قانون پیتر و «مرز بی‌کفایتی» در مدیریت ورزشی

|
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
|
۱۱:۲۳:۳۴
| کد خبر: ۱۴۵۰۳۱۲
قانون پیتر و «مرز بی‌کفایتی» در مدیریت ورزشی
طی سالیان اخیر همواره بحث مدیریت در ورزش از مباحث داغ و به روز در سطح کلان کشور بوده است، بحثی که به کلاف سردرگم و راه میانبری برای جاه طلبان و تشنگان پست و مقام تبدیل شده است.

سجاد فرخی، دکتری مدیریت و استاد دانشگاه آزاد اصفهان، در گفت وگو برنا در اصفهان، در خصوص مدیریت در ورزش و انتخاب مدیران ورزشی اظهارداشت: سالیان سال است که انتخاب مدیران ورزشی در کشور با انتقادات فراوانی همراه شده و شاهد حضور مدیرانی در عرصه ورزش هستیم که با وجود داشتن کارنامه موفق در سمت‌های پیشین و زمینه‌های دیگر، نه تنها تکرار این موفقیت‌ها در ورزش برایشان امکان‌پذیر نیست؛ بلکه باعث ایجاد حاشیه و عقب‌گرد در ورزش می‌شوند.

«کارنامه‌ی قبلی تضمین کننده‌ی موفقیت بعدی نخواهد بود»

وی افزود: متاسفانه در کشور ما، چه در صنعت، چه در ورزش و می توان گفت در تمام زمینه‌ها، ارتقای سمت و تصدی جایگاه جدید بر اساس میزان موفقیت عملکرد در نقش فعلی‌ مدیر صورت می‌گیرد، نه بر اساس سنجش توانایی‌های او برای ایفای نقش جدید. بنابراین مدیران سازمانی تا جایگاهی که موفق عمل می‌کنند ارتقا می‌یابند و فقط زمان رسیدن به «مرز بی‌کفایتی» متوقف می‌شوند که در مدیریت به این پدیده قانون پیتر یا اصل مرز بی‌کفایتی می‌گویند.

وی ادامه داد: یعنی طبق این اصل، یک مدیر یا کارمند یا مربی با نمایش موفقیت‌آمیز در نقش خود، ارتقا خواهد یافت. این خوب است و باعث افزایش انگیزش سازمانی خواهد شد اما طبق اصل پیتر این ترفیع درجات تا جایگاهی صورت می‌پذیرد که شخص بی‌کفایتی خود را نشان دهد، آنوقت است که شخص دیگر ارتقا نمی‌یابد و در همان مرحله باقی می‌ماند.

این متخصص مدیریت با بیان اینکه به عنوان مثال یک بازیکن عالی یا کمک مربی یا آنالیزور را تصور کنید که در حرفه‌ی خود بسیار خوب است و موفق ظاهر شده، شما به عنوان مقام بالادست چه تدبیری برای افزایش انگیزه و پیشرفت آن در نظر خواهید گرفت؟ یک بازیکن حرفه‌ای را بعد از دوران بازنشستگی ارتقا می‌دهید تا کمک مربی تیم شود، سپس با درخشش در این سمت وی را به عنوان مربی انتخاب می‌کنید و سپس با ادامه موافقت‌ها او را سرمربی تیم خواهید کرد و دقیقا همانجاست که متوجه می‌شوید وی برای آن کار ساخته نشده و توانایی انجام آن را ندارد.

این تئوریسن مدیریت تصریح کرد: برای مدیران نیز این اصل وارد است. شخصی که در حوزه سرپرستی یا نظارت یا اجرا موفق عمل کرده، ارتقا می‌یابد و معاون سازمان می‌شود. در حوزه معاونت هم عملکرد خوبی از خود نشان می‌دهد و مدیرعامل و مدیرکل سازمان می‌شود و دقیقا همانجاست که نشان می دهد ظرفیت و کاریزمای حضور در این سمت را نداشته و با تصمیمات غلط و ضعف مدیریتی باعث متزلزل شدن سازمان، باشگاه و فدراسیون می‌شود.

