به گزارش خبرگزاری برنا، یکی از فجایع تاریخ معاصر، شکست نهضت ملی کردن صنعت نفت بود؛ نهضتی که علیه استعمار انگلیس و استبداد پهلوی منعقد شد. حرکت ملت ایران در ملی کردن صنعت نفت، از سال 1327 آغاز شد و پس از سه سال مبارز با عوامل انگلیس در ایران، به پیروزی ختم شد. این نهضت دو رهبر داشت: یکی رهبر ملی که دکتر محمد مصدق بود و دیگری رهبر دینی که آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی بود. آیتالله کاشانی با سابقه مبارزاتی علیه استعمار انگلیس، در نهضت ملی کردن نفت وارد عرصه شد. در مسیر ملی کردن نفت، دیگر گروههای سیاسی نیز فعالیت داشتند، که از مهمترین آن گروهها میتوان به جمعیت فدائیان اسلام به رهبری شهید سید مجتبی نواب صفوی اشاره کرد.
آمریکاییها تصور میکردند در جریان ملی شدن صنعت نفت ایران و مبارزات ملت ایران با انگلیس، میتوانند کماکان امتیازات خود را در این کشور داشته باشند. وقتی که حرکت ملت ایران به پیروزی رسید، آمریکا در کنار انگلیس، توطئه بزرگ را طراحی کرد. بدین ترتیب حرکت مرموز آمریکا و انگلیس برای شکست نهضت شروع شد. گرچه آمریکاییها جریانات نفوذی را در درون دولت ساماندهی میکردند، اما دکتر مصدق و دولتمردان نسبت به آمریکاییها خوشبین بودند. مصدق معتقد بود که ما دو دشمن برجسته داریم: اتحاد جماهیر شوروی و انگلستان. او بر این عقیده بود که برای پیروزی مقابل این قدرتها باید به قدرت سوم که همان آمریکا بود تکیه کرد. او اعتقاد داشت آمریکا ماهیت استعماری ندارد. این نگرش سطحی و به دور از واقعیت، موجب شد جریان ملیون به دامن آمریکاییها پناه ببرند. متأسفانه این جریان تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی با آمریکاییها ارتباط آشکار و پنهان داشت.
روند نهضت، علیرغم نامهربانی و ناملایمتیهای دولت، تا 25 تیرماه مثبت بود. در این روز دکتر مصدق بدون مشورت با سردمداران نهضت، از سمت خود استعفا داد و کار راه نیمهتمام رها کرد. جامعه دچار سرگشتگی شد. برخی این استعفا را یک شگرد سیاسی میدانند، البته سندی که این ادعا را تائید کند در دست نیست؛ لذا این اقدام به عنوان یک اشتباه استراتژیک قابل بررسی است. پس از قیام 30 تیر و حمایت آیتالله کاشانی و پشتیبانی مردم از مصدق، او مجددا به راس امور بازگشت. اما همان جریان نفوذی از یک طرف و تفکر و غرور و خودرأیی دولتمردان از سوی دیگر، باعث عمیقتر شدن شکاف و بروز اختلاف شد و سرانجام کودتای آمریکایی – انگلیسی 28 مرداد 1332، حیات نهضت را پایان داد.
آنچه آمد، مختصری از سیر نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران بود؛ نهضتی که آثار، کتابها و مقالات پرشماری درباره آن به رشته تحریر درآمده است که متاسفانه در اغلب آثار شناختهشده، شاهد تحریف تاریخ هستیم؛ فعالیت تحریفکنندگان، امروز آغاز نشده، بلکه این اقدام پیش از وقوع کودتای 28 مرداد شروع شده بود. تحریف تاریخ نهضت ملی نفت به گونهای رقم خورد که هم دربار را تبرئه کرد و هم آمریکاییها وانگلیسیها را.
تاریخنگاری دوره پهلوی متأسفانه تحت تاثیر مراکز تاریخنگاری غربی است. در ماجرای نهضت ملی نفت و کودتای 28 مرداد، آمریکاییها و انگلیسیها برای اینکه مسئله را وارونه نشان دهند شروع به تحریف تاریخ کردند. از جمله این تحریفها در کتاب «ناسیونالیسم در ایران» نوشته ریچارد کاتم رخ داد. او عوامل کودتا را به چهار دسته کلی تقسیم میکند که عبارتند از: 1- جریان حزب توده 2- جریان دربار 3- جریان مذهبی و 4- جریان ملی. کاتم به نقش دول خارجی در کودتا اشاره نکرده و تنها به ذکر این گزاره که ورود آمریکا به جریان ملی کردن نفت ایران اقدام اشتباهی بود، اکتفا میکند. نویسنده این کتاب، عوامل کودتا را عناصر داخلی معرفی میکند و به صورت ظریف، استعمارگران را تبرئه میکند.
