به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ کمال پورکاوه منتقد و فیلمساز در بادداشتی درباره مستند «روایت فرهت» محصول سازمان اوج و ساخته امیراطهر سهیلی که جشنواره بینالمللی سینماحقیقت حضور دارد، نوشت: «یکی از جذابیتهای بیهمتای سینمای مستند، نزدیک شدن به افراد و موقعیتهایی است که به شکل روزمره و یا در سطح عموم، آشنایی چندانی با آنها وجود نداشته و موقعیت ویژه و یا خدمات و رفتار آن اشخاص، چندان مورد توجه و معرفی مردم قرار نگرفته است. دوربین کنجکاو کارگردان سینمای مستند با پرسهزنیهای بیوقفهای که در کوچه پس کوچههای شهر و روستا دارد، همواره ما را با آدمها و خانوادههایی آشنا کرده که در موقعیت و جایگاه خودشان، رفتار خاص و ویژهای از خود نشان داده و با معرفی آنها، بیننده را به سطحی دیگر از شناخت و آگاهی نسبت به محیط پیرامون خود و جهانی که در آن زندگی میکنیم، میرساند. در همین راستا مستند روایت فرهت، از دریچه دوربین امیر اطهر سهیلی به زندگی پر فراز و نشیب پزشکی میپردازد که تخصص و تشخیص بی نظیرش در زمینه بیماریهای کودکان، او را در شهر مشهد به یکی از محبوبترین و مشهورترین درمانگران آن منطقه تبدیل کرده است.
درست است که سرزمین پهناور ایران همواره محل زیست و رشد پزشکان ماهر و زبردستی است که با عملکرد خوبشان توانستهاند ضمن ارتقاء علم پزشکی، عمر دوبارهای را به بسیاری از هموطنانمان ببخشند، اما چیزی که موضوع این مستند را از بقیه موارد مشابه متمایز میکند، تمرکز بر شخصیت خاص پزشکی حاذق و متواضع است که از دل بحرانها و ناملایماتی که زندگی در افغانستان را برای او سخت و دشوار کرده بود، راهی برای مهاجرت به ایران پیدا کرده وبعد از مدتی به جایگاهی دست پیدا میکند که او را از پشت میلههای زندان و فقر و تنگدستی سالهای نوجوانیاش در افغانستان، به ریاست بخش نوزادان بیمارستان امام رضا(ع) مشهد و استادیار دانشگاه علوم پزشکی این شهر رسانده است.
دکتر احمدشاه فرهت، یکی از نخبههای مهاجر افغان در ایران است (شاید علاقهمندان پیگیر برنامه تلویزیونی خندوانه، حضور او در قاب تلویزیون و مصاحبهاش با رامبد جوان را به یاد داشته باشند) که قوه تشخیص و مهارت بالای او در درمان بسیاری از بیماریهای کودکان (که عمدتا با حداقل آزمایشات پزشکی و ارائه کمترین میزان دارو انجام گرفته ) او را به چنان شهرتی در شهر مشهد رسانده است که برخی به او لقب جادوگر دادهاند. جادوگری که به شکل عجیبی حتی زمان دقیق بهبود حال بیمارانش را هم برای آنها بازگو میکند.
فیلم با نریشن مردی جوان آغاز میشود که از مهارت دکتر فرهت در تشخیص سریع بیماری تنفسی کودکی تازه به دنیا آمده حکایت میکند که اقدامات به موقع این پزشک حاذق توانسته به این کودک جانی دوباره ببخشد. کمی بعد همان کودک نجات یافته را در قامت جوان دانشجویی میبینیم که درس پزشکی را همراه و همپای استادی پیش میبرد که سالها قبل جان او را از یک بیماری مهلک نجات داده بود. تصویری عجیب و تکان دهنده از همراهی دانشجویی سرحال و مشتاق که منش و روش طبابت را از نجات دهنده دیروزش تعلیم میبیند. شاید اگر همین خط جذاب و روایت دلپذیر جان بخشی دکتر به شخصیتهای مهم و تاثیرگذار جامعه این روزها از جانب فیلمساز پیگیری بیشتری میشد ، آنگاه با یک مستند درگیر کننده و تاثیرگذار مواجه میشدیم که ثمرات تلاشهای انسان دوستانه پزشکان جامعه را بیش از پیش به مخاطب ارائه میکرد.
فیلم اگرچه میکوشد به اثری در چارچوبهای فیلمهای مستند پرتره نزدیک شود اما با پرهیز فیلمساز از روبهرو شدن با دنیای شخصی دکتر فرهت و تمایلات درونی و دغدغههای ذهنیاش، تنها به ذکر خاطراتی از هوشمندی و ذکاوت او در تشخیص بیماریها بسنده کرده و به نمایش لبخند بیماران و مادرانی که از سلامت فرزندشان خوشحال هستند، رضایت میدهد.
برای مخاطبانی که آشنایی چندانی با زندگی و شخصیت دکتر فرهت ندارند، مواجهه با مردی باهوش و سخت کوش که خودش را از درگیریهای ملتهب کشور افغانستان به ایران رسانده و توانسته با رفع موانع دشوار، به شکوفایی رسیده و خانوادهای تشکیل دهد که هر کدام از فرزندانش صاحب موقعیت اجتماعی مناسبی در داخل و خارج از کشور شدهاند، به خودی خود آنقدر جذابیت دارد که علاقهمندان سینمای مستند را به تماشای این ساخته امیراطهر سهیلی ترغیب نماید.»
انتهای پیام/