یک کارشناس مسائل آموزشی در گفت‌وگوی تفصیلی با برنا:

معلم ناراضی دانش‌آموز راضی تربیت نمی‌کند/ اجازه پخش سرود ملی را نمی‌دادند/ برخی معلمان دینی فکر غربی دارند!

|
۱۴۰۲/۰۲/۱۰
|
۲۰:۱۶:۰۳
| کد خبر: ۱۴۶۶۱۹۷
معلم ناراضی دانش‌آموز راضی تربیت نمی‌کند/ اجازه پخش سرود ملی را نمی‌دادند/ برخی معلمان دینی فکر غربی دارند!
جواد محمدی کارشناس مسائل آموزشی که در ایام اغتشاشات پائیز 1401 چالش‌های تعدادی از مدارس تهران و البرز را بررسی میدانی کرده، در گفت‌وگوی تفصیلی با برنا به بیان ریشه‌های درگیر شدن تعدادی از مدارس در اغتشاشات پرداخت.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، پس از آنکه تعدادی از مدارس و عده‌ای از دانش‌آموزان در جریان اغتشاشات پائیز سال 1401 درگیر اتفاقات رخ داده شدند، خبرنگار برنا در سلسله گفت‌وگوهایی با برخی جامعه‌شناسان و روان‌شناسان به کنکاش در این موضوع و بررسی چرایی آن پرداخت.

در این راستا خبرنگار برنا با جواد محمدی کارشناس مسائل آموزشی و اجتماعی به گفت‌وگو نشست. محمدی برای تحقیقات میدانی در زمینه وضعیت مدارس و آموزش و پرورش و درگیر شدن تعدادی از مدارس در جریان اغتشاشات پاییز 1401، به تعداد قابل توجهی از مدارس استان تهران و استان البرز رفته و موضوع را در گفت‌وگو با مدیران و معلمان و دانش‌آموزان به‌صورت دقیق مورد بررسی قرار داده و از زوایای متعدد به آن پرداخته است. 

متن زیر ماحصل گفت‌وگوی خبرگزاری برنا با جواد محمدی است: 

تغذیه فکری برخی دانش‌آموزان از فضای مجازی، اینترنت و فیلم و سریال‌هاست

برنا: در مراجعه به مدارس اولین برداشت شما از گفت‌وگو با دانش آموزان چیست؟ 

محمدی: من مدارس متعددی رفتم و با دانش‌آموزان آن گفت‌وگو کردم که همه آنها مدارس پسرانه بود. وقتی به کلاس‌های مقطع دبیرستان می‌رفتیم، از نگرش‌ها و دغدغه‌ها و نارضایتی‌ها متوجه شدیم که ذهن جوانان ما از چند بعد تحت‌تأثیر قرار گرفته است. بررسی‌های ما نشان می‌دهد که دانش و آگاهی و تغذیه فکری جمع قابل توجهی از دانش‌آموزان برگرفته از فضای مجازی، فضاهای اینترنتی و فیلم‌های شبکه نمایش خانگی و به ویژه شبکه‌های ماهواره‌‌ای است؛ نگرش همان نگرش، ناراحتی‌ها همان ناراحتی‌ها، سؤالات همان سؤالات و دغدغه‌ها همان دغدغه‌هایی است که در این فضاها به آنها القا می‌شود که البته پاسخ مناسبی به آنها داده نشده است. مثلاً سؤال‌هایی در مورد تاریخ، حکومت، زن و ازدواج دارند که در متون درسی به این سؤالات پاسخ داده نمی‌شود. 

برنا: آیا معلمان به سؤالات دانش‌آموزان پاسخ نمی‌دهند؟

محمدی: هم معلمان توضیح نمی‌دهند و هم اینکه پس از بررسی این موضوع متوجه شدیم در متون جدید به این سؤالات پاسخی داده نشده و حتی برخی مطالبی که در زمان قدیم بوده نیز حذف شده است. مثلاً درباره تاریخ و روابط آمریکا و انگلیس با ایران و اینکه چگونه ایران تجزیه شده، مطالب سطحی گفته شده و این در حالی است که در ماهواره‌ها به طور مفصل و آنگونه که آنها می‌خواهند، برای مخاطب جامعه ایرانی درباره تاریخ و روابط انگلیس و آمریکا و اقداماتی که در ایران انجام داده‌اند، تحریف واقعیت و تولید محتوا و تولید موضع می‌شود!

