به گزارش برنا؛ در بین این مومیاییها، مومیاییهایی کشف شده از پادشاهان مصر باستان در مرکز توجه باستانشناسان و محققان قراردارند؛ مومیاییهایی که هرکدام با پیداشدنشان گوشهای از تاریخ ناشناخته و اسرارآمیز آن دوران را روشن میکنند. بعد از پیدا شدن این مومیاییها، محققان زیادی به صورت شبانه روزی فعالیت میکنند تا با انجام تحقیقات دقیق، علت مرگ آنها را کشف کنند. خبر این تحقیقات هرچند وقت یکبار، در رسانههای مختلف دنیا منتشر میشود و علاقهمندان تاریخ دوران کهن را خشنود میکند. دراین گزارش به سراغ معروفترین مومیاییهای کشف شده دنیا رفتهایم:
ستی اول یکی از مشهورترین مومیاییهای پیدا شده است که تا به امروز تحقیقات زیادی روی آن انجام شده. او یکی از فراعنه مصر باستان و پسر رامسس اول و پدر رامسس دوم است. تاریخنگاران برای سالهای فرمانروایی او تاریخهای متعدی را ذکر میکنند که معتبرترین آنها ۱۲۹۴ تا ۱۲۷۹ یا ۱۲۹۰ تا ۱۲۷۹ قبل از میلاد است. در هرحال درگذر قرنها، محل خاکسپاری ستی اول به دست فراموشی سپرده شد اما در سال ۱۸۱۷، جیووانی باتیستا بلزونی، توانست مقبره او را در «دره پادشاهان» کشف کند.
این مقبره با ارتفاع ۱۳۶ متر، عمیقترین مقبره در میان مقبرههای پادشاهان جدید بود. نکته جالب اینجا بود که خود جسد مومیایی شده ستی اول تا سال ۱۸۸۱ کشف نشد. تا اینکه با جستوجوهای بسیار بالاخره در این سال، مومیایی ستی اول در درون مقبرهای پنهان شده در «دیر البحری» پیدا شد و از آن زمان تا کنون در موزه قاهره نگهداری میشود.
بعد از کشف این مومیایی دانشمندان زیادی روی او تحقیق کردند و به نتایج جالب توجهی هم رسیدند. بر این اساس، ستی اول در سن ۴۰ سالگی از دنیا رفته است، گرچه هنوز علت مرگ او دراین سن و سال مشخص نشده است.
با این حال جسد مومیایی شده ستی اول در حالی پیدا شد که سرش از بدنش جدا شده بود؛ گرچه ممکن است این اتفاق توسط دزدان گورستان اتفاق افتاده باشد که پس از مرگ او برای یافتن طلا و جواهرات مقبره او را یافته و کنکاش کردهاند.
از آنجایی هم که در آزمایشاتی که روی این مومیایی انجام شده، هیچ گونه جراحت یا جای بریدگیای که نشان از به قتل رسیدن او باشد پیدا نشده، احتمال مرگ او بر اثر عوامل طبیعی بیشتر است. درهر حال بعد از انتقال او به موزه پیشنهاد شد که دوباره سر وتن او به وسیله لباسهای نایلونی به یکدیگر وصل شود. همچنین طی آزمایشات اعلام شد که ستی اول احتمالا بر اثر بیماریای که مدت زمان زیادی با آن دست و پنجه نرم میکرده، مرده است؛ مثل یک بیماری قلبی. ستی اول یکی از مومیاییهایی است که با قدی در حدود ۱۷۰ سانتی متر، جزو سالمترین مومیاییهای پیدا شده به شمار میرود.
رامسس اول هم یکی از معروفترین و قدیمیترین مومیاییهای کشف شده است؛ یک مومیایی با داستانی عجیب! این مومیایی بعد از کشف، سفرهای زیادی را در قارههای مختلف انجام داد تا جایی که خیلیها به او لقب مومیایی مسافر دادند. رامسس اول، اولین فرعون از سلسله نوزدهم مصر باستان بود. او پدر ستی اول و پدربزرگ رامسس دوم بود و در سالهای مابین ۱۲۹۲ تا ۱۲۹۰ قبل از میلاد، بر مصر فرمانروایی میکرد. مقبره رامسس اول توسط مکتشف معروف ایتالیایی، جیووانی باتیستا بلزونی، در اکتبر ۱۸۱۷ در دره پادشاهان کشف شد.
