مهران مدیری را سال ها است که می شناسیم بی تردید یکی از وزنه های تکان نخورده و مدام رو به اوج تلویزیون محسوب می شود که بارها و بارها رسانه ملی به توانمندی های او برای بازگشت مخاطب تکیه کرده است و مشخصا با ناز و خواسته های او مدام کنار می آید چراکه بی شک به دست آوردن کاراکتری کاریزماتیک و هنرمند در قواره های مدیری به سال ها تغییر نسل و پوست اندازی و جسارت مدیران رسانه نیاز دارد که طبیعتا دور از امروز است.
مهران مدیری بارها ثابت کرده است که می تواند به تنهایی بر اساس توانمندی هایش ناجی محتوایی و موضوع یک رسانه باشد او به قدر مورد نیاز باهوش است،به میزان لازم جذاب است، به اندازه مورد نیاز برای گیرایی یک برنامه از خودش خرج می کند، نه بیشتر نه کمتر!
آن هایی که مخاطب آثار مختلف مهران مدیری در سال های فعالیت این کمدین تلویزیونی بوده اند شاهد این ادعا هستند که معمولا خودش ستاره شماره یک تمام ساخته هایش بوده است اگرچه در بسیاری از مواقع با انتخاب یک زوج منحصر به فرد،پارتنر های بامزه و با نمکی را به وجود آورده است اما از «پاورچین» ها و «نقطه چین» ها گرفته تا «شب های برره» و حتی اجرای برنامه «دورهمی» مدیری نوک هرم را سکان داری کرده است و معمولا با تکیه بر خود اوست که یک برنامه می برد یا شاید ببازد.
او که این روز ها در شبکه نمایش خانگی فعال است و با «هیولا» و «دراکولا»هایش میدان داری می کند بیشتر بر این باور است که برای این مدیوم متفاوت کلام و روایت و ساختاری متفاوت با تلویزیون خلق کند اما نکته اینجاست که اتفاق جدیدی را در روزگار حرفه ای این روز های مهران مدیری تجربه می کنیم.
اگرچه در فصل اول سریال با عنوان هیولا، مدیری در کنار فرهاد اصلانی جولان می داد و درواقع این زوج مکمل با ویژگی های کنتراست شخصیتی در قصه،بد و خوب ها را تشکیل داده بودند و مدیری یک طرف این سفره را قلمرو خودش کرده بود و آن سوی «هیولا» را به اصلانی سپرده بود اما در «دراکولا» ماجرا متفاوت است.
فراموش نمی کنیم که مدیری بیش از آنکه یک هنرمند کاربلد باشد یک کاراکتر آرتیست و باهوش است. دراکولا با مهران مدیری کلید خورد و شخصیت کامیاب در قسمت های ابتدایی ضمام امور را به دست گرفت اما هرچه گذشت کاراکتر های بامزه سریال جای خودشان را باز کردند و عملا جذابیت شخصیت ها طوری قصه را پیش برد که مدیری بهتر بود به جای حضور در جلوی دوربین دراکولا روی صندلی کارگردانی این سریال بماند و به جای ایفای نقش بازیگران بامزه اش را مدیریت و هدایت کند.
درباره نقش جذاب و بازی با استعداد محمد بحرانی که بحث بسیار است و درواقع می توان گفت او یکی از هنرمندان تازه کشف شده ی این مرز و بوم است که هنوز هنر های دست نخورده ای در وجودش نهفته است اما بحث این مقال درباره مثلث زنانه دراکولا های مدیری است که این روز ها تمام تجاربشان را در عرصه بازیگری سر سفره دراکولا باز ها آورده اند و مشخصا کار را به جایی رسانده اند که مدیری نه تنها حضور جلوی دوربین خودش را لازم نمی داند که بیشتر از قرار گرفتن در کنار این تیم پر شر و شور و حتی ترکیب آن ها با محمد بحرانی با آن همه نمک و بامزگی، خطرناک می داند!خطر از این حیث که حضور مدیری در این ترکیب در قدم اول می تواند تمرکز کار را از سوی این شخصیت های تیپیکال و بامزه برهم بزند و از سوی دیگر نبودنش به اندازه کافی کاربردی تر احساس می شود.
ویشکا آسایش کارنامه بازیگری پر و پیمانی دارد او در «ورود آقایان ممنوع» به خوبی نشان داد که طنز و ایفای یک نقش کمدی را حتی با ویژگی های کاریکاتوری می شناسد، سیما تیرانداز سال ها روی صحنه تئاتر نقش های عجیب و غریبی را تجربه کرده است و هنوز در خاطر تئاتر باز ها اجرای نمایش «پف» و «بدنسازی» به کارگردانی مرحوم هوشنگ حسامی وجود دارد، اگرچه در سینما و تلویزیون نقش های پر طمطراقی به او نرسیده است و البته اندیشه فولادوند یک انتخاب سوپرایز در این تیم است و از آن همه استعداد مدیری وجه دیگری را رو کرده است.
نکته اینجاست که این ترکیب به اندازه لازم دراکولا هستند و نیازی به اضافه شدن هیچ کاتالیزوری برای پیشرفت کار نیست.
قصه در «دراکولا» آنچنان که باید عجیب و ویژه نیست، در واقع داستان خارق العاده ای روایت نمی شود و هرچه هست جلوی دوربین مدیری اتفاق می افتد.
بازیگران در یک چارچوب مشخص با دست باز به تیپ کاراکتر های خنده داری رسیده اند که حتما قبلا تجربه نکرده اند و بی تردید اوج ماجرا آنجاست که به رغم فرصت ایجاد محیطی برای انواع شلنگ تخته های ناموزون ، بازیگران مدیری به شدت در کادر مد نظر کارگردان ایفای نقش می کنند و با جنس جدیدی از شوخی های باکره در رسانه های داخلی، کمدین های زنانه ای را به رسانه معرفی می کنند.
اگرچه در کارنامه مدیری بازیگرانی چون سحر زکریا، شقایق دهقان، سحر جعفری جوزانی ، سحر ولد بیگی و .... به عنوان بازیگران طنز زن دیده می شود اما فراموش نکنید که در آثار گذشته مدیری بازیگرانی چون سیامک انصاری، جواد رضویان و.... کاپیتان بودند اما امروز سیما تیرانداز ، ویشکا آسایش و اندیشه فولادوند اجازه بازیگری به بزرگان طناز سینما و تلویزیون مانند بهنام تشکر، محمد بحرانی، امیرمهدی ژوله و ..... نمی دهند.
دراکولاهای مدیری طوری روی ریل افتاده اند که کشیدن ترمز آن ها به این راحتی ها اتفاق نمی افتد ، بازی های درست، کمدی متفاوت در کلام و اکت و البته پاسکاری های استاندارد و مشخصا مدیریت شده از سوی کارگردان آنقدر حرفه ای اتفاق می افتد که امروز به جرأت می توان گفت مهران مدیری در دراکولای اتفاق افتاده جایی جز صندلی کارگردانی و قصه ای که حول و حوش کاراکتر کامیاب می گذرد ندارد.
این دراکولا های زنانه به نظر پتانسیل یک اتفاق سینمایی را دارند تا با یک داستان بامزه و سر و شکل دار با ضلع دیگرشان (محمد بحرانی) یک اتفاق میلیاردی را در سینما کم بگو بخند امروز رقم بزند.