دور شدن از معماری ایرانی، عمر بناها را کوتاه کرده است

|
۱۴۰۱/۱۲/۱۵
|
۱۲:۳۲:۴۶
| کد خبر: ۱۴۴۵۱۳۱
دور شدن از معماری ایرانی، عمر بناها را کوتاه کرده است
معماری ایران زمانی سهم بزرگی در معماری جهان داشت و قله‌های بسیاری را فتح کرده بود.» این بخشی از صحبت‌های سید محمد بهشتی شیرازی، مولف، مدرس و معمار است که در نخستین نشست از سلسه نشست‌های «الفبای آبادی» مطرح کرد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ نخستین نشست از سلسله نشست‌های علمی و تخصصی الفبای آبادی با موضوع «خانه از آغاز تا دهه چهل» با همت مرکز معماری اسلامی، انجمن علمی دانشجویی مطالعات معماری ایران، دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و انجمن علمی معماری پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران در نگارخانه دانشکده هنرهای زیبا برگزار شد.

در این نشست استاد سید محمد بهشتی شیرازی، مولف، مدرس و معمار و دکتر حامد مظاهریان، عضو هیات علمی دانشگاه تهران حضور داشتند.

سابقه ۱۲هزارساله «خانه»

سید محمد بهشتی در ابتدای نشست از تاریخچه سیر تکامل یکجانشینی که با انقلاب کشاورزی و ذخیره غذایی پدید آمد سخن گفت و توضیح داد: در آن زمان انسان با توجه به شرایط جدید ناگزیر به ساخت سرپناهی به نام «خانه» می‌شود که این مسیر تاریخی حدود ۱۲ هزار سال سابقه دارد.

وی بیان کرد: کهن‌ترین آثار یکجانشینی در سرزمین ایران در منطقه زاگراس واقع در تپه ازبکی درآبیک قزوین واقع شده است که بیش از نه هزار سال قدمت تاریخی دارد. درواقع می‌توان گفت قدیمی‌ترین خانه‌هایی که در جریان حفاری‌ها شناسایی شده، در آن منطقه بوده است.

کهن‌ترین خشت‌های جهان در ایران

وی افزود: نمونه خشت‌هایی که در آن منطقه پیدا شد، از کهن‌ترین خشت‌های جهان است که یک نمونه آن تثبت جهانی و به سازمان ملل اهدا شده است.

بهشتی عنوان کرد: اولین تجربه انسان در ساختن، با خانه شروع می‌شود و به دلیل شرایط طبیعی سرزمین ما که عمدتا امکان استقرار در یک پدیده طبیعی به اسم مخروط افکن‌ها اتفاق می‌افتد، شکل می‌گیرد. به بیان ساده‌تر آنجایی که بر اثر سیل و رسوب‌گذاری سیل، یک مخروطه‌ای شکل می‌گیرد، این مکان ها، جای مناسبی برای استقرار و یکجانشینی بوده است.

 نمونه‌هایی همچون نوش آباد کاشان یا میمند در فلات ایران که از معماری دست کن بهره می‌برند، این توهم را ایجاد می‌کند که در ایران فقط این چند منطقه معماری دست کن دارد، در صورتی که تمام شهرهای کهنی که در ایران وجود دارد، از همین نوع معماری بهره برده است. در شهرهایی همچون تهران، بیرجند و سمرقند ردپاهایی از دوره معماری به صورت دست کن وجود داشته است.

چرا حوض و ایوان فراموش شدند؟

بهشتی بیان کرد: درمعماری دست کن، «خانه» اولین سرپناهی بود که ساخته شد. به این دلیل می‌توان گفت «خانه» یک نام خاص برای یک عملکرد و یک جور معماری نیست. اما در تعریف امروز، «خانه» به معنای فضای مسکونی است و هر چیزی به اسم خانه یک اسم عام برای معماری است.

وی ادامه داد: سابقه‌ای که ما به عنوان یک ایرانی در این تجربه بشر داریم، می‌توان گفت از کهن‌تر سابقه‌های معماری‌های در جهان است. کشورهایی همچون مصر باستان، بین النهرین، چین، هند و یا اروپا عمر معماریشان بسیار کوتاهتر از ایران است. این تجربه بسیار طولانی به ما اجازه دادکه قله‌های بزرگی را فتح کنیم.

بهشتی در ادامه با ذکر سوالی گفت: واژه‌هایی مانند حیاط، حوض و ایوان به چه معناست؟ چرا به آن‌ها فضای باز نمی‌گوییم؟ چه فرقی بین حیاط با فضای باز، ایوان با تراس، حوض با استخر وجود دارد؟ در جواب باید بگویم نمی‌دانیم.

وی ادامه داد: امروز، از اینکه بگوییم حیاط پرهیز می‌کنیم و می‌گوییم فضای باز یا تراس و یا به جای اینکه بگوییم حوض، می‌گوییم استخر و یا آب نما. این اتفاق نشان می‌دهد که ما نمی‌دانیم در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم و چه تفاوتی بین آن‌ها وجود دارد. اگر شما به تفاوت آن‌ها پی ببرید، می‌بینید که در تجربه تاریخی پدران ما این مواردی که ذکر شد، قله‌هایی بودند که فتح کردند و ما امروز این قله‌ها را فراموش کردیم و به آب نما و فضای باز و فضای نیم باز اکتفا می‌کنیم.