درون مقبره چند مجسمه چوبی و یک تابوت گرانیتی قرمز که روی آن نقاشیهایی کشیده شده بود هم دیده میشد. هر چند زمان دقیقی برای فرمانروایی رامسس اول نمیتوان ذکر کرد اما مستندترین زمان گفته شده هم حاکی از دوران کوتاه ریاست او در مسند قدرت است. این زمان کوتاه باعث شده است که رامسس نتواند مقبرهای با شکوه برای خود بسازد. با توجه به مقبره ساده او و همچنین نقاشیهای روی تابوت سنگی این موضوع را میتوان به راحتی حدس زد که سازنده مقبره مجبور شده است در مدت کوتاهی به صورت ضربالعجلی کار مقبره را به پایان برساند. اما نکته جالب اینجا بود که بعد ازگذشت ۴۳ سال از کشف مقبره رامسس اول، مومیایی او به طرز مرموزی ناپدید شد.
طبق نظریههای باستانشناسان، خانواده «ابو رسول» که از دزدان معروف مقبره بودهاند، مومیایی رامسس را میدزدند. بعد از آن دیگر خبری از این مومیایی نبود تا سال ۱۸۶۰ میلادی که یک دکتر کانادایی به نام «جیمز داگلاس» به طور غیر قانونی بعضی از اشیای عتیقه و چند مومیایی را همراه با خود به کانادا برد. او بعدها مدعی شد که آنها را برای موزه «آبشار نیاگارا» در اونتاریوی کانادا به مبلغ هفت پوند خریداری کرده است اما این احتمال هم وجود داشت کهاین مومیایی از مخفیگاه خانواده سلطنتی در دیرالبحری نزدیک دره پادشاهان دزدیده شده باشد.
درسال ۱۹۸۰ میلادی یک باستانشناس آلمانی به نام دکتر آرن ایگبرخت که تخصصش در زمینه مصر باستان بود، از موزه آبشار نیاگارا بازدید کرد. او بعد از مشاهده این مومیایی و شنیدن داستان خرید آن در مصر، حدس زد که این مومیایی قطعا یکی از فراعنه پادشاهی جدید است. این نظریه آغازی بود برای شناختن هویت اصلی مومیایی. تعداد زیادی از باستانشناسان مصری نیز پس از بازدید از موزه به شباهت بسیار زیاد این مومیایی با پادشاهان سلسله نوزدهم مانند ستی اول و رامسس دوم اشاره کردند.
خوشبختانه در میان مومیاییهایی که به شکل مطلوب برای محققان و باستانشناسان مصری باقی مانده بود، مومیایی ستی اول و رامسس دوم هم وجود داشت. محققان بعد از مقایسه شکل و صورت این مومیاییها با یکدیگر مطمئن شدند که این مومیایی با هویت نامعلوم قطعا به این سلسله تعلق دارد.
درهرحال رامسس اول حدود ۱۳۰ سال در کانادا و با هویتی نامشخص ماند تا زمانیکه مالک موزه تصمیم به فروختن داراییهای خود گرفت و یک کانادایی با نام ویلیام جیمسون، رامسس اول را از مالک موزه خریداری کرد. بعدها خود او هم در سال ۱۹۹۹ رامسس را به موزه «کارلوس» با مبلغ ۲ میلیون دلار فروخت. موزه کارلوس بزرگترین موزه در جنوب شرقی کشور ایالات متحده آمریکاست.
بعد از این مبادلات هنوز در شناخت هویت رامسس اول شک و تردید بسیاری وجود داشت اما انجام آزمایشات مختلف وگرفتن سی تی اسکن و انجام سایر آزمایشات با اشعه ایکس و مشخص شدن سال مرگ مومیایی، همه را متقاعد کرد که این مومیایی متعلق به رامسس اول است. همچنین روی بدن این مومیایی نقاشیهایی مربوط به سلسله نوزدهم دیده میشود.
