معرفی کتاب؛

«چه کسی بر جهان حکومت می‌کند؟» بازخوانی مسئولیت روشنفکران در برابر ظلم

|
۱۴۰۰/۰۳/۱۹
|
۰۰:۰۰:۰۰
| کد خبر: ۱۱۸۸۲۶۴
«چه کسی بر جهان حکومت می‌کند؟» بازخوانی مسئولیت روشنفکران در برابر ظلم
کتاب «چه کسی بر جهان حکومت می‌کند؟» همانطور که از نامش مشخص است به موضوع مهمی درباره سیاست‌های روز جهان می‌پردازد.

به گزارش برنا، کتاب «چه کسی بر جهان حکومت می‌کند؟» که از ۱۰ فصل در ۲۴۷ صفحه سامان یافته است در صدد پاسخ به این پرسش است که: چه کسانی بر دنیا حکومت می‌کنند؟ چگونه به تلاش‌های خود ادامه می‌دهند؟ این رهبران کجا هستند و ملت‌های تحت سلطه چگونه‌اند؟ آیا آنان می‌توانند بر قدرت سوداگری و دکترین ملی غلبه کنند و متحول شوند و سرزنده و مستعد به زندگی امیدوار باشند؟

سرفصل‌های این کتاب عبارت است از: بازخوانی مسئولیت روشن‌فکران، اسناد شکنجه و فراموشی تاریخی، دست نامرئی قدرت، زوال آمریکا؛ علل و عوامل، آیا آمریکا ابرقدرت است، اسرائیل و فلسطین؛ گزینه‌های واقعی، «هیج چیز برای دیگران نیست» جنگ طبقاتی در آمریکا، ایالات متحده یک دولت تروریستی پیشرو است، آیا ایران بزرگترین تهدید برای صلح جهانی است؟ اربابان نوع بشر.

وارونه‌سازی ارزش‌ها، اهمیت حادثه یازده سپتامبر، پارادایم شکنجه، تروریست‌پروری، تهدید ایران و چین، سنجش زوال آمریکا، اسرائیل و فلسطین، از دست دادن چین و ویتنام، اسرائیل و حزب جمهوری‌خواه، بزرگترین تهدید، ابرقدرت دوم و نگاه به آینده، برخی از موضوعات این کتاب است.

کتاب «چه کسی بر جهان حکومت می‌کند؟» نوشته نوآم چامسکی با ترجمه حسین جعفری موحد به همت دفتر نشر معارف منتشر شده است.

بخش‌هایی از کتاب:

البته این ادعا بسیار بعید و دور از ذهن می نماید، اگر گمان کنیم «اربابان جهان» نمایندگان مردم کشورهای خودند، بلکه بر عکس حتی در حکومت های دموکراتیک تر، مردم بر تصمیمات دولتی و سیاسی تاثیر بسیار محدودی دارند. محققان و اندیشمندان برجسته مدارم و شواهد بسیار قانع کننده ای ارائه کرده اند که ثابت میکند در خود ایالات متحد نخبگان اقتصادی و گروه های سازمان یافته ای که منافع اقتصادی خاصی را نمایندگی میکنند به طور کاملا مستقل بر سیاست های دولت آمریکا تاثیر مستقیم میگذارند. این در حالی است که اکثریت طبقه متوسط و شهروندان که گروه های ذی نفع توده- محور را تشکیل میدهند بر تصمیمات سیاسی دولت هیچ تاثیری ندارند. این نویسندگان در نتایج تحقیقات خود مطالب بسیار متقن و قابل تاملی در حمایت از نظریه «سلطه نخبگان اقتصادی» یا سلسله نظریاتی در حوزه «تکثیر گرایی منحط» ارائه کرده اند، اما هیچ یک از آن ها مطلبی اراده نداده است تا نظریات حوزه دموکراسی انتخاباتی اکثریتی یا تکثر گرایی اکثریتی را تقویت نماید.

نظر شما