به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، جشنواره چهلم با تغییراتی مشخص و چشمگیر برگزار شد که یکی از مهمترین این تغییرات حذف بخش نگاه نو بود و فیلمسازان فیلم اولی در کنار دیگر فیلمسازان با تجربه به رقابت پرداختند اما تعداد فیلمهای اول در این دوره از جشنواره کم نبود و با توجه به درخشش فیلمسازان فیلم اولی در سالهای گذشته انتظار میرفت که تعداد فیلمهای قابل توجه امسال افزایش داشته باشد.
از طرفی مثل همیشه پیش از برگزاری مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر گمانهزنیهایی درباره جوایز از سوی اهالی رسانه، منتقدان و سینماگران مطرح بود که همین گمانهزنیها و انتظاراتی که ایجاد میشود، انتقادات پس از معرفی برگزیدگان را به همراه دارد.
قطعاً هر نتیجهای که از عملکرد هیئت داوران حاصل شود میتواند مورد انتقاد و بررسی باشد ولی نمیتوان نقد و بررسی آثار جشنواره و عملکرد داوران در انتخابها را کنار گذاشت؛ به همین بهانه در گفتوگو با چند منتقد عملکرد هیئت داوران را مورد بررسی قرار دادیم و از طرفی نگاهی به سطح کیفی فیلمهای چهلمین جشنواره فیلم فجر داشتیم که در ادامه میخوانید:
شهرام خرازیها: در جشنواره فجر امسال بازیهای اغراقآمیز جایزه گرفتند!
شهرام خرازیها منتقد سینما و تلویزیون در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: اختصاص بیش از شصت سالن سینما به فیلم های جشنواره و نمایش این آثار در شهرستان ها اقدام بسیار مثبت و قابل دفاعی بود اما در روزی که سایت های فروش بلیط سینماهای مردمی را باز کردند، مردم متوجه شدند که صندلی های حداقل سه ردیف آخر هر سالن که از بهترین نقطه دید برخوردار است غیر قابل خرید بود و به از ما بهتران اختصاص یافته است! در حالی که از ما بهتران سالن های ویژه خود را دارند و نباید ظرفیت اضافی برای ایشان در سالن سینماهای مردمی در نظر گرفت.
این منتقد سینما افزود: مسئولین جشنواره مدعی بودند که سایت های فروش بلیط از نظر زیرساختی مشکلی ندارند در حالی در چهل و پنج دقیقه اول باز شدن سه سایت فروش بلیط های جشنواره ،خرید بلیط امکانپذیر نبود.
او در ادامه تصریح کرد: هیئت انتخاب جشنواره با انتخاب های اشتباه شان شأن هنری و آکادمیک خود را زیر سوال بردند و صدای همه را در آوردند. آن ها تعدادی فیلم تلویزیونی را برای معتبرترین جشنواره سینمایی کشور برگزیدند و فجر چهل را از سکه انداختند.
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران افزود: تقریبا همه اقدامات این جشنواره از طراحی پوستر و تعیین سینمای رسانه ها گرفته تا اعلام اسامی هیئت داوران و اسامی نامزدهای سیمرغ به دقیقه نود موکول شده بود و به همین خاطر هم هرج و مرجی به وجود آمد که در هیچ دوره ای از جشنواره سابقه نداشت.
این کارشناس ارشد «مدیریت رسانه» در ادامه گفت: ضعف در مدیریت جشنواره مشهود بود اما جالب آن که هیچ کدام از مدیران تازه وارد حاضر نبودند ضعف عملکرد خویش را بپذیرند و به اشتباهات خود اعتراف کنند.آن ها تا لحظه آخر حاضر به عذرخواهی نشدند و بر مشی غلط خویش پای فشردند.
خرازی ها گفت: هم اسامی فیلم های راه یافته به بخش مسابقه هم اسامی نامزدها و برندگان سیمرغ، فریاد اعتراض منتقدان، فرهیختگان و صاحب نظران را بلند کرد. فیلم های خوب پشت در بسته جشنواره ماندند و فیلم های به اصطلاح ارزشی، تلویزیونی و آثاری که آشکارا تاریخ را تحریف کرده بودند در بخش مسابقه گنجانده شدند.