مارک گازیوروسکی – نویسنده آمریکایی – نیز در آثار خود، دست به تحریف تاریخ نهضت زد؛ او کتابی نگاشت که عنوان مغرضانهای را یدک میکشد: «کودتای ایرانی». گازیوروسکی میکوشد کودتا را به عامل داخلی پیوند زده و عوامل خارجی آن را نادیده بگیرد. او برآن است که کودتای 28 مرداد 1332، یک «کودتای ایرانی» بود. او مدعی بود در جریان کودتا، یک چک 10هزار دلاری به آیتالله کاشانی رسیده است؛ وقتی از وی پرسیدند سند این ادعا کجاست؟ وی گفت این موضوع را از یکی از ماموران سیا شنیده است! این قبیل ادعاهای بیپایه و اساس، القائات شیطانی است. اساسا مأموریت گازیوروسکی در نگارش تاریخ کودتای 28 مرداد، همین بود.
بد نیست در اینجا خاطرهای را عنوان کنم. مرحوم حجتالاسلام حاج شیخ روحالله حسینیان – رئیس فقید مرکز اسناد انقلاب اسلامی- نقل میکرد: «روزی مارک گازیوروسکی پیش ما آمد و اسناد کودتای 28 مرداد را طلب کرد. به او گفتم: شما (آمریکاییها) کودتا کردید و اسنادش را از ما میخواهید؟! او گفت: من به دخالت آمریکا در ماجرای ملی کردن نفت ایران انتقاد دارم اما معتقدم کودتا در ایران طراحی شد! گفتم: این کودتا را چه کسی طراحی کرد؟ آیا غیر از این است که طراحان کودتا، انگلیس و آمریکا بودند؟! هر جنایتی که بعد از 28 مرداد در ایران اتفاق افتاده، رد پای آمریکا در آن دیده میشود. سپس به او گفتم: ما اسنادی از ارتباط و همکاری شما با سازمان سیا داریم. پاسخ داد: بله درست است. گفتم: پس دیگر ما با هم هیچ حرف دیگری نداریم. بحث ما و شما اینجا به پایان میرسد.»
همین مارک گازیوروسکی یکبار در دانشگاه تهران درباره سیاست خارجی آمریکا صحبت میکرد. یکی از دانشجویان وسط صحبتهای او از جا بلند شده و گفته بود: سیاست خارجی آمریکا در ایران قابل دفاع نیست. گازیوروسکی پاسخ داده بود: «خود من هم به سیاست آمریکا در ایران انتقاد دارم؛ آمریکا به جای اینکه با حکومت ایران درگیر شود، باید تفکر ملت ایران را تغییر دهد.» امثال این فرد با القائات استعماری متأسفانه تاریخنگاری میکنند.
علاوه بر آثار نویسندگان خارجی، در داخل نیز گروهی کوشیدهاند تا تاریخ نهضت نفت و کودتای 28 مرداد را با غرضورزی ثبت کنند که حاصل آن چیزی جز تحریف تاریخ نبوده است. به عنوان مثال، جریان ملیگرا برای تبرئه خویش اقدام به تخطئه جریان مذهبی کرده است. این کار، بیش از آنکه «تاریخنگاری» باشد «تاریخسازی» است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تاریخنگاری در ایران ابعاد وسیعی پیدا کرد. توجه خواص و عوام به تاریخ بیش از گذشته شد و به همین دلیل زمینه تاریخنگاری در ایران پدید آمد. دلایل این اقبال به تاریخ میتواند: 1- نوع نگاه اسلام به تاریخ و جایگاه آن در قرآن؛ 2- مبارزات مردم ایران علیه استعمار و 3- توجه ویژه امامین انقلاب به مقوله تاریخ باشد.
