به گزارش باشگاه جوانی خبرگزاری برنا، اگر خاطرات عجیبی که از حضور نوجوانان در عرصههای مختلف انقلاب اسلامی و دفاع مقدس میشنوید را با حال و هوا و مطالبات امروز خودتان و رفقایتان مقایسه کنید، متوجه این تفاوتها میشوید. انگار فضای جامعه در این سه دهه بهگونهای تغییر کرده که نهتنها دیگران «نوجوان» را جدی نمیگیرند، بلکه سطح توقع نوجوانان از خودشان هم پایین آمده و گویی نوجوانی از یک معرکه پرحرارت و یک میدان رقابت، به یک تختخواب نرم و راحت تغییر ماهیت داده است!
گذشته از حال و هوای سیاسی دنیا و اوضاع فرهنگی اجتماعی شهرها و کشورها، به نظر میرسد توسعه «فناوری» و گسترش «رسانهها» اصلیترین عامل این تغییر نقش و ماهیت باشند. اساساً سیر دیجیتالی شدن فناوری و رسانه در این سه دهه، منجر به آزادی تدریجی انسان از برخی محدودیتهای مادی شده است.
اگر پدر شما، وقتی که نوجوان بود، برای یافتن پاسخ یک پرسش ساده، به یک سفر درونشهری تا کتابخانه مرکزی شهر نیاز داشت، شما برای دسترسی به اطلاعاتی هزاران بار بیشتر از پدرتان، فقط به جابه جایی دست تان تا برداشتن یک ابزار دیجیتال متصل به شبکه نیاز دارید! و اگر مادر شما، وقتی که نوجوان بود، برای یک مهمانی دوستانه یا گفت وگوی ساده باید تدارک مفصلی میدید و مقدمات فراوانی میچید، شما با چند کلیک ساده در رسانههای اجتماعی، بیشتر از او با آشناها معاشرت میکنید و راحتتر از او با غریبهها دمخور میشوید! این تغییرات عملی، طبیعتاً اثرات نظری خود را بر جایگاهها، نیازها و وظایف افراد تحمیل میکند.
دنیای بیمکان و بیزمان مجازی که برای حضور در آن حتی به جسمتان نیازی ندارید، آزادیهای شگفتانگیزی به نسل انسان داده که تا پیش از آن در افسانهها آرزویش را میکرد.
درج مطلبی در دنیای مجازی و ثبت اثری در رسانههای اجتماعی، بدون عبور از هفتخان نظارت و گزینش و ممیزی و فقط و فقط به میل و اراده شخصی، شما را به ابدیت پیوند میدهد و در حافظه مشترک بشری جاودانه میکند.
پس چرا اینهمه دستاورد سحرآمیز، پایههای سکوی پرتاب نوجوانی را متزلزل کرده است؟ راز این اثر معکوس در چیست؟
اینطور به نظر میرسد که رسانهها، در حالت کلی و فضای مجازی بهطور خاص، ظرفیت عجیبی در بلعیدن وقت انسان و القای حس گیجی و سرخوشی در او دارند.
رسانههای نوین این قابلیت را دارند که ذهن انسان را بدون نیاز به جسم او، به خود مشغول کنند. درنتیجه انسان بدون رنجِ تن و بدون ترس از خطر، خودش را در مواجهه با تجربههای بسیار، ارتباطات هموار و لذتهای سرشار مییابد و ناخودآگاه در جهان رسانههای نوین غرق میشود.
البته اثر این استغراقِ شیرین بر همه افراد یکسان نیست و «نوجوانان» به خاطر آزادی و استقلال بیشتر نسبت به «خردسالان» و وظایف و تکالیف کمتر نسبت به «بزرگسالان»، بالقوه بیشتر در معرض این گمگشتگی هستند؛ پس باید حسابی مراقب خودتان باشید!
حواستان باشد که نوجوان بودن در عصر رسانههای دیجیتال، اقتضائاتی دارد که هم باید خودتان بیاموزید و هم باید دوستانتان را از آن آگاه کنید.
