اعجاز قرآن در روزنه‌ای از فیزیک به متافیزیک و سفر در زمان

|
۱۴۰۲/۰۴/۱۲
|
۰۶:۴۸:۳۷
| کد خبر: ۱۴۹۳۶۵۳
اعجاز قرآن در روزنه‌ای از فیزیک به متافیزیک و سفر در زمان
ما مسلمانان معتقدیم که قرآن کریم در بردارنده‌ی تمام علوم است که خداوند کلید استخراج آن را در دست ائمه هدی علیهم‌السلام قرار داده است اما در موضوعاتی بشر توانسته است در پیشرفت‌های علمی خود به برخی داشته‌های قرآن دست یابد‌.

به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، امروزه بر همگان واضح و مبرهن است که جهان بر اساس نظم شکل گرفته است و عالمی که چنین اعمال و ارکانش دقیق و بر سر جای خود است بر اثر فعل و انفعالات و دگرگونی‌های اتفاقی به وجود نیامده است، جهان هستی، زیباترین جلوه‌ی موجودیت خداوند سبحان است، آن چنانچه در این عالم بزرگ که ما تنها ذره‌ای کوچک در آن هستیم همه در کنار هم زیست می‌کنند بدون اینکه منافاتی با یکدیگر داشته باشند و خداوند حکیم بر اساس نظمی برگرفته منطق الهی و حکمت جهان را اداره می‌کند، برهان نظم ساده‌ترین و عمومی‌ترین برهانی است که برای اثبات وجود خداوند به کار می‌رود بدین ترتیب که با نگاه در نظم عالم در می‌یابیم که هر نظمی نیاز به ناظم دارد پس این عالم نیز ناظم دارد، بنابر روایتی که از وجود نازنین و مقدس امام صادق علیه السلام خطاب به مُفَضَّل بن عُمر جُعفی کوفی نقل شده است؛ حضرت امام فرموده‌اند: «ای مفضل، نخستین عبرت و دلیل بر وجود خالق، نظم و صورت بخشیدن به این عالم و جمع آوری اجزای آن و نظم آفرینی در آن است. از این رو، اگر با اندیشه و خرد در کار عالم خوب و عمیق تأمل کنی، به راستی آن را همانند خانه و سرایی می‌یابی که تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازه گیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفریننده آن یکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرین و هماهنگ کننده اجزای آن است.» قرآن کریم نیز در چندین آیه که ما در این مجال به بیان یک آیه بسنده می‌کنیم  نشانه‌های خلقت و حکمت الهی را با تبیین نظم موجود در عالم تبیین کرده است، چنانچه در آیه ۱۶۴ سوره بقره می‌خوانیم "انَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا ینْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السَّماءِ مِن مَاءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَینَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یعْقِلُونَ" (ترجمه: قطعاً در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پی در پی آمدن شب و روز و کشتی‌هایی که در دریا روانند، با آنچه به مردم سود می‌رساند و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن، زمین را پس از مردنش زنده نموده و از هرگونه جنبده‌ای در آن پراکنده کرده و (هم چنین در) دگرگونی بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین مسخّر است، نشانه‌هایی هست برای گروهی که خردورزی می‌کنند.)

بنابراین گزاف است که منکر وجود خداوند عالم باشیم هر چند که این خدایی را شب و روز را پدیدآورده و همیشه منظم در زمان خود بدون نیاز به لامپ و برق بر عالم عارض می‌شود، نتوانیم ببینیم یا خدایی را که هر سال در زمان مقرر درختان را عریان از برگ می‌کند و در زمان مقرر دیگری سبزی را به آن هدیه می‌کند را ندیده باشیم هر چند که همین خدای نادیدنی را هم می‌توان با چشم دل و اعماق وجود درک کرد و با نوشیدن می از چشمه سار عرفان الهی چنان محو جمال خداوند باری تعالی شد که به  طرفة العینی نتواند چشم از جلوه‌های وجود خداوند بردارد چنانچه از آیت الله العظمی بهجت در وصف استادش مرحوم آیت‌الله العظمی ملاابوالحسن اصفهانی معروف به کمپانی نقل شده است، که آقا زمانی که عبادت چنان عبادت می کرد که گویی کار دیگری جز عبادت ندارد.

