قسمت اول دست‌نوشته ساپینتو: از هفت سالگی می‌خواستم فوتبالیست شوم/ مورینیو را ستایش می‌کنم

|
۱۴۰۲/۰۱/۱۴
|
۲۱:۰۵:۱۹
| کد خبر: ۱۴۵۵۶۱۷
قسمت اول دست‌نوشته ساپینتو: از هفت سالگی می‌خواستم فوتبالیست شوم/ مورینیو را ستایش می‌کنم
ریکاردو ساپینتو، سرمربی استقلالی‌ها در سال ۲۰۱۹ در دست‌نوشته‌ای مفصل و جذاب فلسفه فوتبال خود را برای سایت coachesvoice شرح داده است.

به گزارش خبرگزاری برنا؛ قسمت اول دست نوشته ساپینتو برای coachesvoice به شرح زیر است:

«وقتی ۷ سال داشتم می‌دانستم که می‌خواهم فوتبالیست شوم و این مزیت را داشتم تا رویایم را تحقق ببخشم و دورانی موفق داشته باشم. در پرتغال هر افتخاری ممکن بود را برنده شدم. موفقیت‌های زیادی را هم با تیم ملی به دست آوردم. مقام سومی یورو ۲۰۰۰ لحظه‌ای مهم بود که با یک ماجراجویی دوست داشتنی بوجود آمد.

تصمیم به مربی شدن نیاز به اندیشه‌های بیشتری داشت و به همین دلیل سعی کردم در محیط‌های گوناگون و مختلف دانش بیشتری کسب کنم. تنها این روش است که می‌تواند به  شناسایی بهترین مسیر برای آینده حرفه‌ای بیانجامد. مصدومیت‌هایی که در دوران بازی داشتم باعث رشد تفکرم شد. در زمان اولین مصدومیت سنگینم ۲۷ سال داشتم که در بهترین دوران حضورم در سوسیه‌داد رخ داد. متاسفانه پس از آن هم مصدومیت‌هایی در رباط و مینیسکم داشتم. تا ۳۱ سالگی ۵ عمل جراحی در زانو داشتم. آخرین آن‌ها در ۳۱ سالگی بود که بسیاری از پزشکان من را عمل نمی‌کردند و می‌گفتند بیش از حد خطرناک است. اما تسلیم نشدم. یک پزشک سوئیسی پیدا کردم که در زمینه عمل‌های ریسکی متخصص بود و به من فرصت بازی اضافه در زمین برای ۳ فصل را داد. از زمان آخرین عملم بیشتر نگران آینده‌ام در زمین بودم. هنوز هم بازیکن بودم که مطالعه برای مدرک یوفا را آغاز کردم.

پس از بازنشستگی، دوره‌های مربیگری را در حالی سپری کردم که  مدرک اقتصاد ارتباطات را هم کسب کردم. همچنین مدرک مارکتینک و مدیریت ورزشی را هم از دانشگاه لیسبون گرفتم. در آن دوران اسپورتینگ دوباره درها را به روی من باز کرد. برای آن‌ها در فضاهایی مختلف چون سفیر باشگاه و هیات مدیره هم کار کرده بودم. همه آن تجربیات به من کمک کرد تا قدم بعدی را بردارم اما تصمیم گرفتم مربی شوم. فهمیدم در زمین بیشترین خوشحالی را دارم و کمی بعد فهمیدم مربی شدن چیزهای زیادی می‌طلبد. مربیگری کاملا با بازیگری متفاوت است. فوتبال بازی گروهی است اما هر فردی به بهترین نمایش خود فکر می‌کند. یعنی بازیکنان به فکر استراحت، رژیم و نمایش‌های خود هستند.

مربی‌ها اما باید تمام از تمام افراد مراقبت کند و این هم، همه‌چیز نیست. وظیفه ما ساختن یک هارمونی برای همه بخش‌های باشگاه چون پزشکی، ارتباطات، استعدادیابی و غیره است. اتفاقی نیست که انگلیسی‌ها از لغت «مدیر» به جای مربی استفاده می‌کنند.

