«علیرضا نجفزاده» بازیگر و کارگردان سینما و تلویزیون در خصوص سینمای بدون قهرمان به خبرنگار برنا گفت: ما زمانی که بخواهیم درباره قهرمان و ضدقهرمان حرف بزنیم باید در نظر داشته باشیم که قهرمان قصه در مقابل ناهنجارهای داستان قد علم میکند، مسیر قصه را بهبود میبخشد و محوریت قصه بر اساس او شکل میگیرد.
نجفزاده ادامه داد: موضوع دیگری که باید به آن دقت کرد این است که ساخت قهرمان رابطه مستقیم با نقد دارد. هرچه فضای موضوعی و نقد را بستهتر کنیم طبیعتا شرایط خلق یک قهرمان کمتر میشود. یکی از دلایل موفقیت ما در فیلمهای دفاع مقدسی که قهرمان را به خوبی نشان میدهند این است که یک دشمن مشترک وجود دارد و همه یکپارچه به او میتازند. قهرمان به راحتی به جنگ ناهنجاری ها میرود، مخاطب هم میپذیرد و کسی هم انتقادی نمیکند. اما اگر بخواهیم در حوزه اجتماعی به این سمت برویم با توجه به پایین بودن ضریب تامل نقد در ارکان مختلف اجتماع مانند: ادارات، مدیران و برخی از قومیتها نمیتوانیم موفق عمل کنیم.
همچنین وی اظهار داشت: ما کارگردانها و نویسندگان علاقه و انگیزه بسیار زیادی برای پرورش یک قهرمان در فیلمنامه را داریم اما زمان درخواست مجوز به ما مجوز فیلمی را میدهند که کاراکتر قهرمان ما فرد منفعلی است. شخصیت فیلم ما باید به گونهای باشد که به شغل و یا منصب خاصی برنخورد. یک شخصیت منفعل هیچگاه نمیتواند یک قهرمان و یا حتی ضد قهرمان باشد. در کل اجازه ورود و به تصویر کشیدن هیچ ناهنجاری را به ما نمیدهند. در سینمای ما گیشه باید دست یکسری از فیلمسازان خاص باشد، فیلمسازهایی که محتاط هستند و کمدیهایی با موضوعات خنثی خلق میکنند .
او در خصوص خلق یک قهرمان و درخواست مخاطب از ما عنوان کرد: مدیران باید بدانند تا زمانی که ما نتوانیم ضد قهرمان را به تصویر بکشیم خلق قهرمان کاری غیرممکن است و قطعا در این شرایط تنوع قهرمان امری نشدنی است. زمانی که شروع به ساخت یک اثر نمایشی میکنیم مطلع هستیم که مخاطب از ما یک قهرمان یا ضد قهرمان میخواهد و عمدتا طبق مسائل فرهنگی ما، ضد قهرمانها معمولا کسانی هستند که به قهرمان شدن در طول قصه سوق پیدا میکنند و با سیر و سلوک و تحول، قصه را به این سمت میبرند.
متاسفانه سفارشدهنده تا جایی این قهرمان را میپذیرد که نقدی از جانب او صورت نگیرد اما به محض اینکه کاری نوشته یا ساخته میشود؛ شخصیت قهرمان از سوی سفارشدهنده با انتقادهای بسیار روبرو میشود. در نهایت شخصیت قهرمان تبدیل به یک شیر بییال و کوپال یا شخصیت افسانهای میشود که دست نیافتنی است و وجود خارجی ندارد. چنین شخصیتی برای بیننده قابل باور نخواهد بود.
او ادامه داد: جالب اینجاست اگر قصد خلق شخصیتی زمینی را داشته باشیم سفارشدهنده او را هم بیعیب و نقص میخواهد و این فکر باعث میشود که قهرمان ما برای مخاطب غیرقابل لمس تلقی شود به گونهای که آن را از خودشان نمیدانند. در صورتی که قهرمانان واقعی مانند همه ما هستند و عیب و نقصهای مختص به خودشان را دارند فقط ورای این نقصها ویژگیهایی از خود نشان میدهند که نسبت به مسائل اجتماعی منفعل نیستند و در مقابل ناهنجاریهای قصه برمیخیزند. در کل هر چه تنوع موضوعی کمتر باشد طبیعتا تنوع شخصیت قهرمان و ضد قهرمان کمتر خواهد بود.
وی در پایان در خصوص تجربه جدید خود و موانع ایجاد شده در ساختار خلق یک قهرمان در سریال «خوشنام» گفت: ما در سریال «خوشنام» به واسطه ویژگیهایی که برای شخصیت(شهرام) در نظر گرفتیم این کاراکتر تبدیل به ضدقهرمان زمینی و بدون شعار شد. به همین علت مخاطب با او ارتباط برقرار کرد. در طی قصه ضدقهرمان تبدیل به قهرمان میشود. البته در این مسیر موانع و مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتیم تا کار با کیفیت مطلوب تقدیم مخاطب شود.
انتهای پیام/