این منتقد فیلم خاطر نشان کرد: نه تنها اصول اولیه و الفبایی برگزاری یک جشنواره حرفه ای رعایت نشد بلکه پروتکل های بهداشتی هم رعایت نشدند. برخی از تماشاگران به محض تاریک شدن سالن نمایش ، ماسک های خود را برمی داشتند.
عضو منتقدان و نویسندگان سینمای ایران گفت: سالهاست که تهیه کنندگان و روابط عمومی فیلم های سینمایی با انتشار خلاصه داستان یک خطی و بعضا کاملا بی ربط با موضوع اصلی فیلم ها ، رسانه ها را فریب داده و مسخره می کنند. این ترفند امسال به اوج خود رسیده بود؛ مد امسال، بایکوت رسانه ها از جانب تهیه کنندگان و روابط عمومی فیلم های جشنواره بود. خلاصه داستان و عکس فیلم ها داخل جعبه سیاه گذاشته شده بودند تا فیلم ها به هندوانه در بسته تبدیل شوند در چنین شرایطی حتی ژانر فیلم ها معلوم نبود و مردم مجبور بودند از روی اسم هنرپیشه ها، فیلم انتخاب کنند! آن هم در شرایطی که سیاستگذاران سینمای ایران مخالف سرسخت ستاره پروری و سلبریتی سالاری اند. در واکنش به این بایکوت خبری، رسانه ای ها دست روی دست نگذاشتند و با گشودن جعبه سیاه فیلم ها و افشای داستان آثار راه یافته به بخش مسابقه به کمک مردم آمدند تا ایشان با آگاهی بیشتری بتوانند فیلم ها را انتخاب کنند.
خرازی ها در ادامه یادآور شد: سطح کیفی آثار راه یافته به بخش مسابقه به خاطر اشتباه آشکار هیئت انتخاب ، اعتبار جشنواره فیلم فجر را زیر سوال برد. تقریبا چهل درصد فیلم ها مناسب اکران در سینما نبودند و به درد پخش از تلویزیون می خوردند! مثلا «شب طلایی» ساخته یوسف حاتمی کیا یک تله تئاتر یا تله فیلم پیش پا افتاده بود که نسبت محکمی با استانداردهای سینما نداشت اما به بخش مسابقه راه یافته بود.
این منتقد سینما گفت: از همه بدتر مراسم اختتامیه جشنواره و پخش مخدوش تلویزیونی آن بود که به یک سیرک خنده دار تبدیل شد. سیمرغ های کله بریده پرپر زدند و بال و پرشان ریخت! کسانی جایزه گرفتند که شایسته نبودند و شایستگانی بودند که دست خالی از مراسم برگشتند!؟
عضو منتقدان و نویسندگان سینمای ایران گفت: متولیان جشنواره به هیچ وجه حاضر نبودند که کوچک ترین نقص در کار خود و روند برگزاری را بپذیرند.این جشنواره ای بود که جای خیلی از افراد در آن با هم عوض شده بود. مدیر نالایق جای مدیر شایسته را گرفته بود. خبرنگار به جای منتقد فیلم ها را نقد می کرد. منتقد به جای خبرنگار، خبر تهیه می کرد. بازنده به جای برنده سیمرغ می گرفت!