مثلاً در ماهواره‌ها آمریکا و انگلیس را از جنایاتی که علیه ایران در طول تاریخ انجام داده‌اند، تبرئه می‌کنند و از این سمت در متون درسی دانش‌آموزان ما محتوای مفید و مبتنی بر واقعیتی وجود ندارد که جوان ایرانی با جنایت‌هایی که علیه کشورش شده است،‌ آشنا شود! اینطور می‌شود که جوان ایرانی نمی‌داند آمریکا و انگلیس در ایران کودتا کرده‌اند! یا تجزیه شدن ایران را متأثر از خیانت‌ها و سیاست‌های آمریکا و انگلیس نمی‌دانند! ما نتوانسته‌ایم تاریخ خود را درست بیان کنیم و وقتی دانش‌آموزان از دشمن خود اطلاع ندارند، آن‌را به‌جای دوست اشتباه می‌گیرند و دشمن را دوست و دوست را دشمن می‌پندارند!

اغتشاشات

در بررسی‌ها دیدیم که دانش‌آموزان از علوم اجتماعی و سیاسی اطلاعاتی ندارند! به عنوان نمونه از سیستم حکومت‌داری و ساختار حکومت و شیوه اداره دولت و نهادهای کشور و انتسابات و ارتباطات نهادها و وظایف و اختیارات دستگاه‌ها اصلاً مطلع نیستند!

برخی دانش‌آموزان اطلاعی از جنایات آمریکا و انگلیس در ایران ندارند و وقتی می‌شنوند، تعجب می‌کنند!

مثلاً در متون درسی در مورد تسخیر سفارت آمریکا اطلاعات دقیق و کاملی عنوان نشده است! این در حالی است که تسخیر سفارت چرایی دارد! سفارت آمریکا دنبال جاسوسی و کودتا و توطئه و تجزیه ایران بود! اما با این متون درسی، دانش‌آموز ما اطلاع دقیقی از این جزئیات پیدا نمی‌کند و به همین دلیل دچار برداشت اشتباه می‌شود و دانشجویانی که لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند را غاصب می‌داند اما وقتی از حقیقت ماجرا برای او تعریف می‌کنیم، تعجب می‌کند!

برنا: یعنی در نظام آموزشی دچار کمبود محتوا هستیم؟ 

محمدی: در سیستم آموزش و پرورش به شدت بحث کمبود محتوا وجود دارد. همچنین روش و ساختار مناسبی که بخواهد یک دانش‌آموز تحقیق‌پژوه و دارای نگرش عمیق تربیت کند، وجود ندارد. اینکه دانش‌آموز بخواهد فکر کند و موضوعی را بررسی کند، نیازمند برخی پارامترهاست که در نظام آموزشی فعلی چنین چیزی در دسترس نیست و دانش‌آموز اصلا نمی‌داند که چگونه باید سؤال کند یا در مورد یک موضوع یا سؤال یا شبهه یا ابهام، تحقیق و بررسی و جستجو و رسیدن به حقیقت و واقعیت و پاسخ صحیح و متقاعد شدن  را بلد نیست.

اغتشاش دانش آموزان

فحاشی برخی دانشجویان در دانشگاه شریف ثمره اجرای سند 2030 در دولت قبل بود

برنا: چه کسی مسبب عدم کنکاش و سوال و جستجو و سوال و پاسخ به دانش آموزان است؟

محمدی: فضای مجازی و نگرش و ساختاری که متاسفانه در هشت سال دولت قبلی به اسم اجرای سند 2030 در زیرساخت‌های آموزش و پرورش ایجاد شد، باعث بروز برخی انحرافات شده است؛ وقتی من با دانشجویان دانشگاه تهران شرق یا دانشگاه تهران شمال صحبت می‌کردم، متوجه شدم این‌ها ثمره سند 2030 در سال‌های گذشته هستند که در دولت سابق اجرا شد؛ آقای روحانی در وزارت آموزش و پرورش می‌گفت من از این 2030 نمی‌گذرم؛ این‌ها که با لگد به درب دانشگاه صنعتی شریف می‌زدند و فحاشی رکیک کردند، خروجی آن سال‌ها هستند؛ برخی اساتید این دانشگاه طرفدار این دانشجویان بودند و آن جوانان خوشحال بودند که طرفدارانی این چنینی دارند و یار کمکی آنها هستند پس فکر می‌کردند می‌توانند به همه چیز فحاشی کنند؛ این عده از دانش‌آموزان و نوجوانان از ولنگاری فضای مجازی و داده‌های جذاب آن لذت می‌برند زیرا این داده‌ها کوتاه‌مدت و هیجانی است. 