علمای شیعه از شیخ صدوق و مفید و ابن قولویه قمی تا طوسی و حلی و کرکی و بهایی و مجلسی و ... همه و همه انسان‌های وارسته‌ای بودند که اولین معرفه‌شان " علم " بود این‌ها که عمری به خدمت خدای نادیدنی سپری کرده‌اند بی‌سواد نبوده‌اند بلکه همگی در نجوم و ریاضی و طب و فقه و اصول و حدیث و منطق و ... سرآمد زمان خود بوده‌اند بنابراین نمی‌توان عمر با برکت آن‌ها را باطل قلمداد کرد،

اگر جهان غرب به نبوغ آلبرت انیشتین افتخار می‌کند جالب است که بدانید انیشتین این افتخار را داشته است که نامه‌نگاری‌هایی با زعیم وقت شیعیان حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی (رحمه الله علیه) داشته باشد، آلبرت اینشتین در رساله­ ی پایانی عمر خود با عنوان : "دی ارکلرونگ"، یعنی " بیانیه" ، که در سال 1954 مصادف با 1333شمسی  در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می­‌دهد و آن را کامل­ترین و معقول­انه‌ترین دین معرفی می‌کند.

اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم، احادیثی از نهج­ البلاغه و بحارالانوار تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­‌شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیده­ اند.

روزنه‌ای از فیزیک به متافیزیک

 البته بحث نامه‌نگاری بین آیت‌الله العظمی بروجردی و انیشتین نه رد شده و نه تائید و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را به وضوح بیان کند اما ارتباط با واسطه‌ی بین انیشتین و آیت‌الله العظمی بروجردی از طریق " پروفسور حسابی" تقریبا قطعی است چنانچه، فرزند آیت الله بروجردی در مصاحبه‌ای گفته است:

" جناب آقای انیشتین و آیت‌الله العظمی بروجردی با یکدیگر به طور مستقیم ارتباط نداشته‌اند؛ نه آقای انیشتین به ایران آمده و نه آیت‌الله العظمی بروجردی به آمریکا رفته بودند؛ اما یک رابط قوی بین آن دو وجود داشت و آن، آقای پرفسور حسابی بود. ایشان از یک سو شاگرد انیشتین بود و با ایشان ارتباط داشت و از سوی دیگر، از ارادتمندان و علاقه‌مندان به آیت‌الله العظمی بروجردی بود و بسیار خدمت ایشان می‌‌آمد. اینجانب هم، چه در تهران و چه در قم، با دکتر حسابی در ارتباط بودم و خدمت ایشان می‌‌رسیدم.

در‌‌ همان ایام ـ حدود ۴۲ سال قبل ـ پیش از آنکه بحث ارتباط آیت‌الله العظمی بروجردی و انیشتین مطرح شود، آقای دکتر حسابی جریانی را در این رابطه برای بنده بیان کردند. ایشان گفتند: «پس از آنکه نظریه نسبیت انیشتین در محافل علمی مطرح شده بود، روزی خدمت آیت‌الله العظمی بروجردی رسیدم. ایشان از من درباره این نظریه توضیح خواستند و بنده هم این نظریه را به طور مبسوط شرح دادم. آیت‌الله العظمی بروجردی سؤالات دقیقی می‌‌پرسیدند و من هم جواب می‌‌دادم. وقتی مطلب تمام شد، به من فرمودند: سلام مرا به آقای انیشتین برسان و بگو شما موفق شدید از فیزیک روزنه‌ای به متافیزیک باز کنید.» آقای پرفسور حسابی دقیقاً همین تعبیر را از آیت‌الله العظمی بروجردی مطرح کردند."