شما نوجوانهای قرن بیستویکمی هیچوقت جهان بدون «وب» را ندیدهاید و تصور جهان بدون «ارتباطات همراه» برایتان مشکل است! حتی شکل و شمایل فناوری پیش از اختراع «صفحات لمسی» و «نمایشگرهای نازک»، به نظرتان بسیار قدیمی و عقبمانده میآید!
مثل ماهی که تا وقتی در آب است، آگاهی دقیقی نسبت به آن ندارد؛ شما نیز بهسختی متوجه عمق و گستردگی فضای فناوری و رسانهای که در آن زندگی میکنید، میشوید؛ پس لازم است گاهی از کمی عقبتر به خودتان و امکاناتی که بهراحتی در اختیار دارید نگاه کنید تا اهمیت و جایگاه آنها را در زندگیتان بفهمید.
واقعیت آن است که بسیاری از روالهای عادی استفاده شما از رسانهها، نه از روی انتخاب آگاهانه که ناشی از تقلید خوشبینانه از اطرافیان است؛ اطرافیانی که از نظر اندیشهها و افکار و سن و سال و جایگاه و موقعیت اجتماعی، شباهتی به شما ندارند و حتی نوجوان نیستند!
اگر عادتهای رسانهای خودتان را با دقت بررسی کنید، میبینید که چقدر تحت تأثیر بزرگترها و حتی کوچکترها هستید! برخی از عادتهای رسانهای شما هنوز باقیمانده از روزگار طفولیت است و برخی دیگر تحت تأثیر انتخابهای بزرگترها. یادتان باشد که نوجوان هستید و میتوانید انتخابهای خودتان را داشته باشید. انتخابهایی که با نیازهای دوران نوجوانی سازگاری داشته باشد.
فضای مجازی کارکردهای متنوعی دارد: انتقال اطلاعات، برقراری ارتباطات، آموزش، تجارت و کاسبی و البته تفریح و سرگرمی. شاید وقتی کوچکتر بودید تنها فایده این فضا برای شما بازی و سرگرمی بوده؛ اما حالا میتوانید از سایر قابلیتهای آن متناسب با نیازهای واقعیتان بهرهمند شوید. خودتان را گوشه یک رسانه اجتماعی خاص، وسط یک بازی بیانتها یا در تبوتاب تماشای فیلمها و سریالها نگه ندارید. آینده را ببینید و با چشمان باز مسیرتان را در فضای مجازی انتخاب کنید.
رسانههای قرن بیستم عمدتاً یکطرفه بودند؛ یعنی در یک روزنامه، مجله یا فیلم سینمایی، محتوایی را آماده میکردند و آن را از راههای مخصوص خود به مخاطب میرساندند.
کلمه «کانال» به همین ارتباط یکطرفه اشاره دارد؛ مثل کانال رادیویی یا کانال تلویزیونی؛ برای همین رسم بوده که از اصطلاح «مصرفکننده» برای مخاطبان رسانهها استفاده میکردند. مخاطبانی که بهقولمعروف مثل سیبزمینی جلوی تلویزیون لم میدادند و محتوای کانالهای تلویزیونی را «مصرف» میکردند.
اما رسانههای عصر دیجیتال عمدتاً تعاملی شدهاند؛ یعنی شما بهعنوان «مخاطب» در شکلدهی به «محتوا» نقش جدی ایفا میکنید؛ مثلاً مخاطبان رسانههای اجتماعی درهرصورت مجبورند ردپایی از خود در آن به جا بگذارند و بازیکنان بازیهای دیجیتال عملاً روش، سرعت و حتی داستان بازی را در دست میگیرند. ا
اینجا دیگر کلمه «مصرفکننده» گویای رابطه مخاطب و رسانه نیست و باید به سراغ «کاربر» رفت؛ کاربری یعنی تولید و مصرف توأمان. کاربران دنیای رسانههای دیجیتال، «کانال»ها را به «شبکه» تغییر ماهیت دادهاند و دائماً در حال گسترش شبکههای محتوایی به میل و سلیقه خودشان هستند.