من وقتی با تعدادی از دانش‌آموزان دبیرستانی صحبت می‌کردم که عمدتاً سال چهارم دبیرستان و کنکوری بودند، متوجه شدم این افراد به جای آنکه دارای طمأنینه و آرامش بیشتری نسبت به سایر نوجوانان باشند، دارای ذهن‌های خالی بودند؛ درون برخی از این دانش‌آموزان خالی شده و عملکرد لمپنیسم جایگزین شده یعنی پوپولیستی می‌خواهند شما را به چالش بکشند نه با استدلال و منطق.

برخی از این‌ها با همین روشی که در اینترنشنال عنوان می‌شود و با داد و بیداد و هیاهوی سرکلاس سعی دارند تسلیم منطق نشوند و چون چیزی برای گفتن ندارند، به سمت لمپنیسم و فرار از واقعیت می‌روند؛ فقدان محتوای مناسب در کتب درسی و مدارس باعث خالی شدن ذهن دانش‌آموز می‌شود؛ ما سه چهار پله از محتوای خوب و عالی کتب درسی و مدارس عقب هستیم تا به وضعیت انسان‌ساز برسیم؛ رهبر معظم انقلاب تاکید زیادی درباره انسان‌ساز بودن مدارس دارند و خواستار مطالعه تاریخ و نقش سفارتخانه‌ها در ایران شدند. 

محتوای تاریخی در حال حذف شدن از کتب درسی است

متاسفانه محتوای تاریخ از کتب درسی در حال حذف شدن است در حالی که اگر تاریخ را ندانیم، دانش‌آموزان با تحریف‌های آینده روبرو می‌شوند؛ نباید اجازه داد تاریخ از محتوای مدارس حذف شود. 

اگر تاریخ ندانید، متوجه نمی شوید که چه بلایی سرتان می‌آید و احتمال تکرار آن بلا وجود دارد؛ اجحاف بعدی حذف معلم تربیتی است؛ تلاش ما باید بر آموزش فرزندان و تربیت یک ذهن محاسباتی باشد؛ ما برای آموزش و زندگی در اجتماع دانش‌آموز تربیت نمی‌کنیم! ما باید دانش‌آموزی را تربیت کنیم که پس از مواجه با مشکل به سمت حل مسئله برود! مثلاً برای یک مشکل مثل گرانی بتواند راه‌حل بدهد ولی مدارس ما چنین دانش‌آموزی را تربیت نمی‌کنند! این در حالی است که دانش‌آموز ممکن است در آینده با چالش‌هایی در زندگی مواجه شود و برای تعامل با فرزندش و زندگی و همسرش دچار مشکلاتی شود بنابراین باید بتواند با این چالش‌ها روبرو شده و آن‌را رفع کند. 

معلم پرورشی در دولت قبل از مدارس حذف شد

متاسفانه در سال‌های گذشته معلم پرورشی را حذف کردند یعنی در مدارس نگاهی به نگرش تربیتی دانش‌آموز وجود ندارد و اصلا برای نظام آموزشی مهم نیست؛ وقتی که شهید رجایی رئیس جمهور شد، اولین کاری که شهید باهنر کرد، موضوع معلم تربیتی و پرورشی بود؛ معلم تربیتی نگرش خاص در دانش‌آموز ایجاد می‌کند و می تواند در تحصیل دانش‌آموز تاثیر مثبت بگذارد و از آن سو بر خانواده دانش‌آموز هم تاثیرگذار باشد.  

برخی معلمان دروس دینی نگرش غربی دارند!

معلم‌های کتاب دینی و یا اجتماعی با کیفیت نیستند و متاسفانه مباحث دینی از سوی کسی که نگرش غربی دارد، توضیح داده می‌شود؛ هم‌اکنون شرایط طوری است که وقتی معلم مبحثی را تدریس می‌کند، دغدغه دانش‌آموز گرفتن نمره و پاس کردن درس است و عملاً موضوع فرار از مدرسه و کلاس و رسیدن به کلاس بالاتر مطرح است. 

