به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ بیش از چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران میگذرد. نهادها و سازمانهای متعددی، کار اشاعه فرهنگ و هنر بر مبنای ارزشهای انقلاب را از طراحی تا تولید و توزیع در دستور خود قرار دادند. در این میان برخی نهادهایی که انتظار کمتری از آنها میرفت به شکلی قابل ملاحظه پیشرو و جریانساز هنر انقلاب شدند. در هنرهای مشروعه ایران اسلامی نمونههای بارزی از هنرمندان شاخص در سطح گستردهای با استقبال مردم مواجه شدند و به همان میزان نیز ماندگار تاریخ شدند. در روند فعالیت هنر بعد از انقلاب نهادهایی متولی امر هنر شدند که در بسیاری از جهات به موازیکاری متهم شدند و همین نگاه باعث بهره حداقلی از پتانسیل هنر انقلاب شد. لیکن به تدریج و با گذر سالیان از دهه هفتاد به این سو شرایط هنر دچار تحولی قابل توجه شد. در امتداد این رویه بحث بیانیه «گام دوم انقلاب اسلامی» به میان آمد و مسیر انقلاب با دیدگاه و امر عالمانه رهبر معظم انقلاب به «جهاد تبیین» به دوران پختگی خود رسید.
حالا در مقوله فرهنگ و هنر، تار و پود آفرینش آثار، رنگینکمانی از زیبایی بود که دلسوزان این عرصه بر دل مخاطبان رج میزدند. در این روند، هنر در ایران زمین ترکیبی بود از زیبایی ظاهری و باطنی که در عین دشواری آفرینش هنری بر این سیاق، از مشخصه و ویژند خاص خود برخوردار بود. در این میان موسیقی شاید پر تب و تابترین و چالشیترینِ هنرهای بعد انقلاب محسوب شود چراکه هنوز اجماعی کلی در مورد آن صورت نگرفته است و همین باعث شده آسیب موسیقیهای وارداتی و به تبع آن فرهنگ وارداتی بیش از پیش احساس شود.
دهه نوین رسانهها و فناوری و سیطره آنها بر جامعه باعث ایجاد افتراقی عمیق بین خواسته مخاطب و تولیدات نهادهای ذیربط شد. هرچه موسیقیهای زیرزمینی و تولیدات شخصی بیشتر جولان میدادند، اقبال موسیقیهای تولید شده در رسانه ملی و وزارت ارشاد و حوزه هنری نزد مخاطبان عموما جوان و نوجوان کمرنگتر میشد و این حقیقتی بود که خیلی دیر به آن پی برده شد که باید کاری صورت میگرفت...
ماوا یکی از مراکزی بود که در این برهه با دغدغه آشتی دادن جوانان و نوجوانان با هنر معیار، به میدان آمد. نکته اما اینجا بود که این نهاد اما نیامده بود تا یک سری کارهای به اصطلاح ارگانی بسازد که به محض تولید مستقیما به آرشیو منتقل شوند و حتی آهنگساز و خواننده آن هم اثر را گوش ندهد! قطعا این مساله بارها و بارها دیده شده که پروژههای ارگانی در حدی از نظر کیفی و جذابیت ساخته میشدند که خود خالقین اثر هم آن را گوش نمیکردند چه رسد به مخاطب چوان و نوجوانی که دنیای از موسیقیهای به ظاهر جذاب و ریتمیک پاپ زیرزمینی و خارجی و داخلی در پلیلیستش داشت که کل زمانش را با دیدن و شنیدن آنها سپری کند. اینجا اتفاقا هدف تولید آثاری بود که در عین حالی که حاوی تمام ارزشهای اسلامی ایرانی و هویتی هستند، بتوانند با عناصر جذاب موسیقایی و به جهت هدفی بلند مدت، مخاطب خودی را به این دست آثار جذب کنند.
این روند در مقایسه با آثاری که تا پیش از این در نهادها و ارگانها خلق میشد، خود انقلابی محسوب میشود چراکه قرار شد از آهنگسازی تا خوانندگی، ترانهسرایی و سرود، همه و همه در قالب و رویکرد جدید به آفرینش اثر هنری همت گمارند. از اینرو ماوا با اینکه زمان زیادی از تولدش نمیگذرد اما توانست جای خود را در میان نهادهای هنری تثبیت کند.