خرازی ها ضمن تأکید بر تلقی غلط هیئت داوران ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر از کم و کیف و ماهیت هنری حرفه های مختلف سینمایی، گفت: تجربه نشان داده داوران جشنواره به سطح فرآیندها و حرفه ها و مهارت ها توجه دارند و عمق را نمی بینند مثلا هر فیلمی که گریم اغراق آلود داشته باشد، سیمرغ چهره پردازی را به آن می دهند. هر فیلمی که بیشترین انفجار را داشته باشد برنده سیمرغ بهترین جلوه های ویژه می شود. هر هنرپیشه ای که بیشتر اشک بریزد یا نقش بیمار اعصاب و روان را بازی کند سیمرغ بهترین بازیگری را به وی می دهند.امسال طناز طباطبایی در فیلم «بی رویا» نقش بیماری را بازی می کرد که دچار «فرار روانزا» می شد و بی دلیل و با دلیل گریه می کرد. امین حیائی در فیلم «برف آخر» دپرس بود. صدف اسپهبدی در فیلم «علفزار» در نقش زن معتاد ظاهر شده بود. علی اکبر اصانلو در فیلم «نگهبان شب» نقش پیرمردی را بازی می کرد که مبتلا به الزایمر بود، نادر سلیمانی در فیلم «ضد» نقش فردی را بازی می کرد که دچار اختلال شخصیت بود، این برداشت غلط از قابلیت های حرفه های سینمایی نتیجه اش اهدای سیمرغ به کسانی است که «اغراق» را سرلوحه کار خود قرار می دهند و برنده نشدن هنرمندانی است که درک درستی از حرفه خودشان دارند.
این کارشناس ارشد «مدیریت رسانه» در پایان تأکید کرد: زمان آن فرا رسیده که فیلم های جشنواره فیلم فجر هم مثل نمایش های جشنواره تئاتر فجر بر مبنای مقیاس های آکادمیک و علمی روز دنیا انتخاب و داوری شوند و برای نیل به این هدف باید اعضای هیئت انتخاب و هیئت داوری نه بر مبنای ایدئولوژی و جهت گیری سیاسی ایشان بلکه بر اساس مدرک تحصیلی و موفقیت های قابل توجه در حوزه های شغلی مرتبط برگزیده شوند.دبیر جشنواره باید فردی کارکشته و بدون صبغه سیاسی باشد و یک هیئت مرکب از افراد تحصیل کرده رشته های هنری وی را از بین چند گزینه با اکثریت آراء انتخاب کنند.این امور باید حتما تحقق یابد زیرا قرار است سال آینده جشنواره فیلم فجر در قالب یک فستیوال بین المللی برگزار شود پس تا دیر نشده و به دقیقه نود نرسیده ایم باید اشتباهات مان را بپذیریم، سیاست ، ایدئولوژی ، سفارش پذیری و تقسیم هنرمندان به خودی و غیرخودی را کنار بگذاریم و به فکر آبروی هنری کشورمان و جشنواره باشیم.
آنتونیا شرکا: امین حیایی مستحق سیمرغ بود / هیئت داوران بازی خوب پگاه آهنگرانی در «بدون قرار قبلی» را نادیده گرفت
آنتونیا شرکا منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: در چهلمین جشنواره فیلم فجر جای خالی فیلمهایی که از طریق هیئت انتخاب به جشنواره راه پیدا نکرده بودند کاملاً احساس میشد و به همین دلیل غیرمنصفانه است که جشنواره امسال را ویترین یک سال سینمای ایران در نظر بگیریم. در این دوره از جشنواره فیلمهایی دیدیم که حضورشان کاملاً مایه شگفتی بود و این پرسش را مطرح میکردند که این آثار ضعیف بر اساس چه معیارها و ضوابطی در این جشنواره حضور دارند؟
شرکا خاطرنشان کرد: در جشنواره چهلم فیلم فوقالعادهای که بتوان آن را پدیده امسال دانست وجود نداشت و به جز دو فیلم «ملاقات خصوصی» و «علفزار» که آثار نسبتاً خوبی بودند باقی فیلمها در حد متوسط و ضعیف بودند. پس از این دو فیلم، «نگهبان شب» و «برف آخر» آثاری بودند که کمی بالاتر از سطح متوسط بودند. امسال تعداد فیلمهای ضعیف بسیار زیاد بود و ما شاهد فیلمهایی مثل «درب» که اثری شریف و محترم است یا فیلمهایی چون «بدون قرار قبلی» و «ضد» بودیم که حضورشان در سینمای ایران خوب و لازم است اما نمیتوانند چندان اثرگذار باشند و به زودی فراموش میشوند.