رامسس اول بعد از مسافرتهای طولانی، سرانجام در ۲۴ اکتبر ۲۰۰۳ به خانهاش در مصر بازگشت. این در واقع پایان سفر رامسس به قارهای بود که ۳هزار سال بعد از مرگش کشف شده بود. در بازگشت رامسس به مصر، مراسم با شکوهی همراه با تمام احترامات رسمی انجام شد. زاهی هواض- باستانشناس مصری- در هنگام بازگشت رامسس اول مصر اعلام کرد: «گمان نمیکنم در زمان فرمانرواییاش، رامسس با چنین استقبال عمومیای مواجه شده باشد».
او همچنین از موزه کارلوس تشکر کرد و اظهار امیدواری کرد که روزی تمام داراییهای مصر باستان بهاین کشور بازگردد و خواهان ایجاد تشکیلات گستردهای شد تا از دزدیهای فرهنگی جلوگیری شود زیرا آثار باستانی به یک کشور تعلق ندارد بلکه قسمتی از تاریخ گذشته همه مردم دنیاست.
یکی از آخرین مومیاییهای پیدا شده که هنوز هم تحقیقات روی او ادامه دارد، جسد مومیایی شده توتان خامون است؛ فرعون سلسله هیجدهم که بین سالهای ۱۳۴۱ تا ۱۳۲۳ پیش از میلاد زندگی میکرد. او خیلی زود و زمانی که فقط نه سال داشت به فرمانروایی مصر رسید اما همانطور که خیلی زود به بر تخت نشست، خیلی زود هم مرگ به سراغ او آمد.
توتان خامون در ۱۹ سالگی مرد و مرگ او سرآغاز ایجاد شایعات زیادی شد. از آنجایی که فرعون قبل از او، آمن هوتپ چهارم یا همان آخن آتون، بدعتگذاری جدیدی در پرستش خدایان بهوجود آورده بود، با این کار دشمنی کاهنان معبد را که در میان مردم جایگاه مذهبی والایی داشتند برای خود و جانشینانش موجب شده بود. این بدعت گذاری کاهنان را بر آن داشت تا اقداماتی در جهت انقراض سلسله هیجدهم انجام دهند و در رسیدن به هدف خود دست به دشمنی آشکار با آخن آتون زدند. همین امر سبب شد تا هنگامی که توتان خامون- جانشین او- در ۱۹سالگی مرد، همه مردم گمان کنند که او به دست خدای معبد کشته شده است.
با این حال علت مرگ توتان خامون همراه جسدش، مومیایی شد و کشف راز مرگ او به دست زمان سپرده شد. با سپری شدن قرنها مقبرهای که توتان خامون در آنجا به خاک سپرده شد به دست فراموشی سپرده شد تا اینکه قرن بیستم از راه رسید. در اکتشافات سال ۱۹۲۲، هاوارد کاتر- یکی از محققان معروف- طی حفاریهای خود مقبرهای دست نخورده و صدمه ندیدهای را یافت که به علت مدفون شدن در گذر زمان از دست دزدان مقبره محفوظ مانده بود. پس از مطالعات و بررسی معلوم شد که مقبره متعلق به توتان خامون است اما همچنان مرگ او به صورت رازی تا سال، ۲۰۱۰ باقی ماند.
در سال ۲۰۱۰ و طی آزمایشات «دیانای» ای که از توتان خامون گرفته شد، این موضوع از نظر علمی به اثبات رسید که او فرزند آخن آتون بوده است. هر چند پیش از این نیز، احتمال رابطه فرزندی و پدری این دو مومیایی وجود داشت اما به دلیل نبود مدرک مکتوب شده، صحت این موضوع درهالهای از ابهام و شک قرار داشت.
اما هم اکنون به صراحت میتوان گفت که آخن آتون- فرعون نفرین شده مصر- پدر توتان خامون است و توتان خامون در ۱۹ سالگی از دنیا رفته است. این کشفیات حاصل یک تحقیق علمی روی مومیایی توتان خامون است. باستانشناسان مصری، متخصصین پزشکی قانونی و کارشناسان تشخیص هویت دیانای، همگی برای کشف رازهای «فرعون طلا» دست در دست یکدیگر دادند تا حقیقت این ابهام تاریخی را برای تمام مردم روشن کنند.
