به گزارش برنا، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در گزارشی نقش دولت و مجلس را در اصلاح ساختاری بودجه بررسی کرده است.
مرکز پژوهشهای مجلس در این گزارش ثباتسازی در سطح اقتصاد کلان و تأمین کالای عمومی را دو نقش اصلی بودجه عنوان کرده که در صورت عدم سلامت ساختار و نظام بودجهریزی، نمیتوان انتظار تحقق آنها را داشت.
بر اساس این گزارش هرگونه ناترازی در بودجه در نهایت به ناترازی در ابعاد مختلف اقتصاد میانجامد که به شکل تورم و نرخ بهره بالا ظهور و بروز پیدا میکند. شرایط پنجاه سال اخیر اقتصاد کشور که با تورم مزمن دورقمی همراه بوده، مؤید این مطلب است.
مرکز پژوهشهای مجلس اضافه کرد: در صورت تداوم ناترازی بودجه و انباشت فزاینده بدهی، در آیندهای نزدیک در کنار خطر نکول بدهیهای دولت، یا با تورمهای بسیار بالا و یا نرخ بهره زیاد روبهرو خواهیم بود که هر دو برای رشد اقتصادی و رفاه جامعه تهدید جدی بهشمار میروند.
در بخش دیگری از این گزارش با یادآوری گزارش متعدد این مرکز پیرامون اصلاحات ساختاری بودجه و پیشنهادهای سیاستی قابل اجرا این پیشنهادات را در چهار محوری اصلی دسته بندی کرده است.
تأمین منابع درآمدی پایدار برای بودجه عمومی
بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، بخش بزرگی از بودجه فعلی کشور صرف هزینههای جاری میشود. در یک نظام بودجهریزی سالم، تمام هزینههای جاری و مستمر باید از طریق درآمدهای پایدار نظیر مالیات تأمین شوند، این درحالی است که در ایران بخش قابلتوجهی از هزینههای جاری از طریق منابع حاصل از فروش نفت و استقراض تأمین میشود.
اصلاح معافیتهای مالیاتی، اخذ مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر مجموع درآمد و مالیات بر ثروت ازجمله مهمترین اقدامات در راستای تأمین منابع پایدار است. قدم مهم بعدی، اصلاح رابطه نفت و بودجه بهمنظور قطع وابستگی مستقیم منابع بودجهای به درآمدهای نفتی است. درآمدزایی دولت از داراییهایش نیز میتواند به تأمین منابع پایدار بینجامد. در این راستا ارتقای مستندسازی داراییهای دولت یکی از شروط لازم محسوب میشود.
مدیریت هزینهها و مصارف عمومی
در این گزارش بیان شده که سازوکارهای فعلی در زمینه پرداختهای جاری و عمرانی بهگونهای است که علاوهبر عدم نظارت بر عملکرد و کارایی پایین هزینهها (و درنتیجه اسراف بیتالمال) زمینه بروز مفاسد احتمالی را نیز فراهم میکند.
اجرای پرداخت مستقیم به ذینفع نهایی، ایجاد سازوکار بازبینی و مدیریت هزینهها، حذف موازیکاری دستگاهها و اصلاح نحوه پیدایش و تعریف پروژههای عمرانی، ازجمله مهمترین گامها در اصلاح رویههای مرتبط با هزینههای عمومی است.
علاوهبر این، بازنگری در سیاستهای حوزه صندوقهای تأمین اجتماعی (که بار مالی سنگینی برای بودجه دولت ایجاد کردهاند)، از جمله اصلاحات پارامتریک، اقدام ضروری دیگری برای مدیریت هزینههاست. بخش دیگر مخارج دولت را سیاستهای حمایتی تشکیل میدهند.
بر اساس این گزارش در کوتاهمدت با قطع یارانه دهکهای پردرآمد و در میانمدت با اتصال نظام حمایتی به نظام مالیاتستانی (با اجرای نظام مالیات بر مجموع درآمد اشخاص) میتوان ضمن افزایش دقت حمایت از گروههای هدف، از تحقق حداقل درآمد برای همه اقشار جامعه کسب اطمینان کرد.
اصلاح فرایندهای تهیه، تدوین، تصویب، اجرا و نظارت بودجه
در این گزارش آمده است که بخشی از ناترازیهای ایجادشده در بودجه طی دهههای اخیر، مستقیماً با رویهها و فرایندهای بودجهریزی در ارتباط است. عدم اصلاح این فرایندها میتواند سایر اصلاحات فوق را بیتأثیر کند. افزودن دامنه شمول بودجه به عملیات مالی فرابودجهای دولت، اصلاح سازوکار تخصیص و حل مسئله بیشبرآوردی منابع، تعیین حدود و اختیارات دولت و مجلس در تهیه و تصویب بودجه و بهتبع آن نحوه بررسی بودجه در مجلس، ازجمله موارد مهم در این راستا است.
اصلاح ساختار و رویههای بودجه شرکتهای دولتی
مرکز پژوهش های مجلس در گزارش خود یکی از وجوه اهمیت بودجه را شرکتهای دولتی ذکر کرده که میتواند بهصورت بالقوه منشأ ناترازیهای دیگری باشد که پس از مدتی در قالب بدهیهای دولت بروز میکند.
چالشهای بودجه شرکتهای دولتی متعدد است، از اشکالهای مبنایی نظیر فقدان تعریف مشخصی از بودجه شرکتهای دولتی، تا ضعفهای اساسی در فرایند بودجهریزی که موجب تداخل وظایف و صلاحیتهای مجامع عمومی شرکتهای دولتی و سازمان برنامه و بودجه شده و موجب بیمسئولیتی مجامع عمومی شرکتها در قبال بودجه شده است.
بخش مهمی از آسیبهای حوزه بودجهریزی شرکتها به عدم تمایز شرکت دولتی از سایر دستگاههای اجرایی (یکسانانگاری) در سپهر ذهنی سیاستگذاران بازمیگردد. ازسوی دیگر آسیبهای ناشی از ضعف فرایند بودجهریزی دارای آثار بسیار مهم سرریز در سایر حوزههای فعالیت شرکتهای دولتی شده است که از مهمترین آنها میتوان به تضعیف شدید توان سرمایهگذاری شرکتهای دولتی اشاره کرد.
این درحالی است که یکی از مهمترین کارکردهای شرکتهای دولتی در ایران و جهان، سرمایهگذاری است که در سیاستگذاریها و ارزیابیها مورد غفلت قرار گرفته است.