وی افزود: هر سال فیلمی مطرح میشود که برای همه مشخص است این فیلم جوایز اصلی را به دست میآورد. به نظر میرسید فیلم «موقعیت مهدی» امسال اثر گلچین شده جشنواره است که در راستای سیاستهای کلان باید بیشتر به آن بها داده شود و به شخصه انتظار داشتم که به همین دلیل جوایز بیشتری به این فیلم اهدا شود اما جوایز به خوبی توزیع شد و اینگونه نبود که «موقعیت مهدی» همه جوایز را مال خود کند.
این منتقد در ادامه گفت: فیلم «موقعیت مهدی» اثر محبوب من نبود و به نظرم در سینمای دفاع مقدس هم اثر شاخصی به حساب نمیآید و فکر میکنم مستحق بسیاری از جوایز نبود چرا که فیلمهای بهتری هم در جشنواره بودند.
شرکا تصریح کرد: دو فیلم «لایههای دروغ» و «ماهان» ضعیفترین فیلمهای جشنواره بودند که حضورشان در این رویداد غیر قابل توجیه بود. از فیلم «بیرویا» انتظار بیشتری داشتم اما فیلم متوسطی بود و در اجرا اثر قابل توجهی نشده بود. فیلم سینمایی «شهرک» هم به عنوان فیلم اول از کارگردانی که در حوزههای دیگر نامی آشنا است شبیه مشقی بود که نمره قبولی میگرفت. یوسف حاتمیکیا که فرزند یکی از مطرحترین کارگردانهای سینمای ایران است در «شب طلایی» اثرش هویت مستقلی داشت و با وجود اینکه فیلمهای قابل توجهی از فیلمسازان این دوره جشنواره ندیدیم میتوان گفت که فیلمسازان جوان توانستند تا حدی ما را برای آثار بعدیشان کنجکاو کنند.
وی درباره بازیگران برنده سیمرغ گفت: در حوزه بازیگری هر کس آرای خود را دارد ولی من از انتخابهایی که صورت گرفته بود خوشحال شدم. به نظرم امین حیایی مستحق جایزه سیمرغ بود، فرشته حسینی در «دسته دختران» خوب بازی کرده بود و به نظرم بازیگر آیندهداری است. طناز طباطبایی در «بیرویا» همان نقشی را بازی کرد که پیشتر هم از او دیده بودیم و به نظرم بازیاش در این فیلم در کارنامه او اتفاق خاصی به حساب نمیآید. انتظار داشتم بازی پگاه آهنگرانی در «بدون قرار قبلی» بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. برای اولین بار بود که او را در نقشی درونگرا با بازی کنترلشده میدیدیم و حداقل استحقاق کاندیدا شدن را داشت. پژمان جمشیدی که بیشتر او را در نقشهای کمدی دیدهایم میتوانست برای بازی «علفزار» بیشتر مورد تحسین قرار بگیرد و بهتر بود حداقل یک دیپلم افتخار هم برای او در نظر گرفته شود.
عباس کریمی عباسی: هیئت داوران کارگردانی «مرد بازنده» را نادیده گرفتند / این فیلم میتواند شروعی برای شکلگیری سینمای نوآر در ایران باشد
عباس کریمی عباسی منتقد سینما در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، اظهار داشت: چهلمین جشنواره فیلم فجر یک ویژگی مهم داشت که در آن شاهد ژانرهای مختلف بودیم و این تنوع ژانرها را میتوان یکی از نکات مثبت این دوره از جشنواره دانست. نکته مثبت دیگر فاصله گرفتن از فیلمهای آپارتمانی بود. فیلمهایی که امسال در جشنواره دیدیم فقط متمرکز بر تهران نبودند و بسیاری از فیلمها در خارج از تهران روایت میشدند.