دقیقا نکته‌ی بین اسلام و غرب همینجاس، اسلام علاوه بر علم فیزیک، متافیزیک را نیز در می‌نوردد و خود را به نهایت علم و یقین می‌رساند، جایی که تمام پرده‌ها از مقابل چشمان کنار می‌رود اما غرب خود را درگیر فیزیک و مادیت کرده است و همه چیز را در این سرا می‌داند، اما به واقع چگونه است که علمای شیعه توانسته اند خود را بُعد مکان جدا کنند و حتی در لامکان نیز سیر کنند.

نظریه‌ی نسبیت انیشتین و سفر در زمان

آلبرت انیشتین با نظریه نسبیت در واقع توانست، موضوع سفر در زمان یا همان طی‌الارضی که شیعه بدان اعتقاد دارد و آخرین امامش را مسلط بر آن می‌داند اثبات کند، آلبرت انیشتین نظریه نسبیت را که مربوط به بحث سفر در زمان بود را در رابطه بین فضا و زمان  مطرح کرد البته که او بعد‌ها متوجه ایراد‌هایی در نظریه خود شد که همین ایراد‌ها باعث شد تا او نظریه نسبیت خود را کمی نغییر دهد و در سال ۱۹۱۵ اثری جدید با عنوان نظریه نسبیت عام را منتشر ‌کند، به قول یکی از ریاضی‌دانان که تقریبا نظریه نسبیت را به ساده‌ترین شکل ممکن توضیح داده است: این نظریه بیان می کند  که  فضا و زمان دو جنبه ی حقیقی و وابسته به هم فضا زمان هستند.حد اکثر سرعت هر چیزی که در فضا زمان حرکت می کند ۳۰۰۰۰۰ کیلومتر بر ثانیه است و نور این سرعت را در فضای خالی می پیماید .

نظریه ی نسبیت خاص همچنین بیان می کند که اگر با سرعت نور در فضا زمان سفر کنید اتفاقات جالبی رخ می دهد مخصوصا هنگامی که سرعت شما به سرعت نور نزدیک باشد و هنگامی که با سرعتی نزدیک سرعت نور حرکت کنید زمان برای شما نسبت به اجسام و افرادی که از کنار آن ها می گذرید آهسته تر می گذرد و این اتفاق را تا هنگام بازگشت به همان اجسام و افراد ثابت متوجه نمی شوید.

تصور کنید که ۱۵ سال دارید  و از کره ی زمین خارج می شوید و با سرعت 99.5 درصد نور در فضا حرکت می کنید، شما در طول سفر خود 5 بار تولد خود را جشن می گیرید و هنگامی که به زمین باز می گردید 20 ساله هستید اما در همین حال تمام هم کلاسی و هم سن های شما 65 ساله هستند !دلیل این اتفاق این است که زمان برای شما آهسته گذشته است و شما در این مدت تنها 5 سال از عمر خود را تجربه کرده اید در حالی که هم کلاسی های شما در همین حین 50 سال را تجربه کرده اند(بیان کننده ی نظریه ی دو قلو ها).

این دقیقا همان چیزی است که در روایات منقول از معراج پیامبر نیز وجود دارد چنانچه نقل شده است پیامبر(ص) زمان برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک حضرت به ظرف آبی می خورد و آن ظرف واژگون می شود اما پس از این که پیامبر از معراج جسمانی بر می گردند مشاهده می کنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است.

یعنی زمان در عالم برای پیامبر تقریبا متوقف و به کندی گذشته است در حالی پیامبر سفری طولانی را در عالم والا تجربه می‌کند، که برای درک بهتر این مسئله باید به موضوع سرعت نور در قرآن بپردازیم،

محاسبه سرعت نور با التفات به آیات قرآن

استاد فقید دکتر منصور حَسَب النبی که دکترای فیزیک خود را از آلمان غربی در 1962 میلادی دریافت نمود و سپس در دانشگاه عین شمس مصر به سمت استادی به تدریس اشتغال ورزید و به ارائه نظریه‌ای درباره سرعت نور در قرآن پرداخته است، او در نظریه خود ادعا می‌کند که سرعتی برابر با سرعت نور در قرآن کریم مطرح شده است. او با انجام یک سری محاسبات بر اساس آیه 5 سوره‌ مبارکه سجده، به این نتیجه می‌رسد که سرعت «امر الهی» هنگام عروج از زمین، سرعتی برابر با سرعت سیر نور دارد،آیه‌ 5 سوره‌ مبارکه‌ سجده استوار است. در این آیه آمده است:

«یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی‌ یَوْمٍ کَانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ»

امور این جهان را از آسمان به سوى زمین تدبیر مى‌کند سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سال‌هایى است که شما مى‌شمرید به سوى او بالا مى‌رود.