مهم است که نوجوان از روی صندلی «مصرفکننده» (جناب سیبزمینی!) بلند شود و پشت فرمان «کاربری» بنشیند. خودتان را منفعل ندانید و منفعل نخواهید. هرچند که کاربران هم قدرت محدود و معینی دارند، اما بههرحال از مصرفکنندگان سرحالتر و مؤثرتر هستند؛ به شرطها و شروطها!
نوجوانی سن هنجارپذیری و هنجارگریزی است. طبیعی است که شما دوست داشته باشید آنطور که دوست دارید رفتار کنید و طبیعی است که بزرگترها هم دوست داشته باشند که شما آنطور که آنها میپسندند رفتار کنید! این یک نبرد سنتی و بیپایان در تاریخ زندگی اجتماعی بشر است؛ اما همانقدر که بزرگترها نباید بر تحمیل سلیقههایشان به شما پافشاری کنند، شما هم نباید صرفاً از روی امیال و هوسهایتان گام بردارید. بزرگترها همیشه اشتباه نمیکنند و قواعد زندگی همیشه هم غیرمنطقی نیست.
استفاده بیقیدوشرط شما از انواع رسانهها، حتماً باب طبع بزرگترها نیست و آنها معمولاً پیوسته به دنبال کشف روشهایی هستند که شما را محدود و محدودتر کنند؛ اما آیا هر محدودیتی بد است؟
مغز شما با سختترین استخوان بدنتان یعنی جمجمه محافظت میشود. در تعاملات و ارتباطات انسانی هم جسم شما بازتابدهنده افکار و اولین محافظتکننده از اندیشههایتان است. خیلی از افراد اصلاً به شما نزدیک هم نمیشوند؛ چون جسمی دارید که معرف هویت و شخصیتتان است؛ اما همانطور که قبلاً گفتیم، دنیای مجازی دنیای «ذهن» است و ذهن بدون جسم، بسیار حساس و آسیبپذیر.
پس حتماً باید در غیاب جسمتان در فضای رسانهها، برای آنچه میبینید و آنچه میشنوید و آنچه میخوانید و آنچه مینویسید و آنچه به جا میگذارید، ضوابط سفتوسختی مقرر کنید تا شأن خودتان را از یک «طعمه» به یک «قهرمان» ارتقا بدهید. به خاطر داشته باشید که نوجوانِ بیبند در فضای مجازی فقط یک «هدفِ آسان» برای شرکتها و مؤسسات و گروهها و فرقههای رنگارنگ است که به دنبال جذب مشتری و خریدار و هوادار (Fan) و سرسپرده هستند. قهرمانها بیبند نیستند. ضابطهمند باشید و سربلند.
میدانیم که اغلب لحظات شما نوجوانان هنگام استفاده از رسانهها، صرف فعالیتهای حلال، مجاز و مباح میشود؛ بااینحال اکثر این استفادهها «بیبار» است؛ یعنی بیثمر و بیفایده.
تمنای سرگرمی و تفنن و گذراندن عمر به بطالت و بیهودگی، متأسفانه در زندگی نوجوانان عصر دیجیتال پررنگ است، لذا دوره نوجوانی که قرار بود زمینهساز عبور از کودکی به بزرگسالی باشد، از کارکرد اصلی خود بازمانده و اکنون در مواجهه با نسلی از «بزرگسالان کودک» هستیم؛ نسلی که اوقات خود را با مصرف «اطلاعات بیثمر» سپری کرده، سرگرم شده، اما درنهایت چیزی بهجز سرخوشیِ گذرا گیرش نیامده و خیلی چیزها را که باید فرامیگرفته، فرانگرفته است!