تا قبل از انجام آزمایشات روی جسد مومیایی توتان خامون، در نظر پژوهشگران تاریخ مصر باستان نقطه مبهم دیگری در مورد او وجود داشت و همه سوالها بهاین ختم میشد که علت مرگ توتان خامون در ۱۹ سالگی چه بوده است؟ پژوهشگران تاریخی بهاین استناد میکردند که با توجه به بدعتگذاری آخن آتون در پرستش، کاهنان معبد که به شدت از این کار او به خشم آمده بودند و کارهای او را مخالف آموزههای مذهبی مصر میدانستند، سعی بر کنار زدن او از مقام فرمانروایی مصر داشتند و حتی با دسیسههای خود سعی بر انقراض سلسله او و ایجاد یک سلسله جدید مطابق با آمیزههای مذهب سنتی داشتند.
یکی از این دسیسهها کشتن توتان خامون بود اما طی آزمایش دی. ان. ای و دیگر آزمایشاتی که روی جسد مومیایی شده او در آخرین روزهای اسفند سال گذشته انجام شد صحت این موضوع نقض شد. این آزمایشات که در آن از کمک باستانشناسان مصری هم بهره گرفته میشد و در واقع گام مهمی در مشخص کردن هویت توتان خامون و علت مرگ او بود اثبات کرد که او به قتل نرسیده بلکه از عفونت مرده است.
بهاین ترتیب که شکستگیای که در ساق پای او اتفاق میافتد چرک میکند و با توجه بهاینکهاین شاه جوان بر اثر بیماری مالاریا که پیش از این شکستگی دچارش شده بود بسیار ضعیف شده است دیگر توان مقابله با عفونت را ندارد و به علت ضعف جسمانی در برابر مرگ تسلیم میشود. با انتشار نتایج این تحقیقات راز مرگ توتان خامون فاش شد.
مومیاییهای به جا مانده از دوره اینکاها هم جزو سالمترین مومیاییهای دنیا هستند
بعضی از مومیاییهایی که با گذشت سالهای زیاد همچنان سالم باقی ماندهاند به دوره اینکاها در پرو و شیلی در ۵۰۰ سال قبل مربوط میشوند. در این قبیله طبق مراسم مذهبی سالانه کودکانی برای خدای کوه آمپاتو قربانی میشدند و جسد آنها در قله کوه رها میشد. کشف این اجساد، در سالهای اخیر این موضوع را ثابت میکند که اینکاها برای خدای کوهستان انسانهای زنده را قربانی میکردند.
نکته جالب اینجاست که به خاطر سرمای بیش از حد هوا در قلهاین کوهستان، جسدها سالم باقی میماندهاند. یکی از مشهورترین مومیاییهای پیدا شده در کوهستان متعلق به دختری پرویی است که در بین سالهای ۱۴۴۰ تا ۱۴۵۰ برای خدای کوهستان قربانی شده است.
سن او بین۱۱تا۱۴سال تخمینزده میشود. این مومیایی اخیرا در موزه گوستاو پیج در سان پدرو دو آتاکاما برای عموم به نمایش گذاشته شد، و علاقهمندان زیادی را برای تماشا بهاین موزه کشاند. این مومیایی در انگلیس با نام دوشیزه یخی شناخته میشود. اما این مومیایی چطور کشف شد!؟
در سپتامبر سال ۱۹۹۵، دو محقق کوهنورد به نامهای راینهارد و میگوئل زاراته هنگام صعودبه کوه آمپاتو که ارتفاعی حدود ۶۳۰۰ متر دارد، با جسد دختری مواجه شدند که در درون یک حفره قرار گرفته بود. انگار برفهایی که روی این حفره را پوشانده بودند در اثر فعالیت آتشفشان سابان کایا و پخش خاکسترهای آتشفشان تا حدودی ذوب شده بودند.
این امر باعث شده بود تا جسد این بانوی یخ زده بعد از حدود ۵۵۰ سال از زیر برفها بیرون بیاید. با پیدا شدن این جسد که به خاطر ماندن در بین برفها و قرار گرفتن در محیطی کاملا سرد، بسیار سالم باقی مانده بود، کارشناسان زیادی کار تحقیق روی این منطقه را آغاز کردند تا شاید با پیدا کردن مومیاییهایی مشابهاین بانوی یخی به جوابهای بیشتری برای سوالاتشان در مورد دورهاینکاها برسند.