شهاب شهرزاد منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: رسانه در خانههای ملتهبِ مردم حضور دارد و میتواند آشتیدهندهی آدمها و اعضای خانواده با یکدیگر باشد. دو نفر که با هم قهرند، ممکن است با یک خندهی ناگهانی به آشتی برسند. برعکس، دو نفر آدمِ عصبانی را میتوان با نمایشی از خشونت و خیانت و اندوه و ناامیدی، به جانِ هم انداخت یا دستکم به افسردگی یا رفتار ناگوار تشویق کرد. و مگر کم این اتفاقها افتاده که کودکان به تقلید از برخی فیلم ها و آثار نمایش خانگی خود را حلق آویز کردهاند...؟ جامعهی عصبانی را نباید با خشونتِ فزاینده و ادبیات نامطلوب در رسانه تغذیه و حالِ بدش را تشدید کرد.
شهرزاد تصریح کرد: شوربختانه در سینمای این سالها، جریانِ کمدی به انحطاطی ژرف گرایید و پرفروشترین کمدیها، اغلب سرتاپا گزافهاند، از سرنامههای فرنگیشان تا محتوای فرهنگستیز و پَرویش و تعطیل تفکر که در آنها موج میزند. به کمدیهای "دقیقا مبتذل" مثل "تگزاس" و "سامورایی در برلین" و فیلمباطلههایی از این دست اشاره میکنم. سینمایی که به جای آنکه با بهرهگیری از طنز و کمدی، مخاطب را به ساحت آگاهی انسانی سوق دهد، او را به سخیفترین بیمایگیها فرا میخواند. این فیلمفَرساییها، جایگاهِ سینمای کمدی را به "کیسهخنده" تخفیف میدهند.
این منتقد در ادامه خاطرنشان کرد: با این حال باید به نیاز جامعه برای خندیدن و روحیهسازی پاسخ گفته شود. مجموعههای تلویزیونی کمشماری همچون "نون خ" و دورههای آغازین "پایتخت" نمونههایی از کمدی منهای بیادبی و شوخیهای رکیک و جنسی بود. مولفههایی که از قضا در سینمای به حالِ خود رها شده، فراوان است! کمتر فیلم کمدی بر روی پرده میرود که عاری از شوخیهای جنسی غیرلازم باشد. از "مصادره" تا "مطرب" همه پیش از آنکه به اثر هنری یا فیلم سینمایی یا کمدی سالم و داستانگو تبدیل شوند در حدِّ "آتراکسیون" متوقف شدهاند.
او افزود: تلویزیون از این لحاظ جلوتر است. به نظر میرسد به درک و پذیرش این ضرورت نزدیکیم که کمدی، بخشی از نیازِ پیوستهی مخاطبان انبوه رسانه است. در عین حال، این وظیفهی رسانهی ملی است که به بهبود حالِ روانیِ جامعه اهتمام بورزد. جامعهی متشنج که با دشواریهای معیشتی دست به گریبان است، با کمدی، میتواند چند دقیقهای به التیامِ روانی نزدیک شود. نیازِ پیوسته یعنی چیزی در حدِ تنفس روانی. جامعهی اندوهزده را نباید با افراط در گریه و نمایش سوگ و خشونت، به افسردگی، خودزنی یا دیگرکُشی سوق داد. کاری که مجموعههای نمایش خانگی دارند زحمتش را میکشند؛ یعنی آموزش خودکشی و خشونتورزی و تعرض به دیگران!
این منتقد در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: در این اوضاع، بهرهمندی طبقات سنتی و متوسط از رسانهی عمومی، این بستر را برای تلویزیون ایجاد میکند که با حفظ احترام ارزشهای عام مخاطبانش، به رهگذری برای رسانیدنشان به "حال خوب" تبدیل شود. بهرهگیری از طنز موقعیت در مجموعههای تلویزیونی همچون "زیرخاکی۲" خبر خوبی از فاصلهگیری از اکتفا به طنز رادیویی در مجموعههای تلویزیونی است. تجربهگرایی برای رسیدن به "شکل" در همان آغاز دیده میشود. مثلا در همان ابتدای مجموعه، شاهدِ موقعیتی خطرناک و در عینحال مضحکیم. موقعیتی که میتواسته به "گروتسک" نزدیک شود. جایی که پژمان دلخوشانه میخواهد از مرز عبور کند اما در بیابان، با حمله ی تانکها مواجه میشود و از لابهلای شلیکِ پیوستهی توپ و تانکها جانِ سالم بهدر میبرد... این نوع کمدی در دنیا سابقهی طولانی دارد. اما کمدیهای تلویزیونی ما در این سالها غالبا به "حرف توو حرف" و شوخیهای کلامی و تخت حوضی اکتفا کردهاند. در مجموع ساخت موقعیتهای طنز همیشه دشوارتر از ادای کلام خندهدار بوده است.
شهرزاد در ادامه خاطرنشان کرد: بهرهگیری آگاهانه و احترامآمیز از گویشهای مختلف ایرانی، ویژگی مثبت برخی از کمدیهای تلویزیونیاند. البته که هنوز باید به ظرفیتسازی برای پذیرش در مخاطب اولویت داده شود. در مجموعههای مختلف از جمله «نونخ» و «بوتیمار» به کشفِ جاذبهی گویشهای لطیف ایرانی توجه شده است. هرچند که دربارهی زیباییشناسی و فیلمنامه، هنوز نقدهای جدی به اغلب مجموعههای تلویزیونی وجود دارد، اما اهتمام به روحیهبخشی در روبهرویی با طبقات گونهگون مخاطبان در عینِ حفظ سلامتِ زبانی و اخلاقی، رویکردی ضروری برای ایفای رسالتِ رسانهای است. ضرورتی که در مورد گروههای سنی مختلف احساس میشود. یعنی نه فقط برای بزرگسالان که برای جوانترها، نوجوانان و کودکان نیز باید مجموعههای کمدی و روحیهبخش و جذاب به تولید برسد. چرا که فقر این قبیل آثار، مخاطب را در بهترین حالت، به آثار نامطلوب غیرایرانی سوق میدهد که با ارزشهای خانوادگی و بومی او در ستیز و گلاویز است.
این منتقدر در پایان تأکید کرد: سینما، همهی سینماست. یعنی که باید به رواج تولید فیلم و مجموعههای سالم و جذاب در انواع گونهها و برای گروههای سنی مختلف بپردازیم. با درک درست از اوضاع عموعی حاکم بر جامعه، امروز میتوان به سادگی، ضرورت ساخت کمدیهای خوب تلویزیونی و سینمایی را دریافت.