کریمی عباسی خاطرنشان کرد: یکی از ضعفهای مشهود در فیلمهای امسال که مربوط به کلیت سینمای ایران میشود، اصرار کارگردانها به نگارش فیلمنامه است. ما امسال فیلمهایی دیدیم که میتوانستند جزو آثار خوب سینمای ایران باشند ولی به دلیل عدم توانایی کارگردان در نگارش فیلمنامه ابطر مانده بودند. اکثر فیلمها در ابتدای راه برای روایت قصهشان خوب عمل میکردند و تا حدود دقیقه 40 خوب بودند اما در هنگام اوج و فرود فیلمنامه خط سیر را به شکلی نادرست تغییر میدادند و حتی موضوع اصلی را به حاشیه میبردند و فیلمنامه ضعیف میشد. «برف آخر» یک نمونه از این دست آثار است که موضوع و دغدغه اصلیاش را در اواسط فیلمنامه از دست میداد و داستان دچار انحرافی میشد که به سمت دیگری میرفت. فیلم «بی رویا» هم چنین ویژگی داشت و با وجود ایده خوبش تا جایی قصه به خوبی پیش آمد اما در ادامه یک سری موارد فرعی داستان اصلی را در حاشیه قرار داد و پایانبندی اثر دچار اشکال شد.
وی افزود: دلیل وجود چنین اشکالی در سینمای ایران این است که ما در کشورمان شغلی به نام نویسندگی نداریم و به همین دلیل داستانهای خوب هم نداریم و کارگردانهای ما که اصرار به فیلمنامه نوشتن دارند داستان نمیخوانند و سعی دارند فقط به ایدههای ذهنی خودشان توجه داشته باشند. در ادبیات ما هم داستانهای کمی برای اقتباس وجود دارد و ما به همین دلیل اقتباس در سینمایمان هم بسیار کمرنگ است. فیلم سینمایی «خائن کشی» که یک ایده جذاب را دستمایه قرار داده بود به همین دلیل با سلایق مدنظر کارگردان به اثر متوسطی تبدیل شد در حالیکه میتوانست فیلم بسیار بهتری باشد.
این منتقد در ادامه گفت: در جشنواره امسال قطعاً فیلمی نداشتیم که بتواند در کنار بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران قرار بگیرد اما چند فیلم به عنوان نقاط عطفی برای سینمای ایران در جشنواره چهلم وجود داشت. یکی از این آثار «مرد بازنده» بود که اتفاقاً توسط هیئت داوران نیز کاملاً بایکوت شد. این فیلم میتواند شروع خوبی برای ایجاد نوعی سینمای نوآر بومی باشد. ما میتوانیم نوعی سینمای نوآر بومی داشته باشیم و «مرد بازنده» میتواند عاملی برای شکلگیری این موج باشد اما متأسفانه این فیلم حتی توسط منتقدان ما هم نادیده گرفته شد. فیلم سینمایی «بی رویا» هم با وجود همه ایراداتی که داشت میتواند مقدمهای بر شکلگیری یک گونه سینمایی متفاوت در کشورمان باشد. فیلم سینمایی «علفزار» هم به عنوان یک فیلم ساخته شده بر اساس داستانی واقعی که با شاخ و برگهایی در قصه دراماتیک و سینمایی شده بود اثر قابل توجهی به حساب میآید. ما در سینمایمان تابوهایی داریم که کاملاً منطقی و درست هستند، مثل تابوهای مذهبی و یا برخی مسائل فرهنگی؛ اما یک سری تابوهای غلط وجود دارد که باید کنار گذاشته شوند. به عنوان مثال رشوه گرفتن یک قاضی که ما در سیستم قضایی کشورمان هم شاهدش بودیم و حتی این افراد متخلف دادگاهی شدند و اخبار این دادگاهی در تلویزیون هم منتشر شده است؛ نباید تابویی باشد که فیلمسازان اجازه پرداختن به آن را ندارند. فیلم «علفزار» مثل فیلمهایی چون «مارمولک» این تابوشکنی را به خوبی انجام داده و از شخصیت شرافتمند خود که اتفاقاً او هم شخصی در سیستم قضایی است کاراکتری غیر شعاری و انسان ارائه داده است.
کریمی عباسی در پایان گفت: به نظر من در جوایز اهدا شده فیلم «مرد بازنده» در کارگردانی کاملاً نادیده گرفته شد و موسیقی فیلم «خائن کشی» که بسیار خوب بود و در فضاسازی فیلم نقش موثری داشت هم میتوانست جایزه این بخش را از آن خود کند اما فکر میکنم در بخش بازیگران همه کسانی که جایزه گرفتند استحقاق این جایزه را داشتند.
انتهای پیام //