 محتوای کتب درسی و ساختار نظام آموزشی و صلاحیت کارکنان آموزش و پرورش در شرایط فعلی بسیار مهم است. برخی سال‌ها جذب معلمان زیادی داشتیم که شاید یک تعدادی از آنها صلاحیت لازم را نداشتند؛ متاسفانه در برخی مدارس برخی معلمانی وجود دارند که از نظر نگرشی دانش‌آموز را دچار چالش می‌کنند و آموزش‌هایی که می‌دهند، دچار مشکل اساسی است این در حالی است که برخی از این افراد رسمی هستند. 

متاسفانه در دولت سابق برخی نیروها جذب شدند که نگرش آنها اجرای سند 2030 بود و در راستای ایجاد نارضایتی در مدارس و نظام آموزشی تلاش می‌کردند. 

گاهی اوقات یک معلم در کلاس درس و دفتر مدیریت از مبانی انقلاب دفاع می‌کند و معلم دیگر در کلاس بعدی و یا حتی در دفتر مدیریت با معلم معتقد به ارزش‌ها جر و بحث می‌کند و نارضایتی در مدرسه افزایش پیدا می‌کند و عملاً معلم‌ها با عصبانیت و نارضایتی سر کلاس درس می‌روند و نمی‌تواند مبانی اصلی آموزشی و ارزشی را به دانش‌آموز انتقال دهند و تربیت دانش‌آموز دچار مشکل می‌شود.

اگر یک معلم معتقد به اجرای سند 2030 باشد، عملاً به دانش‌آموزان و فارغ‌التحصیلانی بها می‌دهد که همراه خود باشند؛ این کار به صورت زیرپوستی در نظام آموزشی در حال اجراست؛ شاید آن معلم‌ها و دانش‌آموزها در یک مدرسه یک گروه تلگرامی بزنند و در آنها موضوعات مورد علاقه خود را دنبال کنند و ارتباطات را توسعه دهند؛ در برخی مدارس معلمان در مدرسه دارای شبکه داخلی هستند که با بچه‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. 

اعتراض و اغتشاش دانش آموزان

شاهد نارضایتی درون سیستمی بین خود معلمان هستیم!

در نظام آموزشی شاهد نارضایتی درون سیستمی بین خود معلمان هستیم؛ یک اصولی در برخی سازمان‌ها برای از کار انداختن آن وجود دارد که 2 روش را به کار می‌گیرند؛ اولین روش آن است که به بالا آمدن افراد نالایق در رأس آن سیستم و سازمان کمک می‌کنند و در نهایت چون فکر آن فرد صحیح و توانمند نیست، منجر به انحراف در آنجا می‌شوند؛ این افراد در نهایت باعث خسارات بالا در زیرساخت آن سیستم و افزایش نارضایتی می‌شوند و سازمان را از کار می‌اندازد. روش دوم همین ایجاد نارضایتی بین نیروهای سیستم و مختل کردن کار و بازدهی آنهاست! مثل ایجاد نارضایتی معیشتی با دستکاری کردن حقوق‌ها و دستمزدها!

اگر معلم تربیتی در مدرسه باشد، می‌تواند لینک بگیرد و مشکل را به‌صورت متمرکز حل کند اما معلم تربیتی وجود ندارد. روحانی اگر در مدارس باشد، می‌تواند مباحث را به‌صورت دینی ارائه کند اما نیست؛ این یک خلاء بزرگ است؛ فقدان معلم پرورشی و مشاور دلسوز، دانش‌آموز را در دنیای کاملاً بی سر و ته رها می‌کند. 

یکی از نارضایتی‌های شکل گرفته در مدارس به دلیل جذب تعدادی معلم در زمان دولت روحانی است؛ در این نارضایتی این موضوع نهفته است که یک معلم با سابقه‌ای زیاد و در حال آموزش ارزش‌های انقلاب اسلامی در کنار معلمی نشسته که چند روز است معلم شده و عملاً معلم‌های با سابقه را دچار چالش کرده و لذت کار کردن را می‌گیرد.

در رتبه‌بندی معلمان با شخصیت آنها بازی می‌شود!

موضوع بعدی آن است که وقتی بنا دارند مقداری به حقوق معلمان اضافه کرده و از دغدغه‌های معیشتی و زندگی آنها بکاهند، او را اذیت کرده و امروز و فردا می‌کنند و عملاً معلم دچار چالش می‌شود؛ برای مثال در اجرای رتبه‌بندی معلمان که قرار است از یک میلیون تا 3 میلیون تومان به حقوق معلمان و فرهنگیان اضافه کند، عملاً با شخصیت او بازی می‌کنیم در حالی که شغل او شغل پیامبری است و نباید درگیر معیشت ضعیف و روزگار اقتصادی بد شود. 