مطابق این آیه، مسافتی که «أمر الهی» هنگام عروج از زمین در یک روز طی می‌کند، برابر است با مسافت طی شده توسط ماه (یعنی قمر کره‌ زمین) در 1000 سال یا همان 12000 ماه؛ این دانشمند نهایتا در محاسبات ریاضی خود به عددی می‌رسد که امروز دانشمندان آن را به عنوان سرعت نور می‌شناسندش!

البته اعجاز قرآن تنها همین یک مورد نیست فقط از این باب طرح کردیم که بدانید علمای اسلامی سالیانی پیش از توانسته بودند سوار بر ماشین زمان شوند و در زمان سفر کنند و همین مسئله نیز برهانی بر وجود حضرت صاحب‌الزمان(عج) است و قرآن به عنوان کتابی علمی، تمام علوم فیزیک و متافیزیک را در خود جای داده است.

مبارزه طلبی قرآن برای منکرانش

" قرآن " به عنوان کتابی که هیچ هماوردی ندارد ۱۴۰۰ سال است که تمام کسانی را که در حقانیتش شک دارند را به تحدی و مبارزه طلبیده است ،تـحـدی بـه مـعـنـای هم‌آورد خواستن است قرآن مکررا ناباوران را به مبارزه و هم‌آوردی خوانده، گـویـد: (اگر باور ندارید که این قرآن سخن خدا باشد و گمان می‌برید ساخته و پرداخته دست بشر است، هر آینه آزمایش آن آسان است ،سخن‌دانان و سخن‌وران خود را وادارید تا در این راستا نـیـروی خـود را به کار گیرند و سخنی هم چون قرآن، زیبا و شیوا، محکم و استوار، و حکمت‌وار، بـسـازنـد و ارائه دهـنـد، ولـی هـرگز چنین اقدامی نتوانید کرد، زیرا به خوبی می‌دانید که قرآن همانند سخن بشر نیست).

قرآن در چند مرحله، تحدی و هم‌آورد خواستن خود را مطرح کرده است که در مرحله اول به طور مطلق بیان کرده است که «ام یقولون تقوله بل لا یؤمنون فلیاتوا بحدیث مثله ان کانوا صادقین؛ آیامی گویند: آن را بر بافته؟ (نه) بلکه باور ندارند! پس سخنی همانند آن بیاورند، اگر راست می‌گویند.»

وقتی منکران قرآن از آوردن کتابی مانند قرآن عاجز می‌شوند خداوند می‌فرماید: ۱۰ آیه همانند قرآن بیاورید

«ام یقولون افتراه قل فاتوا بعشر سور مثله مفتریات وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین؛ آیـا می‌گویند که آن را به دروغ به ما نسبت داده است؟ بگو: پس همانند ده سـوره آن، حـتـی اگـر افـتـرا‌گونه باشد بیاورید و هر کس را که خواهید (به شهادت و داوری) بخوانید، اگر راست می‌گویید.»

در مرحله سوم تحدی با یک سوره‌ همانند قرآن انجام می‌شود اما باز هم کافران عاجز می‌شوند از آوردن کتابی که خداوند بر بنده‌ی امین خود که حتی خواندن و نوشتن هم بلد نبود نازل کرده بر همین اساس خداوند سخن پایانی خود را که برای تمام زمان‌ها زنده است را به عنوان فصل الخطاب بیان می‌کند و آن هم اینکه  «قل لئن اجتمعت الانس والجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن لا یاتون بمثله ولو کان بعضهم لبعض ظهیرا؛ بگو: اگر تمامی انس و جن (که در بستر تاریخ قرار گرفته‌اند) گرد هم آیند و بخواهند همانند این قرآن بیاورند، هرگز نتوانند، گرچه همگی پشت در پشت یک دیگر قرار گیرند.»

