آرش با شنیدن خبر بازگشت مونا برای گرفتن پاسخ خود به تهران می آید. این بازگشت او آغاز آشکار شدن بخش های از گذشته او همراه می شود. به تدریج شخصیت ها یکی یکی معرفی می شود و هر یک از کاراکترها به اشکالات خود پی برده و در پی جبران عملکرد خویش بر می آیند. "بعد از رفتن" فیلمی معمولی و شاید بدون فراز و فرود است. اثری که با ریتم کند و یکنواخت و روایت خطی داستانی نجیب و بی حاشیه را روایت میکند. در "بعد از رفتن" قرار نیست اتفاق خاصی رخ بدهد، قهرمانی خلق شود، یا ضدقهرمانی مجازات نمی شود. "بعد از رفتن" فیلمی آرام است، شاید به همین سبب این اثر جذابیت خاص و کشش کافی برای همراه کردن مخاطب را ندارد. به عنوان مثال آرش کسی را که عامل آشفتگی در زندگی اش بوده را می شناسد اما هیچ واکنشی نشان نمی دهد. او با همه برای یافتن همسرش مخالفت می کند اما به راحتی از او عبور می کند. "بعد از رفتن" برای مرور گذشته آرش تصمیم خاصی ندارد، شاید بتوان گفت شخصیت پردازی ناتمام این فیلم سبب می شود علت پرسشگری آرش را برای مخاطب مشخص نکند. داستان عشق آرش به همسر نخست او و علت مرگ را جز در یک جمله متوجه نمی شوند. معلوم نمی شود چرا خانواده همسر سابق او نمی دانند فرشاد فرزند دختر ایشان است نه فرزند مونا. نقش و شخصیت زن صاحب لنج جنوب هم بسیار مبهم و کوتاه است، با اینکه مشخص بود، زن به آرش و بودن او و پسرش در جنوب دل بسته شده است. نقش عماد، همکار مونا و علت اینکه آنگونه آدرس می دهد معلوم نمی شود. در مجموع ضعف در فیلمنامه و کارگردانی اشکالات اصلی فیلم "بعد از رفتن" است.
انتهای پیام/