. اطرافیان سیاسیون ایشان بعداً اظهار نظرهایی کردند و گفتند ما در اجماع جریان حرکت میکنیم. یکی از نمایندگان تهران نزدیک به ایشان یکبار اعلام کرد که ایشان گفته اند اگر آقای رئیسی بیایند به او کمک میکنند. میخواهم بگویم که تابع شرایط جبهه نیروهای انقلاب هستند. ایشان اصلاً اظهارنظر رسمی و حتی غیررسمی نکرده است. به نظرم باید صبر کنیم تا روزهای آینده فضا شفاف شود. ایشان هم بالاخره یک توانمندیهایی دارد، یک کارنامهای دارد. به موقع میشود راجع به کارنامه و توانمندیهای ایشان صحبت کرد.
_ فکر میکنید که اگر ایشان وارد عرصه شوند و ما بخواهیم امروز پیشبینی داشته باشیم به عنوان یک شخص که به سیاست آشنا است آیا مورد اقبال جامعه واقع میشوند؟
شرایط کنونی جامعه به فردی نیاز دارد که در عین پرکاری، کارنامهای دارد و فعالیتهایی در گذشته داشته و می تواند شرایط را تغییر دهد. بالاخره ایشان سرلیست تهران بودند و در پایتخت اقبالی داشته است و نظرسنجیهایی موجود است. نظرسنجی نشان میدهد که اقبالی وجود دارد. من نظرسنجیهای مختلف را در کنار هم میگذارم. مثلاً دانشگاه تهران هم نظرسنجی کرده است، مؤسسهی دانشگاه تهران هم هست و فضای آن علمی است. صدا و سیما هم نظرسنجی کرده جاهای دیگری هم نظر سنجی کرده است. ایشان جزو رتبههای بالای نظرسنجی و مورد اقبال عمومی مردم است. من فکر میکنم که اگر شرایط شفاف شود، اقبال به ایشان هم در جریان انقلاب وجود دارد.
_ پس می توان گفت لیستهای مختلف در نهایت به یک لیست منتهی میشوند و در نهایت همه نیروهای اصولگرایی یک حرف را می زنند؟
تلاش این است که اجماع حداکثری در شورای شهر اتفاق بیفتد ما از این تلاشها مأیوس نیستیم. همانطوری که در مجلس نبودیم و این کار را کردیم و وارد مجلس شدیم. در شورای شهر گذشته هم که دوستان بودهاند و بالاخره دوستانی از اصلاحطلبان آمدند و شورای شهر شدند، شهردار را انتخاب کردند، شهردار را عوض کردند. در مورد آنجا هم ما به لیست واحد رسیدیم. در انتخابات مجلس هم این اتفاق افتاد. الآن هم از اجماع حداکثری ناامید نیستیم، تلاشمان را میکنیم به نظر میآید که مردم در یک شرایطی هستند و کمی فراسیاسی نگاه میکنند و میبینند که چه کسی میآید تا شرایطشان را تغییر بدهد. نتیجهاش این است که شما امروز میآیید و میبینید بسیاری که حامی یک فردی بودند که امروز هست رسماً اعلام پشیمانی میکنند. این نشان میدهد که همه دنبال تغییر هستند. تحولی در زندگی شخصیشان وجود دارد. فکر میکنم که باید کمی نگاه را به سمت کارآمدی افراد ببرند و این اتفاق میافتد. حتی در حوزههای شهری هم این تفاوت ملموس وجود دارد. افراد فکر میکنند باید تغییر و تحولی اتفاق بیفتد. بر مبنای این جریان است که نیروهای انقلاب تصور دارند برای متوقف کردن شرایط موجود و روند مدیریتی که امروز وجود دارد باید کاری کرد و راهی جز اجماع حداکثری نیست.