در حال حاضر رمز و راز زیادی در فوتبال وجود ندارد. همه ما دسترسی به اطلاعات را در سطح چند کلیک در اینترنت داریم و در باشگاه‌های بزرگ نرم‌افزارهایی برای تحلیل رقبا چه به طوری فردی و چه گروهی وجود دارد. پس چه چیزی متمایز می‌شود؟ تاکتیک مربی و مهارت رهبری.

شانس این را داشتم تا زیر نظر مربیانی بزرگ کار کنم و از آن‌ها چیزهای زیادی یاد بگیرم. هرچند که  یک نفر از آن‌ها را بیشتر از دیگر ستایش می‌کنم؛ ژوزه مورینیو. در دوران حضور او در اینتر فرصت داشتم تا کارهای روزانه او را مشاهده کنم. سپس همان فرصت در دوران حضورش در رئا‌ل مادرید بوجود آمد. ما رابطه خوبی داریم و او را ستایش می‌کنم. قابیت بازیخوانی او و آماده‌سازی تیمش برای هر بازی تاثیرگذار است.

مراجع دیگری چون پپ گواردیولا و ساری هم دارم. پویایی هجومی تیم‌های آن‌ها عطش آن‌ها برای کنترل رقیب در هر قسمت از زمین  فوق‌العاده است.. تملک توپ برای چنین مربیانی الزام است. آن‌ها تحرک، خلاقیت و  تداومپاس هایی خلاقانه بین خطوط و تصاحب توپ را می‌خواهند. من هم چنین درخواستی از تیم‌هایم دارم. ایده فوتبالی من شامل کنترل بازی است. می‌خواهم تیمی هجومی بسازم. چه با توپ و چه بدون توپ اما تیمم نباید هرگز تعادل دفاعی‌اش را از دست دهد.

فوتبال اندکی غیرقابل پیش‌بینی بودن می‌طلبد. قطعا باید حریف تان را شگفت زده کنید اما بدون آن که تعادل را از دست دهید. مهم است که بدانید چگونه باید حمله کنید و همزمان چگونه دفاع کنید. می‌گویند اگر می‌خواهید برنده شوید، باید ریسک کنید!

تجربه در هر حرفه‌ای اهمیت دارد و تکرار ارزشمند است. اینگونه است که حرفه ای‌گیری پیش می آید. من حالا در مقایسه با روزهای اول آغاز کارم مبری بسیار بهتری هستم. در راه رشدم از فلسفه‌های مختلف فوتبای چیزهای زیادی آموختیم اما در راه کسب استراتژی تنها نمی‌توانید به شخصیت بازیکنان نگاه کنید. باید از فرهنگ بازیکنان آشنا باشید و مفاهیم زیادی را بدانید. در برخی مکان‌ها اگر با یک فوروارد یا ۳ مدافع استفاده کنید، پس زده می‌شوید. نمی‌گویم مربی‌ها باید اسیر فشارهای خارجی شود اما این تنها روشی است که می‌تواند  ویژگی‌های فوتبالی هر منطقه را بشناسید.

در یونان، صربستان و استاندارد لیژ تجربه مربیگری داشته‌ام و در هر کدام توانستم نتایج مثبتی بگیرم. در شرایط سخت مربی شدم و توانستم تیم‌ها را به تیم‌هایی چالش‌گر تبدیل کنم.

در لهستان با لژیوورشو کاری عالی انجام دادیم اما متوجه شدم در برابر ایده‌ها مقاومت وجود دارد و نمی‌توانم آن‌ها را به عرصه ظهور برسانم. منظورم زمان بندی و قوانین روزانه در باشگاه بود. در نهایت به رتبه دوم رسیدیم و باور دارم آن ناسازگاری باعث از دست رفتن قهرمانی شد. در عربستان شرایط بدتر بود و محیط اصلا حرفه‌ای نبود. اما هر تجربه‌ای ارزشی دارد و من می‌توانستم در محیط‌هایی که کمتر حرفه‌ای بودند هم رشد کنم.»

انتهای پیام//

نظر شما