«عوارض اصل پیتر برای سازمان»

فرخی خاطرنشان کرد: یک سازمان که مشخصا در اینجا منظورمان یک باشگاه یا فدراسیون ورزشی است، زمانی که چنین مدیری انتخاب می کند از چند وجه ضرر خواهد کرد. اولین ضرر مربوط به شخص مدیر است. کسی که می‌توانستیم با حفظ جایگاه قبلی‌اش و اعمال روش‌های انگیزشی مرتب برای وی، تا سالیان سال بهترین کارایی را به ارمغان بیاورد و باعث رشد باشگاه یا فدراسیون یا بنگاه اقتصادی شود حالا تبدیل به یک مهره‌ی سوخته شده که اعتماد سازمانی نسبت به آن از بین رفته است.

وی ادامه داد: ضرر بعدی را افراد لایق آن پست خواهند کرد. زمانی‌ که توانمندی و ظرفیت آنها نادیده گرفته شود و شخص دیگری ارتقا یابد، یقینا انگیزه‌ی افراد شایسته کاهش محسوسی خواهد یافت و بازیابی آنها کار ساده‌ای نخواهد بود.

وی تصریح کرد: اما بزرگترین زیان شامل حال سازمان خواهد شد. چرا؟ به دلایل فوق که به آنها پرداختیم، سازمان یک معاون و یا یک مدیر خوب را با دست خودش به تباهی کشانده، در حالیکه می توانست در سمت قبلی بیشترین بهره را از وی ببرد و از سوی دیگر نیروهای شایسته خود را از انگیزه تهی کرده است. چنین سازمان باید بهای مدت زمانی را که صرف ترفیع و در اختیار گذاشتن سکان مدیریت کلان خود به یک مدیر بی‌کفایت کرده است، بپردازد و این بها گاها به عقب‌گرد چندین برابری باشگاه یا فدراسیون منجر خواهد شد.

«ارزیابی ظرفیت‌های مدیریتی، تنها راهکار خلاص از پدیده‌ی اصل بی‌کفایتی»

این کارشناس مباحث مدیریتی اضافه کرد: امروزه شاهد هستیم که فلان شخص با وعده‌های صرفا کاغذی و گاها غیرقابل دسترسی و بدون کوچکترین رزومه، خودش را برای تصدی پست مدیریت کلان باشگاه، فدراسیون، هیئت ورزشی و... ارایه می دهد. اینکه چنین اعتمادبه‌نفسی از کجا ناشی می‌شود و چه عوایدی برای سازمان به همراه خواهد داشت یک بحث است و اینکه چرا چنین شخصی با چنین توانایی تاکنون در چنین جایگاهی نبوده یک بحث دیگر. اما نکته مهم در اینجا این است که برای سپردن مدیرعاملی یک باشگاه یا فدراسیون نباید به ادعاها توجه کرد و بایستی با ارزیابی عملکرد و شایستگی، افرادی را به این مناصب منصوب کرد که ظرفیت و توانایی تصدی آنرا داشته باشند.

وی بیان داشت: شخصی زمانی بازیکن تقریبا بنامی بوده یا اینکه فردی زمانی با بر روابط بر روی نیمکت مربی بزرگی نشسته و یا اینکه شخصی صرفا بدلیل رابطه و لابی‌گری به عنوان مدیرعامل یک سازمان بزرگ انتخاب شود، عوارضی جبران نشدنی در پی خواهد داشت. بایستی در کنار رزومه و موفقیت افراد، به ظرفیت مدیریتی آنها توجه ویژه‌ای شود.

فرخی در پایان تاکید کرد: امیدوارم شاهد پیشرفت کشور در تمام زمینه‌ها بخصوص ورزش باشیم و در این میان فردی یا افرادی تصور نکنند مخاطب خاص صحبتهای من هستند، اینها بخشی از واقعیات مهم است که باید به آن توجه کنیم.

انتهای پیام

نظر شما