به گزارش خبرگزاری برنا، دانلد ای. وستلیک با تلفیق سبک جنایی و کمدی دست به خلق آثاری زد که به دنبال آن پنجره جدیدی به رمان نوآر باز شد. تا جایی که جایزه انجمن جنایینویسان آمریکا را از آن خود کرد. جان بنویل درباره او می نویسد: «آثار وستلیک در زُمره آثار بهترین آثار جنایی تمامی دوران است.»
وستلیک با نام مستعار ریچارد استارک شخصیت پارکر را در مجموعهای از آثارش خلق کرد که رمان «شکارچی» یکی از آنهاست. به گفته وستلیک از مقدمه شکارچی «همیشه پای پول در میان است. پول مایه بدبختی است و انسان را به نابودی میکشاند.»
پارکر به خاطر پول، خیانت و وسوسه پا روی همه ارزشهای انسانی میگذارد و همه چیز را نابود میکند. همه شخصیتهای داستان به دنبال پول در یک «دور باطل» گرفتار میشوند و راه به جایی نمیبرند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
از پیش استگمن در کانارسی تا هتل سن دیوید برای پارکر راهی نبود. کانارسی آخر خط بود. پیدا کردن لین کار سختی نبود. زیر اسمش لیست بلند بالایی بود. لین هم شک نداشت که پارکر مرده. اما مال بیشتر حواسش جمع بود. مگر این که از اسم دیگری استفاده می کرد.
پارکر از کانارسی به منهتن آمده بود، به هتلی برگشته بود که برایش رزرو کرده بودند. لباس هایی را که سه روز تنش بودند عوض کرد. دوش گرفت و اصلاح کرد. دوباره لباس پوشید و رفت بیرون تا چیزی بخورد و دو دوتا چهارتایی بکند.
پشت میز نشست و رفت تو فکر. می خواست از راه لین، مال را پیدا کند امیدی به زندگی نداشت. باید راه دیگری را امتحان می کرد. احتمال این می رفت که مال دوباره با سندیکا ارتباط داشته باشد. شاید بتواند از طریق سندیکا او را به چنگ بیاورد.