به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری برنا؛ جام جهانی برای تیم ملی فوتبال ایران زودتر از آنچه انتظار داشتیم به پایان رسید. کسی توقع صعود قاطعانه نداشت اما در ساق بازیکنانمان توانایی صعود دیده میشد که به هر علت این امر تحقق نیافت. از بعد فنی اما مسئولیت اصلی بر گردن سرمربی است که چه در صورت صعود برای اولین بار در تاریخ و چه حالا با کسب امتیاز، نیاز داریم تا عملکردش را منصفانه و با نگاه به شرایط بررسی کنیم. لازم به ذکر است بزرگترین نامی که در تاریخ فوتبال ایران پایش به ایران باز شده هم فردی بدون اشتباه نیست و اگر او را در محفظه تقدیس بگذاریم نه خودمان پیشرفت میکنیم و نه او.
آیا کیروش بد کار کرد؟
اولین انتقاد جدی به کیروش میتواند عدم دعوت از 26 نفر و خالی گذاشتن جای یک نفر در لیست باشد که به هیچوجه توجیهپذیر نیست. با این اقدام او هم دست یک باشگاه از درآمدی ارزی کوتاه ماند و هم یک بازیکن که شاید میتوانست در لحظات حساس به ما کمک کند در لیست قرار نگرفت. دلیل این امر هم هیچ گاه مشخص نشد و شخص سرمربی باید پاسخگوی این امر باشد.
دومین انتقاد مهم از سرمربی تیم ملی انتخابهای او برای ترکیب تیم در بازی اول است. زوج علی کریمی و نوراللهی برای بازی اول اصلا مناسب نبودند و استفاده از روزبه چشمی با آن فشار متحمل شده، در قلب خط دفاعی، پر کردن اسلحه و قراردادن آن روی شقیقه تیم ملی به شمار میرفت. سیستم، تاکتیک و همهچیز در این بازی اشتباه بود. اگر 100 بار مقابل انگلیس بازی کنیم احتمال بردمان در یک بازی همچنان اندک است اما خودمان با انتخابهای اشتباه آن احتمال برد را به نزدیکی صفر رساندیم.
کیروش در بازی دوم اشتباهاتش را اصلاح کرد و نتیجهاش شد پاس منجر به اخراج دروازهبان ولز توسط علی کریمی، گلزنی رضاییان نیمکتنشین در بازی اول و گلزنی چشمی در پست هافبک دفاعی. این روند اما در بازی سوم به دلیل انتخاب استراتژی اشتباه و «برای به تساوی به زمین رفتن» از بین رفت. چرا وقتی مقابل ولز که اصلا تیم ضعیفی نیست با آن انرژی و عطش سیریناپذیر برای برد به میدان رفتیم اما مقابل آمریکا ترس قبل از سوت بازی در ساقها موج میزد؟ چرا وقتی بیرانوند مصدومیت شدید پیدا کرد و ترس برخورد در او وجود داشت (که انصافا در هر بنی بشری پس از آن برخورد وجود پیدا میکرد) دوباره در بازی سوم به زمین رفت.
نکته منفی دیگر واکنش او هنگام مصدومیتش در بازی مقابل تیم ملی انگلیس بود. هرچند کیروش به دلیل ضعیف بودن نفر جانشین بیرانوند این کار را نکرد و فرصت دادن به حسینی در بازی مقابل سنگال این مساله را ثابت کرد اما این مساله کوچک هم تا حدودی در روحیه بازیکنان تاثیرگذار بود. عدم تعویض طارمی در بازی سوم، پس از آن که او از لحاظ بدنی کاملا تضعیف شده بود، دلیل مهم دیگری به شمار میرفت.
آیا کیروش خوب کار کرد؟
با وجود عدم صعود به عنوان هدف اصلی اما اتفاقات مثبت در این جام کم نبود که مهم ترین مساله همان وزن و شخصیتی است که کیروش به تیم ملی داد. کیروش ما را به هدفمان نرساند و عملکردمان به سطح جام 2018 نرسید اما نشستن دراگان اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی همین حالا هم تن همه را میلرزاند.
پس از پایان بازی اول تنها کسی که میتوانست روحیه بازیکنان را بازیابی و آنها را مهیای بازی دوم کند قطعا خود شخص کیروش بود. کسی که در کنفرانس پس از بازی مقابل انگلیس فریاد زد «نتیجه را روی پیشانی من بکوبید اما به بازیکنان کاری نداشته باشید. بگذارید آنها بازی کنند. جام تازه برای ما آغاز شده است». نتیجه؟ بهترین برد تاریخ ایران در ادوار جام جهانی، در بازی بعد مقابل ولز.
کیروش را پیشتر با لجبازیهای بیدلیل میشناختیم اما او اینبار تغییر مواضعش سریعتر و به جاتر اتفاق میافتاد. هرچند برخی تصور میکردند کیروش با اعتقاد به یک بازیکن، تحت هیچ شرایطی او را تغییر نمیدهد اما عدم فرصت دادن به امیری نشان داد او بیدلیل پای تصمیمی اشتباه نمیماند. بسیاری هم از کیروش بابت رویکرد دفاعی او خرده میگرفتند اما به جرات میتوان گفت هجومی ترین بازی ما در تمام ادوار، بازی مقابل ولز بود. جهتگیریهای رنگی بابت اختلافات گذشته را هم نباید از یاد برد. مسالهای که باعث کره گرفتن از آب توسط خیلیها شده بود تا کینه قبلی خود را با قایم شدن پشت انتقادات عمدتا بیمورد خالی کنند. این بار اما او از لحظه ورود به ایران از پنجره دیگری به افراد شاغل در ایران نگاه کرد. اگر تغییر در کیروش را حس نمیکنید، قطعا انصاف ندارید.
اوجگیری دوباره بازیکنانی چون پورعلیگنجی، پخته شدن نوراللهی و مجید حسینی، رشد علی قلیزاده و یا درخشش عجیب جلالی پس از تحکیم کیروش به او هنگام ورد به زمین چیزی نیست که ما از اسکوچیچ در خاطرمان مانده باشد. همچنین عدم فرصت دادن به خلیلزاده و کنعانی در ترکیب اصلی هم باعث سر بریدمان نشد زیرا تیم ما بیشتر نیاز به گلزنی داشت و تک گل آمریکاییها هم از ضعف قلب خط دفاعی ما بدست نیامد اما همچنان از این بابت به او انتقاد میشود که خارج از اعتبار به نظر میرسد.
آینده؛ با کیروش یا بیکیروش
هنوز هم او بزرگترین فردی است که پایش به نیمکت ایران باز شده، هنوز هم در بسیاری از فاکتورهای فنی چون پوشش زمین با دوندگی بازیکنان ما شرایطی عالی بین تیمهای حاضر جام قرار داد و هنوز هم پز پیشرفت نسل فعلی فوتبال را «باید» مدیون او باشیم. از این لحظه به بعد را باید اما با تصمیمی جدی گرفت. کیروش هم نسلسازی بلد است و هم مدیریت تیمی اما کمکم از لحاظ سنی آن چابکی در تصمیمات و جوش و خروش کنار زمین را از دست میدهد. پس چه چیزی بهتر از استفاده از او در پستهای مربوط به مدیریت فنی؟
انتهای پیام//