جهان عرب و یهود زمان پیامبر که هیچ؛ عالم پیشرفته‌ی غرب امروز که توانسته حتی به فضا نیز دست پیدا کند و سرعت صوت را بشکند و در آسمان‌ها سیر کند و حتی خود را نزدیک به سرعت نور کند نیز هنوز که هنوز است نتوانسته است سوره‌ای مانند قرآن برای مقابله با قرآن بیاوردند با وجود اینکه دنیای شعر و ادب و سخن به این حجم گسترده شده است و بر همین اساس از روی عجز و ناتوانی دست به اقدام شنیع توهین به قرآن و سوزاندن آن می‌کنند.

قرآن سوزی شکست جامعه مدرن غرب در برابر تحدی قرآن است که این شکست تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت.

علی ستاری

انتهای پیام/

نظر شما
نظرات
منصور برهانیان
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۳/۲۳
0
0
باید قرآن رو خوند و ایمان واقعی پیدا کنی
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۵۹ - ۱۴۰۳/۰۴/۲۳
0
0
ضرری که تو به اسلام وارد میکنی از ضرر و زیان کسانی که تو به آن ها کفار میگویی بیشتر است
محمدرضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۲ - ۱۴۰۳/۰۹/۱۷
0
0
متافیزیک چیست؟ برای درک بهتر این موضوع پیشنهاد میکنم حتما کتاب متافیزیک قرآنی نوشته استاد علی اکبر خانجانی رو بخونید. چند بند از این کتاب حیرت انگیز:
۱- هستی چیست؟ این سئوال منشأ اندیشه متافیزیک است. پس کسی که جداً صاحب چنین مسئله ای نیست از متافیزیک مبرا و بی نیاز و بی گانه است. یعنی از مذهب بیگانه است هر چند که نماز گزارد و
خدا خدا کند
۲ - سئوال « هستی چیست؟ » در نفس سائلش دال بر این حقیقت است که او هستی را غیر از اینی که هست و برتر و بیشتر و عالیتر از آنچه که بواسطه حواس خود مییابد ، میخواهد و می داند.
۳- پس متافیزیک یک امر است یک بایستی است : هستی بایستی !

۴- پس متافیزیک یک نیاز ویژه در برخی انسانهاست. و اینها انسانهای متافیزیکی هستند یا انسانهای خداجو ، كمال جو و مطلق پرست
۵- انسان متافیزیکی تا زمانیکه این بایستی را در هستی نیابد و هستی برتر (متافیزیک) را در هستی موجود نبیند آرام نمیگیرد و دل به هستی نمی دهد
۶- و اما چگونه انسانی متافیزیکی میشود؟ آیا این ذاتی و مادرزادی است؟ آیا مربوط به تعلیم و تربیت
است؟
۷ـ این بستگی به آن دارد که آدمی از جهان هستی چه بخواهد. آنکه نیازهایش از حد غرایز و مادیت و فیزیک جهان فراتر نمی رود کمترین حسی به متافیزیک و مذهب ندارد و اگر هم از این مقولات سخن گوید از روی ریا و نفاق است
۸- آنکه فیزیک جهان و یافته های محسوس ارضایش نمیکند اهل متافیزیک میشود . و مذهب هم نیاز وجودیش در همین دنیا میشود و نه امری احتمالی و مصلحتی برای آخرت.
۹- جهان فیزیک جهان یافته های محسوس و ملموس است. پس انسان متافیزیکی به یافته های حواس پنجگانه اش قانع و راضی نمیشود و لذا در درون خود به جستجوی یافته ها و هوش و حواسی دگر و برتر می رود تا در این جهان ، چیزهائی برتر ببیند و بفهمد و بیابد
۱۰- پس انسانی که از مادیت و فیزیک جهان راضی و قانع نمیشود به درون خود می رود تا در اعماق خویشتن جهانی بهتر و برتر کشف نماید