بعضی وقت‌ها عده‌ای از دانش‌آموزان به معلمان بی‌احترامی می‌کنند

از سوی دیگر معلم باید سر کلاس اهرم‌های کنترلی داشته باشد اما اکثر این اهرم‌ها از او گرفته شده است و باعث شده اعتراضات معلمان هم به سطح پائین تنزل کند! مثلاً معلم اگر از دانش‌آموز بی‌انضباطی یا اخلال در کلاس درس ببیند، نمی‌تواند به دانش‌آموز بگوید از کلاس اخراجی! بعضی وقت‌ها عده‌ای از دانش‌آموزان به معلمان بی‌احترامی می‌کنند و معلم نیز اهرمی برای کنترل رفتار دانش‌آموز ندارد بنابراین مجبور است قهر کرده و کلاس را ترک کند. 

برنا: اهرم معلمان در مدارس قبلا وجود داشته است؟ 

محمدی: بله قبلا بوده و در سال‌های اخیر حذف شده است؛ اگر یک اهرم مثل اعطای نمره پائین به دانش‌آموز خاطی وجود داشت، شرایط مدیریت در جایگاه خودش قرار می‌گرفت! الان معلم در جایگاه شخصیتی سابق نیست و متاسفانه جایگاه و احترام و شخصیتی که پیشتر برای معلم قائل بودند، الان وجود ندارد! در دنیا دو یا سه شغل دارای شخصیت کاریزمای حقوقی هستند که نظامی‌ها و معلمان‌ها ازجمله این مشاغل هستند یعنی مردم به‌صورت خودکار به آنها احترامی می‌گذارند ولی در ایران وضعیت به‌گونه‌ای شده که معلم‌ها را مسخره می‌کنند، چون سیستم آموزشی ما اهرم‌های معلمان را گرفته است.

نارضایتی معلمان از سطح‌بندی و رتبه‌بندی آنان زیاد است؛ نباید یک معلم باسابقه زیاد با معلمی که تازه جذب شده، یکسان تلقی شود؛ شفافیت در این باره وجود ندارد و عملاً برای تجارب گران‌بهای معلمان ارزشی قائل نیستند. 

اگر معلم دارای کاریزمای قوی باشد، احساس رضایت شغلی افزایش پیدا می‌کند؛ در برخی وزارتخانه‌ها وزیر قوی و توانمند وجود دارد و نیروی زیردست هم متوجه می‌شود که باید چگونه کار کند؛ آن فرد هم احساس غرور می‌کند.

متاسفانه جامعه، آموزش و پرورش را به‌عنوان اولویت اول تربیت فرزندان قبول ندارد. در حالی که اگر فرزندان را از دوران مدرسه برای درست زندگی کردن و اخلاق‌مداری و رعایت قوانین مثل راهنمایی رانندگی و سبک ازدواج و مصرف صحیح و ... تربیت کنیم، جامعه به مرور زمان ارتقاء پیدا می‌کند.

معلم ناراضی نمی‌تواند دانش‌آموز راضی تربیت کند

معلم ناراضی نمی‌تواند دانش‌آموز راضی تربیت کند بلکه خروجی کلاس او دانش‌آموز ناراضی است؛ این نارضایتی یا به‌وسیله همکار در مدرسه به‌وجود آمده یا ناشی از ضعف اقتصاد و معیشت است.

متاسفانه مدارس را اقتصادمحور کرده‌ایم که اصلاً آموزش و ارتقاء سطح فرهنگ برای مدارس مهم نیست زیرا برای مدرسه و اولیا مدرسه دریافت شهریه و کمک هزینه اولویت شده است؛ این نوع نگرش باعث شده یک سری معلمین به سمت ارتقای اقتصاد خود کشیده شوند و کاری به فرهنگ و درس و آموزش نداشته باشند و متاسفانه مدرک‌گرایی و قبولی در دانشگاه که هم‌اکنون مثل آب خوردن شده، اهمیت پیدا کرده است.

بخشی از نگرش اشتباه دانش‌آموزان نسبت به جامعه برگرفته از مدارس است و بخشی از آن هم به ولنگاری فضای مجازی و شبکه نمایش خانگی باز می‌گردد یعنی به عنوان نمونه یک جوان همان حرف‌هایی که در سریال شبکه مخفی زنان از شبکه خانگی دیده است را سر کلاس به سایر بچه‌ها می‌گوید.