مرکز موسیقی انقلاب اسلامی(ماوا) تقویم کاری خود را با جدیت بر روی رویدادهای مختلف تنظیم و برنامهریزی کرد و به شکلی بی وقفه به آفرینش آثار هنری اقدام کرد. از موسیقی کودک گرفته تا آثار پاپ از «منو بشناس» با حضور ۵۰ خواننده برتر پاپ کشور تا تولید سرودهای بهروز و جذاب، از تولید نماهنگهایی که به محض تولید و توزیع، تمام شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را درمینوردند تا پویشهای گستردهای چون «عزیزم حسین» تنها گوشهای از فعالیتهای ماواست که با جستجویی ساده در فضای مجازی روی هر کدام از این کلیدواژهها با انبوهی از بازتاب و بازخورد و جریانسازی مواجه خواهید شد.
ماوا را میتوان نمونه بارز بهبود مستمر کیفیت عنوان کرد چراکه در مقایسه با نهادهای کهنسالِ عریض و طویل کم بازده، به سرعت حوزه کاریاش را گسترش داد و از تولید سرود و موسیقی صِرف به خلق نماهنگ و پویشها و لیگ سرود و مواردی از این دست رسید که هرکدام موجی از جریانسازی و تداوم را در خود دارند. پویشهای «عزیزم حسین» با موضوع نقاشی از حرم امام حسین(ع)، «هدیه اسباب بازی»با موضوع عید سعید غدیر خم، «روزه اولی»پویش برای بچههایی که اولین بار روزه گرفتند، پویش سرود «سلام فاطمه (س)»با موضوع سوگواری شهادت حضرت زهرا (س)، «لحظه دیدار» و «اربعین خانوادگی» در ایام محرم و صفر ازجمله پویشهای این نهاد بود که در تداوم فعالیتهای هنری، سهم قابل توجهی از مخاطبان بویژه جوانان و نوجوانان را به برنامههای خود جلب کردند، جالب اینکه اکثر این پویشها به سرعت از مرزها فراتر رفت و از آسیا تا آفریقا و آمریکا را درنوردید.
و اما سرود که میتوان آن را کلیدواژه اصلی ماوا در نگاه به قالبهای هنری ارزیابی کرد، اینجا این قالب هنری تعریفی نو یافت. نوع ساختار سرودها، از آهنگسازی تا اجرای گروههای مختلف و متنوع سرود و اجراهای هارمونیزه چند خطی با فرم کنترپوئنتیک؛ این قالب را در جامعه موسیقی هدف، متحول کرد و میتوان اذعان کرد که انقلابی در نوع مواجهه با سرود رقم خورد. این روند صعودی به سمت و سوی درستی به نام لیگ سرود هدایت شد. اینجا سرود دیگر به خلق چند قطعه از دانشآموزان تهران ختم نمیشد، ماوا آمده بود تا از دهکورههای دورترین نقاط ایران زمین هم به کشف استعدادهایی بپردازد تا این رسم برای دیگر نهادها نیز روال گردد.
لیگ سرود با یک برنامهریزی دقیق و بلندمدت کار خود را آغاز کرد و صدها گروه از شهرها و روستاها را به عرصه و میدان هنر کشاند. روند پیگیری و تحول سرود به دلیل استقبال کمنظیر قشر جوان و نوجوان و در برنامهای که از قبل پیشبینی میشد، به رویدادی بلند مدت تبدیل شد که از دل آن امروز برنامهای چون «هماهنگ» بیرون آمده که این نهاد متولی صفر تا صدی آن در رسانه ملی است، برنامهای که در سطحی گسترده با استقبال مواجه شده و از برنامههای پربیننده رسانه ملی محسوب میشود.
در پایان میتوان اذعان کرد که طی این سالیان و با بروز و ظهور نهادهایی که هر کدام معرف نوع کارایی و رسالت خود در حوزه هنر بر مبنای ارزشهای انقلاب بودند و همواره مهمترین مشکل و سد راه خود را تقابل با موسیقیهای پاپ و وارداتی عنوان میکردند، ماوا توانست با طی این مسیر در زمانی نه چندان طولانی نشان دهد که در راستای بیانیه گام دوم انقلاب و مبتنی بر جهاد تبیین در حوزه آفریش آثار مبتنی بر مساله زیباییشناسی و با تاکید بر اصل مخاطب محوری به سرانجام برساند.
علیرضا سپهوند
انتهای پیام/