_ فکر میکنید که شخصی که بتوان اجماعی روی او صورت داد، چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟ چه مشخصههایی باید داشته باشند تا بتوانند در شرایط فعلی به کشور کمک کند؟
به نظر میآید که پدیدهای که این سالها مخصوصاً این دو سال اخیر بسیار مطرح شده اسم جوانگرایی دارد. در لایهی درست اگر به آن برسیم اتفاق این است که تحول در نیروی انسانی اتفاق بیفتد. بعضیها از این جوانگرایی اشتباه برداشت کردهاند رهبر معظم انقلاب که خودشان جوانگرایی را مطرح کردند، گام دوم را مطرح کردند و اصرار داشتند که این اتفاق بیفتد، بعضیها چون از این جوانگرایی برداشت غلط کردند فکر میکردند که جوان باید بیاید و در رأس قرار بگیرد. جوانگرایی فقط به سن نیست. رهبر انقلاب مجبور شدند بیایند و تبیین کنند که ما اگر جوانگرایی گفتیم، جوانگرایی به سن نیست. در این است که رئیس دولتی که میآید از نیروی جوان استفاده کند. نیروی جوان را وارد بدنهی اجرایی کشور کند. به نظرم این نکتهی مهمی است. یعنی کاندیدایی که میآید الآن باید قدرت و شجاعت این را داشته باشد که با یک سری از مدیرهای پیر و خسته خداحافظی کند. باید واقعاً بایستد یک سری را جا به جا کند. آدمهایی که انگیزه کار کردن ندارند، کسی که 20 سال پیش وزیر بوده چرا باید دوباره وزیر شود؟ 20 سال پیش وزیر بودید و اگر کاری میخواستید بکنید هم 20 سال پیش کردید. از 20 سال پیش که تا حال دو بار وزیر شده اند. کاندیدایی که میآید با هر بینش و سلیقهای باید به این معتقد باشد که یک پوستاندازی در مدیریت کشور اتفاق بیفتد و نسل جوانی بیاید که البته دارای فاکتورهای درست باشد. یعنی نسل جوانی که کار کرده، درس خوانده، زحمت کشیده، تجربهای دارد و میتواند این تجربهاش را بیاورد و در متن مدیریت کشور قرار بدهد. جوانگرایی به این معنی است. به این معنی که استفاده از نیروی جوان در بدنه اتفاق بیفتد به نظرم این یک عامل مهم است که افراد کاندیدا باید به آن معتقد باشند وگرنه دوباره استفاده از نیروهای تکراری و آزمون پسداده اتفاق می افتد و کارنامه دولت را زیر سؤال خواهد برد به نظرم میآید که کاندیدای جریان نیروی انقلاب حتماً این ویژگی را خواهد پذیرفت.
یعنی آن وابستگی به صندلیها را از بین ببرد؟
حتماً باید بتواند این کار را بکند. حتماً باید بتواند ریشهی بعضی از باندهای مدیریتی را از بین ببرد و به نظرم معنی کاندیدای انقلابی همین است. کاندیدایی که بتواند مقاومت کند حتی افرادی که از طیف خوش هستند را حذف بکند. نه حذف به معنای خانهنشینی، حذف به معنی مشاوره. بالاخره شما بعد از 20 سال، 30 سال، 40 سال، 50 سال، نمیتوانید اسوه تجربه را حذف کنید. باید صندلی اسوه تجربه را عوض کنید. یعنی از صندلی مدیریت در حوزه اجرا برود و در صندلی مشاور بنشیند و کمک بکند و افراد جوان بتوانند رشد بکنند. به نظرم این اتفاق در کاندیدای جریان نیروی انقلاب میافتد.
_ فکر میکنید فرقی دارد که افراد در کدام بخش از نظام کار کنند؟ مثلاً رئیس یک قوه چه اصراری دارد که باید ریاست قوه مجریه را هم تجربه کند؟
این یک شبهه است که وارد میشود. اولاً باید ببینیم که اساساً اقبال به آن فرد وجود دارد یا نه؟! شرایط مختلف و متفاوت است. من فکر میکنم که اگر یک رئیس قوهای شرایط و کارنامهاش را دارد، و سوابقش نشان داده میتواند در جای دیگر هم مفید باشد، این را به انتخاب مردم بگذاریم. مردم انتخاب بکنند که آیا او این توانمندی را بر اساس سابقهاش دارد یا نه؟ من میگویم اگر این اقبال وجود دارد، چه مانعی باید جلوی او را سد بکند؟ اگر قانون میتواند جلویش را سد بکند، سد بکند. مثلاً یک معاون وزیری میخواهد برود نماینده مجلس شود. قانون چه میگوید؟ میگوید باید بروی استعفا بدهی بروی. اما جایی که قانون سکوت میکند ما هم باید سکوت کنیم و اختیار را به مردم و رأی مردم بدهیم. به هر حال بیشترین اقبال نسبت به رؤسای قوه است که حالا صحبت از کاندیداتوریشان مطرح است.
_اگر آقای رئیسی از سمت اصولگرایان وارد عرصه نشوند، چه اتفاقی برای جریان اصولگراها میافتد؟
اگر ایشان وارد عرصه شوند شرایطی به وجود می آید، اگر ایشان به قول شما وارد نشوند افراد مختلف دیگری هستند. افرادی دارای کارنامه و سوابقی هستند. آنها را بررسی خواهیم کرد و دوباره ملاکها را راجع به آنها دنبال میکنیم و به اجماع حداکثری میرسیم. گزینهای باید باشد که آن اجماع حداکثری اتفاق بیفتد. شاید فردی آدم خوبی باشد، دارای ویژگیهای مدیریتی باشد اما اقبال نداشته باشد یا یک طیف خاص دنبال او باشد و برای او اجماعی حداقلی بوجود بیاید. ما نباید دنبال اجماع حداقلی باشیم. ما در وهلهی اول باید دنبال اجماع حداکثری باشیم.
_ آیا بدون آقای رئیسی هم اجماع حداکثری اتفاق خواهد افتاد؟
ما باید تلاشمان را بکنیم.