القای برخی شبهات و مسائل و سؤالات از سوی این قبیل فیلم‌ها به دلیل آن است که این دست فیلم‌ها کوتاه و لذت‌بخش و دارای صحنه‌های کمدی است و داده‌های آن در ذهن می‌نشیند؛ در فیلم‌های گشت ارشاد و دینامیت هم شرایط همین گونه بود و سعی کردند با این فیلم‌ها نگرش جوانان و جامعه را به اقشار مذهبی یا برخی مسائل شرعی و دینی منفی کنند!

نتوانستیم زیرساخت فکری قوی برای دانش‌آموزان ایجاد کنیم

برنا: یعنی تغییر نگرش جامعه نیت اصلی این قبیل فیلم‌هاست؟  

محمدی: وظیفه این قبیل فیلم‌ها آن است که نگرشی در مخاطب ایجاد می‌کنند باعث ایجاد سوالاتی در اذهان آنها شود؛ متاسفانه تعداد قابل توجه دانش‌آموزان هم دنبال تحقیق نمی‌روند چون زیرساخت فکری قوی برای آنها نساخته‌ایم؛ اگر زیرساخت فکری قوی داشته باشد، دروغ‌هایی که می‌شنود را باور نمی‌کند، بلکه هر چه را در فضای مجازی یا اینترنت یا فیلم‌ها و سریال‌ها می‌بیند، ابتدا صحت‌سنجی و راستی‌آزمایی می‌کند و با واقعیت‌ها و اسناد و مدارک می‌سنجد! ولی متأسفانه ما نتوانستیم زیرساخت فکری مطلوب در آموزش و پرورش برای دانش‌آموزان بسازیم؛ این زیرساخت فعلی هم به شدت متزلزل و ملتهب است که از اینستاگرام و شبکه مجازی خانگی برگرفته شده است. 

اغتشاش و اعتراض دانشجویی

متاسفانه کاری کردند که ارزش به ضد ارزش تبدیل شده است که این نگرش با ترویج کنش‌های بد باعث تربیت انسان‌های نادان می‌شود و عملاً جامعه به سمت کنش منفی سوق پیدا می‌کند. این پروژه وجود داشت که عده‌ای به دیگران پولی بدهند تا با مصادیق بدحجابی به شیوه‌ای بد برخورد کنند و باعث شوند که ارزش حجاب و ارزش امر به معروف و نهی از منکر در جامعه پایین بیاید و عملاً حجاب به عنوان یک ارزش به ضد ارزش تبدیل شود. 

در دولت قبل اجازه پخش سرود ملی را به مدیران مدارس نمی‌دادند!

متاسفانه در دولت سابق و زمانی که 2030 در مدارس اجرا می‌شد، اجازه بعضی از فعالیت‌های فرهنگی نظیر سرود ملی و ملی‌گرایی را به مدیران مدارس نمی‌دادند! در حالی که در سال‌های قبل از آن، شروع فعالیت روزانه مدارس با قرآن و سرود ملی  و بعضی روزها زیارت عاشورا بود ولی در سال‌های گذشته مدارس را خالی از معنویت کردند. این در حالی است که اگر الان یک روحانی با سواد به مدرسه برود، می‌تواند پاسخگوی خیلی از شبهات دانش‌آموزان باشد!

متاسفانه ما روش درست زندگی کردن را به دانش‌آموزان یاد نمی‌دهیم و فقط به دانش‌آموزان حفظ کردن را یاد می‌دهیم؛ آموزش روش تعامل با سایرین، رعایت اخلاق، تببین مبانی دینی، نقش دین و احکام دینی در کاهش جرایم، پرهیز از مصرف‌گرایی و اسراف، فلسفه حجاب و پوشش و مسائلی از این دست به دانش‌آموزان آموزش داده نمی‌شود در حالی که اگر این مسائل برای دانش‌آموزان تبیین شود و به آنها آموزش‌های لازم داده شود، بسیاری از مشکلات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و ... در آینده خود به خود حل و فصل می‌شود! به عنوان مثال اگر فرهنگ کار و اصلاح الگوی مصرف در دانش‌آموزان نهادینه شود، به اقتصاد کشور و اشتغال و افزایش تولید و بهره‌وری کمک شایان توجهی خواهد شد.

انتهای پیام/ 

نظر شما