مصرفِ بیبار در رسانهها، زمان شما را پر میکند؛ اما شما را رشد نمیدهد. بهزودی روزی میرسد که خود را در آستانه بزرگسالی میبینید؛ اما برای زندگیِ مستقل، اندوختهای از بینش و دانش و مهارت به همراه ندارید. یادتان باشد که هماکنون وقت جمعکردن توشه است و برای این کار به «برنامه» نیاز دارید.
فهرستی از نیازها، کارها و علاقهمندیهای خود در فضای مجازی و سایر رسانهها تهیه کنید و انتظارتان از هرکدام را در یک خط بنویسید. حتماً به سرگرمیها و بازیها هم اشاره کنید. موارد ذکرشده در این فهرست را اولویتبندی کنید و برای هرکدام از فعالیتها، مدتزمانی را برحسب روز یا هفته در نظر بگیرید.
گام اول این است که از این به بعد فقط و فقط با «برنامه» به سراغ دنیای رسانهها بروید. مهم نیست که در برنامهتان چه چیزی وجود دارد؛ مهم این است که خود را مقید و متعهد به برنامه کنید.
اما در گامهای بعدی خوب است که برنامه خودتان را به یک نفر که قبولش دارید (مثل پدر و مادر یا اقوام نزدیک یا مربیان) نشان بدهید و مشورت کنید تا مطمئن بشوید همه آن چیزهایی که لازمه رشد شماست در این برنامه وجود دارد. ماهی یکبار هم این فهرست را مرور کنید و اگر لازم بود تغییری در آن بدهید.
گفتیم که از جمله تفاوتهای «کاربر» با «مصرفکننده»، قدرت اثرگذاری بر محتوا و امکان تعامل با رسانههاست. گسترش رسانههای اجتماعی هم شرایط تولید و انتشار شخصی محتوا را برای کاربران آسان کرده است؛ اما نباید تصور کرد که هر تولید رسانهای و هر تولیدکننده رسانهای، توان اثرگذاری بر مخاطب را دارد. چه بسیار کاربرانی که در سطوح مختلف به تولید و انتشار متن، صوت، عکس و فیلم میپردازند؛ اما بیش از آنکه اثرگذار باشند، اثرپذیرند!
به غیر از آن که برای تولید آثار رسانهای نیاز به دانش و مهارتهای خاص فنی و هنری وجود دارد، پشتوانه هر محصول رسانهای، اندیشهای است که آن را طراحی و تولید کرده. عرصه رسانه، عرصه تجلی اندیشههاست؛ هرچند که شاید خودِ رسانه به پرورشِ اندیشه کمکی بکند، ولی نمیتوان از اندیشمندی که دنیای رنگارنگ رسانهها را بدل از جهان آگاهی و دانایی گرفته است، انتظار اثرگذاری داشت.
گفتیم که فضای مجازی محل به رخ کشیدن «قدرت ذهنی» است و جایی برای هنرنمایی «قدرت جسمی» ندارد. نوجوانی دوره آغاز تکامل این دو نیرو در انسان است و نه دوره به کمال رسیدن آن؛ پس اگر از نوجوان انتظار نداریم که با بزرگسالان هماورد جسمانی داشته باشد، چه توقع بیجایی است که در هماوردی ذهنی در فضای مجازی از او بخواهیم که با همگان قدرتنمایی کند؟
فراغتِ دوره نوجوانی بهترین زمان برای کسب معرفت از طریق مطالعه و مباحثه و درسآموزی است. برای کسب مهارتهای فنی و هنری تولید رسانه هم فراغتی بهتر از نوجوانی نمییابید.
اگر عزم خود را جزم کنید که صرفا مصرفکننده رسانهها نباشید و با آگاهی انتخاب کنید و برنامه بریزید، این امید وجود دارد که در روزهایی بعدازاین روزها، تبدیل به کاربری اثرگذار در فضای رسانهای بشوید.
یادداشت: حسین غفاری، معلم و پژوهشگر تربیت و رسانه
انتهای پیام/