به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ «یحیی گُمار»، هنرمند نقاش که به تازگی نمایشگاهی از آثارش در «گالری ثالث» به نمایش درآمده است درخصوص ایدهی مجموعهی(دو نیمهی یک نقطهی کور) و قرابت و نزدیکی این آثار به کارهای قبلیاش به خبرنگار فرهنگ و هنر برنا گفت: تکنیکی که من به واسطهی موتیف، نقطهها و خطوطِ ریز استفاده میکنم به نوعی برخورد و واکنشهای من به زیست و زبانم هستند. مخاطب ممکن است در مواجه با این آثار، متوجه یکسری از نمادها نشود، اما همین که پای کار من میایستد و درک میکند که خلق این آثار زمان زیادی بردهاست برای من کافی است!
این هنرمند نقاش درخصوص دغدغههای کاریاش عنوان کرد: روشن است این که یک نقاش با وجود مصائب و مشکلاتی که در زندگی دارد، پای یک اثر مینشیند تا فرمی را که از پیش در ذهنش بوده به تصویر بکشد، میزان دغدغهی او را نشان میدهد. موتیفها با این حد از وسواس و جزئیات، فارغ از هر معنایی، دغدغههای من را نشان میدهند. خب وقتی به دنبال بهانه میگردید همیشه حساسترینها را پیدا میکنید. قطعا این بهانهها معضلات من هستند.
گُمار در پاسخ به این پرسش که که چرا آثار شما از نزدیک یکچیز را نشان میدهد و وقتی از آن فاصله میگیریم نمای دیگری را میبینیم؛ بیان کرد: این بیشتر به قسمت تکنیکی کار برمیگردد. شاید گاهی میخواستم یک چیزهایی را مثل قضاوت کردن به چالش بکشم. وقتی به آدمها نزدیک هستید یکجور قضاوتشان میکنید و وقتی دور میشوید به شکلی دیگری آنها را میبینید. قطعا آثار من ارجاعات اینچنینی دارد. وقتی مشغول نقاشی کردن هستم مدام از دور، کارم را نگاه میکنم تا ببینم در جای درستی قرار گرفتهاست یا نه. من همیشه سعی کردهام نشانگانِ خودم را داشته باشم.
او ادامه داد: قطعا یک نشانهشناس متوجه میشود که من کجا از نماد استفاده کردهام. همیشه این توقع را داشتهام که اگر قرار است فقط یک مخاطب داشته باشم، همان مخاطبی باشد که گوشِ شنوا دارد و به نشانههای اثر توجه میکند.
این هنرمند دربارهی شرایط حاکم در فضای تجسمی و بحثهایی که دربارهی دلالی و مافیا در این فضا میشود، اظهار داشت: کجای دنیا این اتفاقات نمیافتد؟ همیشه از هنرمندان این انتظار میرود که افراد مفلوک، عارف و کمتوقعی باشند، در صورتی که هنرمندان در ساختن بخشی از فرهنگ مردمان هر سرزمینی، نقش خوبی دارند. پس چرا یک هنرمند همیشه باید در فقر و حاشیه زندگی کند؟
او با اشاره به شعار «هنر برای هنر» عنوان کرد: اگر این گزاره را به خوبی مطالعه کنید متوجه میشوید در آن یک خلاء و شکاف بزرگی وجود دارد. در حقیقت، «هنر برای هنر» وجود ندارد. در هر جامعهای مخاطبان هنرهای تجسمی از مشاغل مختلفِ جامعه هستند، اما مخاطب من کیست؟ کسی است که خودش نقاشی میکشد و در وادی هنر کار میکند. درد این است که مخاطب آثار، آرتیست است. قطعا کسی که خودش هم در این فضاست با پیشداوری به اثر من نگاه میکند و خیلی خوب نمیتواند با همدلی به خوانش درستی برسد. در صورتی که مخاطب عام اینگونه نیست و میتواند هنر را تسری بدهد.
او دربارهی کم اهمیت بودن هنرهای تجسمی در جامعه گفت: چرا این حوزه بیننده ندارد؟ هنرهایتجسمی چه زمانی قرار است بخشی از فرهنگ ما شود؟ من نقاشی میکشم، نقاشان دیگر آثارم را میبینند، درمقابل آنها نمایشگاه میگذارند و من تماشاگر آنها میشوم و تمام. شاید به همین دلیل برخی از هنرمندان از اینکه مخاطبانی گسترده در بین مردم داشته باشند، دست کشیده وناامید شدهاند.
گُمار در پایان گفت: در جغرافیای ما هنرهای تجسمی خیلی جایی ندارد، شوربختانه هنر در ایران به اولویت آخر مردم تبدیل شده است.
خبرنگار: تبسم کشاورز
آخرین اخبار هنرهای تجسمی:
یادداشت غلامحسن احمدی درباره نمایشگاه «طبیعت بیجان»
همکاری جایزه بینالمللی «عکس ۵» با خانه هنرمندان ایران در روز ملی سینما
کدام اثر حراجی تهران به گران ترین قیمت فروخته شد؟
آخر هفته از تماشای هنر لذت ببرید
انتهای پیام/