علیرضا کاظمیپور فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار برنا، اظهار داشت: بزرگترین مشکل در سینمای اقتباسی ما مشکل یافتن منبعی مناسب بوده است. فیلمنامهنویسها برای نگارش یک فیلمنامه اقتباسی به سراغ رمانهایی میروند که قصهگو باشد و در عین حال بتواند نظر مخاطبان سینما را به خود جلب کند.
کاظمیپور خاطرنشان کرد: مشکل اساسی آنجاست که معمولاً تهیهکنندهها درباره آثار اقتباسی که ویژگیهای خاص خود را دارند با شک و تردید نگاه میکردند و سرمایهگذاری بر این آثار را با توجه به شکستهای سابق خطرناک میدانند. در یک سال اخیر با توجه به تولیداتی که شاهد هستیم به نظر میرسد بحث اقتباس در سینمای ایران جدی شده و حتی شاهد هستیم که برخی رمانها برای اقتباس سینمایی خریداری شدهاند. به نظر من با این روندی که شکل گرفته است میتوان به اقتباس در سینمای ایران جدیتر از همیشه فکر کرد.
او افزود: توجه سینما به ادبیات و اقتباس از آثار ادبی میتواند تحولی در رمان و سبک رماننویسی در کشور ایجاد کند. در کشورهایی چون آمریکا که اقتباس مسئلهای جدی است بسیاری از نویسندگان از قبل میدانند که از رمانشان اقتباس خواهد شد یا اثرشان را با این رویکرد مینویسند که به زودی به فیلم تبدیل میشود. ما هم میتوانیم با این رویکرد در آثار سینماییمان چنین تحول و نگرشی برای رماننویسهایمان ایجاد کنیم.
این نویسنده در ادامه اظهاراتش تأکید کرد: پیش از اینکه سینمای خانگی به سراغ ادبیات برود و آثاری اقتباسی در این رسانه ساخته شود حدود 20 سال پیش در بنیاد سینمایی فارابی بخشی راهاندازی شد که برای اقتباس در سینما فعالیت میکرد. کار افرادی که در این بخش بودند خواندن رمانهای چاپ شده بود و سینماگران را به ساخت آثار اقتباسی تشویق میکردند و حتی آثار مناسب اقتباس را به دفاتر تهیهکنندهها میفرستادند. در خود سیما فیلم هم بخشی برای حمایت از آثار اقتباسی تعریف شد و چند منتقد و نویسنده هم دعوت شدند که مجموعه بسیار خوبی تشکیل شده بود و حتی سریالی چون «بافتههای رنج» آن زمان ساخته شد اما این برنامهریزیها به جایی نرسید و تقریباً همه آنها شکست خورد.
او افزود: حالا که شبکه نمایش خانگی بنیه و توان مالیاش بالا است و میتواند از تولید آثار اقتباسی حمایت کند میتوان به همبستگی بین ادبیات و سینما امیدوار بود. البته من با ادبیات امروز ایران ارتباط چنانی ندارم و آثار چندانی را نمیشناسم اما شنیدهام که در طول این چند سال یک سری کتاب توسط تهیهکنندهها برای ساخت اثری اقتباسی خریداری شده است اما اینکه این آثار به فیلمها و سریالهای با کیفیتی تبدیل شوند مشخص نیست و امیدوارم که کیفیت آثار به حدی باشد که بتوان به ادامه این روند امیدوار بود چرا که اگر این اتفاق رخ دهد تعداد سینماگرانی که به سراغ ادبیات میروند زیاد میشود. من به شخصه به نوشتن آثار اقتباسی علاقه دارم اما هیچگاه رمانی که مناسب اقتباس باشد پیدا نکردم.
نویسنده مجموعه تلویزیونی «مسافری از هند» در ادامه اظهاراتش درباره فیلمهای اقتباسی موفق در تاریخ سینمای ایران گفت: من فکر میکنم سینماگرانی چون داریوش مهرجویی و ناصر تقوایی از فیلمسازانی هستند که آثار اقتباسی بسیاری خوبی ساختهاند. آثاری چون «دایی جان ناپلئون» یا فیلمهایی مثل «ناخدا خورشید» و بسیاری از فیلمهای داریوش مهرجویی و فیلمی چون «تنگسیر» به کارگردانی امیر نادری از فیلمها و سریالهای اقتباسی خوب و موفق کشور ما هستند که در گیشه هم توانستهاند نظر مخاطبان را به خود جلب کنند.
کاظمیپور تأکید کرد: یکی از دلایلی که نویسندههای ما بیش از رمانهای ایرانی به سراغ رمانها و نمایشنامههای خارجی میروند این است که برخی از این نویسندگان به قدری قدیمی هستند که در قید حیات نیستند و از طرفی ما به دلیل عدم رعایت قانون کپی رایت خود را مکلف به پرداخت حق مولف نمیدانیم. پیشتر حتی در داخل کشورمان هم این وضعیت وجود داشت و نویسندهها خود را موظف به پرداخت حق مولف یا نویسنده رمان داخلی هم نمیدانستند و این مشکلی را در این عرصه به وجود آورده بود. یکی دیگر از مشکلات موجود در عرصه اقتباس آثار ادبی در کشور ما این است که رماننویسهای ما روی آثارشان خیلی تعصب دارند و تغییراتی که لازم است برای اقتباس در اثر داده شود را نمیپذیرند.
او در پایان گفت: رمانی که قابلیت اقتباس را داشته باشد باید خیلی بیرونی و مبتنی بر اکت کاراکترهایش باشد. ادبیات ما معمولاً فاقد این ویژگیها است. ما در ادبیات داستانیمان بیشتر شاهد تأثیرپذیری نویسندههایمان از رئالیسم جادویی و پیروی از سبک جریان سیال ذهن هستیم. اواخر دهه 1360 نویسندههای ما اکثراً تحت تأثیر رئالیسم جادویی بودند و جریان سیال ذهن هم یکی از ویژگیهای آثار ما بوده است و به همین دلیل معمولاً هیچگاه آثار ما برای اقتباس مناسب نبودهاند که اگر هم اثری اقتباسی ساخته شده سفارشی بوده که نتوانسته چندان اثر قابل توجهی باشد. به نظر من رویکرد شبکه نمایش خانگی در ساخت آثار اقتباسی میتواند ادبیات ما را به سمت قصهگویی ببرد.