امســال با توجه به اتفــاقــات رخ داده در روند انتخابات ریاست جمهوری و پررنگ شدن مواضعی که پیش از این بعضاً در قالب نظرات شخصی و بـــا پوشـــشهـــای مختــــلفــــی بیـــــان میشدند و در این روزها تبدیل به نظریههای غالب شدهاند، فرصتی پدید آمده تا نسبت این دیدگاهها با اساس نظرات قوامدهنده جمهوریت، که عمدتاً از سوی امام خمینی(ره) و پدران قانون اساسی مطرح شده بود مورد بررسی قرار گیرد. این روزها، گویی اصل «انتخابات» و «انتخاب» دچار اخلال مفهومی و تقدم و تأخر اولویت و اصالت شده به گونهای که اهمیت فرد «منتخب» - به هر ترتیبی - بر اصل و اساس و فلسفه وجودی «انتخابات» غلبه کرده است.
نگاه کنید به بیاناتی که از سوی برخی افراد مؤثر دارای تریبون بیمحابا در مورد نقش مردم بیان میشود و حتی افراد مسئول در نهاد تصمیمگیر در انتخابات نیز با اشکال غیرمستقیم آن را بیان میکنند. در مقابل این افراد نیز متأسفانه دیدگاههایی مبتنی بر بیفایدگی صندوقهای رأی ترویج میشود. براساس این دیدگاهها چون فرد برآمده از صندوق، ضمانتهای حقوقی یا توانایی فردی برای پاسخ به مطالبات جامعه را ندارد، لذا این دسته نیز با نگاه تقلیلگرایانه، قهر از صندوق را توصیه میکنند. براساس فلسفه جمهوریت، مردمسالاری و تحقق عبارات معروف «مردم در صحنه» و «میزان رأی ملت است» امام خمینی، نباید به «صندوقها» فقط به عنوان پدیدهای که از آن فردی برای اداره امور کشور بیرون میآید نگاه کرد.
چنین نگاه تقلیلگرایانهای به صندوقها، اهمیت صندوق را یکبار مصرفی کرده و صرفاً توجیهگر نیات سیاسی عدهای میشود. در نگاه وفادارانه به امام(ره)، آرمانهای بنیانگذاران مشروطه و پدران قانون اساسی و مواضع بزرگان و انقلابیون پیشاهنگی چون شهید مطهری، شهید بهشتی و مقام معظم رهبری و... و همچنین تلقی و دیدگاه مردم رأیدهنده به قانون اساسی مبتنی بر صندوق به مثابه ضمانت منافع مردم برای تعیین حق سرنوشت، بر خلاف آن نگاه تقلیلگرایانه، صندوقها باید به مثابه نمادی از تضمین سرمایه اجتماعی و اعتماد بین آحاد جامعه، تأمین منافع و امنیت ملی و نیز اتصالات میاننسلی و تغییرات با ثبات به نحوی که جامعه به سمت رشد و توسعه و تعالی حرکت کند، دارای کارکرد باشند.
اینروزها، عدهای بیپروا از نتیجه انتخاب یعنی منتخب و اهمیت نداشتن انتخابات سخن میگویند، گویی اصل صندوق و وفاداری به حفظ نهاد صندوق، به فراموشی سپرده شده و بیاناتی با مضمون مزاحمانگاری از صندوق رأی برای تعیین فردی مطلوب جهت اداره جامعه مطرح شدهاند.
از اینرو، در این مقاله تلاش خواهم کرد دیدگاههای امامخمینی(ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، در مورد «میزان رأی ملت است» و اصالت صندوقها را به بحث بگذارم: امام خمینی، رهبری مورد اعتماد برای مردم بود و اعتمادی متقابل در ایشان نسبت به مردم وجود داشت. برای همین در ۱۵ خرداد امام همراه با مردم، مقطعی تاریخی را آفرید و باعث شد تا نیمه خرداد، تبدیل به یک نماد بشود؛ نماد روزگاری که آنچنان انسداد سیاسی و سرکوب نظامی گسترش یافته بود که از درون این استبداد، حرکتی مردمی توسط اقشار محروم به مثابه یک «انتخاب» به نمادی علیه ظلم و دیکتاتوری شاهنشاهی تبدیل شد.
در آن دوران و در غیاب صندوق رأی و فقدان دموکراسی مانند هر مقطع زمانی و هر نقطه مکانی دیگری در جهان، موجب «ترس دائمی حاکمان از مردم» و «بیاعتمادی قهرآفرین مردم به حاکمان» شده بود. امام راحل و میراث ارزشمند او که از دل انقلاب و از رفراندوم فروردین ۵۸ بیرون آمد به ما آموخت که صندوق رأی نه ترس دارد و نه قهر میپذیرد. صندوق رأی چیزی جز میانجی و داور میان حکومت و شهروندان نیست تا ترس و قهر یکی از دیگری را به احترام حکومت نسبت به انتخاب شهروندان و اعتماد شهروندان به قانونمداری مردمسالارانه حاکمان تبدیل کند.