جریان استعمار وقتی متوجه شد تاریخنگاری در ایران در حال پیشرفت و تبدیل شدن به یک جریان مستقل است، در اندیشه ایجاد انحراف در روند تاریخنگاری افتاد؛ یکی از این طرحها، طرح آزادسازی و انتشار گزینشی اسناد بود. این حرکت به نوعی یک اقدام تبلیغاتی دروغین بود. در انتقاد به این موضوع باید گفت: 1- برخی افراد اساسا درکی از اسناد اطلاعاتی و امنیتی ندارند و تفاوتی بین اسناد کنسولگری، گزارش منابع معمولی با آنچه اسناد اطلاعاتی و عملیاتی ارائه میدهد قائل نیستند. 2- گروهی هنوز ماهیت استعمار را نشناختهاند و توطئه سیستمهای جاسوسی را درک نمیکنند. امکان تحلیل تاریخ ایران، بدون شناخت استعمار ممکن نیست. 3- شیفتگان غرب یا غربزدگان، عمدتا آنچه به عنوان تاریخ در غرب نوشته میشود را علمیتر تلقی میکنند. اینان گاهی از روی سطحینگری و گاهی از روی غرض، میگویند در ایران، تاریخ «ارزشی» نگاشته میشود. 4- عوامل وارد کنندهی اسناد، غربی هستند. اینها با بوق و کرنا و تبلیغات فراوان، هرچند وقت یکبار اعلام میکنند که مثلا چند هزار سند آزاد شد! آنان این اسناد را وارد میکنند و چنان تبلیغ میکنند که گویی در این اسناد مطلب مهمی وجود دارد. غافل از این که این اسناد فاقد اطلاعات حقیقی است. آمریکا در ایران ظلم و جنایت کرده؛ آیا منطقی است اسناد جنایتهایش را منتشر کند؟ یا انگلستان سیصد سال در کشور ما تجاوز، جنایت، توطئه و حتی کشتار کرده است؛ آیا این کشور حاضر است اسناد پلیس جنوب، اسناد ایران در جنگ اول و دوم جهانی و یا فعالیت جاسوسان انگلیسی در ایران را منتشر کند؟ چرا پرونده اشخاصی چون تقیزاده، فروغی، عینالملک، برادران رشیدیان، خاندان شوکتالملک، خاندان قوام و امثال اینها که وابستگان به انگلیس بودند هرگز افشا نمیشود؟
در حال حاضر، تاریخنگاری ایرانی در موقعیت خاصی قرار گرفته است؛ غرب کوشیده تا تاریخ ما را آنگونه که خود میخواهد بنویسد؛ استعمارگران با توجه به اهداف خود تاریخ را نگاشتهاند و دشمنان اسلام و دین مامور به تحریف واقعیتهای تاریخی بودند. امروز مورخان جوان و نسل جدید باید با این تاریخنگاری معاند مقابله کند. خوشبختانه مراکز اسنادی و تاریخی در کشور ما طی سالهای اخیر فعالتر شدهاند. در اسناد امنیتی، اطلاعات نابی وجود دارد؛ ساواک این اسناد را برای ثبت در تاریخ تولید نکرد، اما امروز این اسناد اطلاعات خوبی در اختیار مورخان و پژوهندگان قرار میدهد. اگر حاکمیت پهلوی روی کار بود، مسلما این اسناد را منتشر نمیکرد. لذا همین اسنادی که ما در وزارت خارجه، اسناد ساواک، اسناد ارتش و دیگر مراکز اسنادی در اختیار داریم، منابع خوبی برای تاریخنویسی است. همچنین خاطرات خوبی از شاهدان عینی و راویان تاریخ داریم که میتواند منبع خوبی برای تدوین تاریخ باشد. به تعبیر رهبر انقلاب، تاریخنگاران باید به بصیرت سیاسی، دشمن شناسی و زمان شناسی توجه داشته باشند. مورخین باید در راستای «جهاد تبیین»، روایت صحیح تاریخ را برعهده بگیرند. ما هنوز در ابتدای راه هستیم و باید این تلاشها استمرار پیدا کند تا در سالهای آینده، تاریخنگاری انقلاب اسلامی به جایگاهی که در شأن و منزلت آن است برسد.
نکته پایانی اینکه: در کنار ضبط تاریخ باید به ارائه آن به مخاطب هم توجه کرد؛ در کنار مورخان، هنرمندان نیز باید وارد عرصه شوند و با هنر و ذوق خویش به خلق آثار هنری بدیع در حوزههای تاریخی اقدام کنند تا بدین وسیله تاریخ به متن جامعه منتقل شود.
انتهای پیام/