وی با ذکر مثالی گفت: فرق بین یک ژونالیسم و یک شاعر در زبان فارسی و واژه‌های فارسی است. به بیان ساده‌تر در بخشی از مثنوی، مولانا از زبان صحبت می‌کند و می‌گوید ما دو زبان داریم. یک زبان عبارت و یک زبان اشارت. زبان عبارت معادل آن چیزی است که در ژونالیسم استفاده می‌کنیم و زبان اشارت آن چیزی است که ما در شعر استفاده می‌کنیم.

بهشتی در ادامه بیان کرد: مشابه همان زبان عبارت و اشارت را ما در ساختمان داریم. یک جنبه‌ای از ساختمان مترداف زبان عبارت است و یک جنبه دیگر مترداف زبان اشارت است. امروزه ما با آن مفهومی از زبان معماری سروکار داریم که عمدتا معادل زبان عبارت است و وجه اشاراتی آن از بین رفته است. برای همین است که ما از واژه‌هایی همچون حوض، حیاط و ایوان استفاده نمی‌کنیم.

بنگاه‌های معاملات ملکی از دانشگاه معماری معتبر‌تر هستند!

وی افزود: در تجربه زیسته خودمان، یک مکانی را پدید می‌آوریم که در آنجا به صفت زبان اشارت، اشاره‌ای به آب دارد و به آن حوض می‌گوییم. درواقع آنجا قرار نیست کمیت حوض، کمیت آب، فیزیک و شیمی آن مطرح باشد، آنجا لطف و آیینگی آب عرضه می‌شود. اینها همان وجه زبان اشارتی که برای حوض پدید می‌آید.

وی عنوان کرد: وقتی شما کیفیت و یا همان وجه اشاراتی را متوجه شوید، می‌بینید که کمیت در برابر کیفیت هر چقدر که کم یا زیاد باشد، اصلا نقشی در بروز و ظهور کیفیت ندارد.

بهشتی افزود: ما در معماری امروز این موارد را ترک کردیم. درواقع معماری امروز ما به فانکشن و یا متریال سقوط کرده است. در جامعه امروز ما بنگاه‌های معاملات ملکی از دانشگاه معماری معتبر‌تر هستند؛ چون مردم به هر حرف آن‌ها گوش داده و خرید فروش می‌کنند.

وی ادامه داد: از نظر بنگاه‌های معاملات ملکی، یک خانه خوب مشخصاتی مانند اینکه در یک منطقه‌ای از شهر باشد که منزلت مکانی داشته باشد، متراژ آن زیاد و در طبقات بالاتری باشد را دارد. به این تعریف، مفهوم خانه به معنای واقعی آن سقوط کرده است.

 کشوری که می‌توان گفت آغاز ساختن است، به نازلترین مرتبه از خود سقوط کرده و به نظر من آغاز این سقوط از دهه چهل شروع شده است. روستاها و شهرهای ایران تا قبل از سال ۱۳۳۵ زیباترین ساختار و ساخت و ساز را داشته است.

بهشتی گفت: معماری ما تقریبا نزدیک به دو دهه است که تغییر کرده و کم کم به سوی متقاضی باکیفیت پیش می‌رود. درواقع جامعه ایرانی گرایش به سمت تغییر در معماری دارد ولی جامعه معماری ما هنوز نتوانسته به این خواسته پاسخ مثبت دهد و در کمیات به سر می‌برد.

 برای پاسخ دادن به این نوع معماری باید به ساخت و سازهای سال‌های قبل از ۱۳۳۵ برگشت، اما با رویکردی به روز.

با توجه به نوسانات آب و هوایی (گرما، سرما، خشکی و رطوبت) معماری در ایران قبل از سال ۱۳۳۵ از خشت و گل بوده است. اما از دهه ۵۰ به بعد در ساخت و ساز بناها با موضوع تحول روبه رو شدیم و به واسطه همین تحول در معماری ما از سنگ در بناها استفاده شد. درواقع سنگ در برابر نوسانات آب و هوایی مقاومت چندانی ندارد و این امر نشان دهنده آن است که عمر ساختمان‌های در ایران بسیار کوتاه شده است.

بهشتی عنوان کرد: در سیل سال ۱۳۹۸ آن چیزی که برای جامعه معماری ما موجب تعجب شد این بود که همه بناهایی که به قبل از سال ۱۳۳۵ مربوط می‌شد آسیبی ندید و بیشتر خرابی‌های ناشی از سیل به ساخت و سازهای بعد از سال ۱۳۳۵ برمی گشت و این نشان دهنده این است که ما آن تجربه تاریخی و قله‌هایی را که در ساخت و ساز کسب کرده بودیم، فراموش کرده‌ایم.

وی در ادامه به شهر بم و معماری آن اشاره کرد و گفت: خاطرم است زمانی که زلزله بم رخ داد، کمیته‌ای درباره معماری آن تشکیل شد و این اتفاق برای اولین بار بود که رخ می داد. در آنجا صحبت از این شد که ما بم را بازسازی کنیم و مانند زلزله‌هایی که در رودبار و یا طبس رخ داد، کنار این شهرها، شهری نسازیم. قصد داشتیم این بار بم را مثل قبل بسازیم. مشاورین نام آشنا را دعوت کردیم و در آنجا دفتر زدیم. این کار از این جهت بود که از نزدیک لمس کنیم. آنچه برایمان جالب بود، اینکه ما نمی‌دانستیم بم را چگونه بسازیم. درواقع ما معماری شهر بم را نمی‌شناختیم. برای تشخیص این قضیه حتی متر و معیاری دستمان نبود. این متر و معیار همانی است که ما از سال ۱۳۳۵ ترک کردیم که باید دوباره باید سراغش برویم و تمرین کنیم. چون ما قصد داریم در این سرزمین زندگی کنیم.

انتهای پیام//

نظر شما