امام خمینی(ره) همواره در تقابل با درک موزهای و باستانی از هویت ملی به ملت در پویایی هر روزه و امروزین خود استناد میکرد، لذا این نظریه امام(ره) هیچگاه موزه شدنی نیست زیرا ملت و صندوق انتخابات موزه شدنی نیست. او در نامه تاریخی خود خطاب به گورباچف پیشبینی کرد کمونیسم به موزههای تاریخ سپرده خواهد شد چون به جنگ نیاز فطری انسان به خداباوری و نیز با خواست ملتها برای آزادی و استقلال رفته است.
امام(ره) در جریان انقلاب با درک موزهای و باستانی از ملت و هویت به مقابله برخاست و گفت ملت آن چیزی نیست که زمانی بود. ملت همان مطالبه معطوف به تعیین سرنوشت در پای صندوقهای رأی و دیگر عرصههای مشارکت در تعیین سرنوشت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی است. انقلاب با پشتوانه گفتمانی ۱۵ خرداد به پیروزی رسید. آن «حضور صلحآمیز مردم» در ادامه روندش، با تدبیر امام خمینی به «حضور در پای صندوق» تبدیل شد. صندوق رأی میراث انقلاب و امام است؛ دستاورد به بلوغرسیده از مشروطه است.
هر بار که ملت پای صندوقهای رأی میرود گزاره «میزان رأی ملت است» میلیونها بار تکرار میشود. امام(ره) نگاهی تقلیلگرایانه به صندوق انتخابات نداشت. از نگاه ایشان، این مهم بود که مردم چگونه با همه تنوعات خود، به شکل یک «ملت» در پای صندوقهای رأی تبدیل به میزان و معیار اصلی سیاست میشوند. بنابراین بیاعتنایی به اصل حضور ملت و سطح مشارکت ملت نمیتواند امری خط امامی محسوب شود. نمیتوان به نام هیچ معیار و هیچ قانونی حضور همگانی و «همه با هم» ملت را خارج از معیار بودگی و میزان بودگی دانست.
«میزان رأی ملت است» در واقع میزان و ملاک و معیار نگاه امام است به انتخابات. نمیتوان رأی ملت را میزان دانست اما صرفاً نگاه به بخشی از ملت داشت. این نگاه بخشی و گزینشی به ملت با دیدگاه امام خمینی(ره) به ملیت در کلیت بخشناپذیر آن همخوانی ندارد. در شرایط به وجودآمده، دیدگاههای طرح شده از دو جهت، نوعی قهر با صندوقها را توصیه میکند. امروز در راه تداوم جمهوریت برخی انتقاد دارند که دامنه انتخابها محدود شده است. امروز شاید همه آحاد جامعه آنچه را که انتظار داشتند در میان نامزدهای نهایی، نمیبینند اما جامعه ما نشان داده که همیشه از بند محدودیتها، فرصتهایی باورنکردنی خلق میکند.
از جهتی دیگر، عدهای با استناد به کماثری آرا در اداره مطلوب امور، مشارکت در انتخابات را بیفایده میدانند. امروز بهرغم همه چالشها و بعضاً غلبه دیدگاههایی در تقلیل صندوقها و یا استناد به دو دلیل پیشگفته، رها کردن صندوقها نوعی نهادزدایی از «جمهوریت» است. به نظر من، فارغ از هر نتیجه و حتی فرض بر هر نتیجهای از انتخابات، حفظ اصل صندوق به عنوان میانجی بزرگ و پایه تغییرات آرزویی و آمالی جامعه، یک اصل بنیادین و خردورزی آیندهنگر است. حفظ نهاد صندوق در همه فراز و نشیبها، بیش از هر چیزی اهمیت دارد.
پیشینیان ما دو انقلاب (مشروطه و انقلاب اسلامی) را دیدند، رنج کودتاهای ننگین را کشیدهاند، ما هم شاهد ۸ سال جنگ تحمیلی و تلخ و سختترین تحریمهای اقتصادی طول تاریخ بودیم؛ همه آن هزینهها را ما و اجدادمان برای حفظ یک خواسته دیرینه پرداختیم و در نهایت، به جمهوریای رسیدیم که با اسلام پیوند خورده است. جمهوریت دستاورد بزرگی بوده که در مقاطع مختلف حفظ کردهایم؛ اکنون هم باید حفظش کنیم چون یک میراث است، میراثی که برای آن جانهای زیادی فدا شدهاند. بیایید به یاد بیاوریم که حکایت جمهوریت همان حکایت سی مرغ عطار است که به جستوجوی سیمرغ راهی سفری دراز شدند و در پایان، گنجی بزرگتر از عظمت درون خود نیافتند.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است / طلب از گمشدگان لب دریا میکرد (حافظ)