به گزارش خبرگزاری برنا، متن یادداشت محمدرضا یزدانپرست را در ادامه میخوانید:
برجسته ترین نکتهای که در قسمت اول، حسابی به چشم میآید و نمیشود و نباید به سادگی از کنارش گذشت، دیدن دوجین بازیگر ناشناخته، کمتر دوربین دیده و غیرمعروف است که بلااستثنا بسیار خوب بازی میکنند و رسما بازیگرند، حتی آنها که فقط و فقط نقشی تک خطی دارند یا حتی اصلاً دیالوگ ندارند؛ از نگهبان پلِ نیمهکاره گرفته تا دزد و قراضهچی و رقاص و نوازنده خیابانی و نوچههای دانه درشتها و پولدارها و تماشاچیان کُشتیخاکی پشت فَنس یا حتی در نمای دور، روی تراسِ خانههای چندطبقه.
چقدر خوب که از زمانی به بعد در سینما، به سیاهیلشکر گفتند هنرور و حالا محمد کارت با بهادادن و جدیگرفتن آنها، لشکری از بازیگران نشان بیننده میدهد که به هر دلیلی-از نبودن در دسته و باند گرفته تا غرور یا بیکسوکاری و کمرویی- اسم درنکردهاند و نقشهای اصلی به آنها سپرده نشده تا الان.
بازیگران اصلی هم غیر از طناز طباطبایی که هنوز نقش او در سریال شروع نشده، همگی درخشانند. علی شادمان که با سریال «میخواهم زنده بمانم» نشان داد میخواهد از بازیگری معمولی بودن دل بکَند، در یاغی بازیگریست که میشود جاهطلبی برای رسیدن به بالابالاها را در نقشآفرینیاش دید؛ نقشی که سریال روی کاکُل لقب او میچرخد و تَتوی پشت گردنش، این اسم یا لقب را در ذهن مخاطب، قویتر حکاکی میکند.
یاغی با سکانسی گیرا در قسمت یک، آغاز و با همین گیرایی، ۱۰۰ دقیقه پیش میرود تا مخاطب را منتظر و تشنه نگه دارد برای قسمتهای بعدی. محمد کارت، طلاییترین کارتهای بازی را به بازیگرانی داده که کمتر کارگردانی تا این حد به آنها اعتماد میکند؛ بازیگرانی که با انرژی بالا، جواب این اعتماد را به بهترین نحو دادهاند و در گیر و گرفتِ اینکه «نقش من کم است» یا «فلانی دیالوگ بیشتری دارد»، نماندهاند، همان یک پلان را حتی، در حد نقشِ اول دیدهاند و اعتماد به نفسی که کارگردان به آنها بخشیده را به بازیشان کشیدهاند.
انتهای پیام //