رمانهای پلیسی و جنایی، داستانهای شگفتانگیز و مهیجی هستند که نویسنده با نوشتن این ژانر نو، واقعیت های جامعه را شخم میزند و از دل یک ابهام و طلسم به کشف حقیقتی میرسد که این گشایش در حل یک رمان پلیسی و جنایی در تمام دنیا از جذابیت و کششی خاص برخوردار است. نویسندگانی از جمله آرتور کانن دویل( 1859ََ. 1930) نویسنده انگلیسی و خالق ماجراهای شرلوک هلمز. و موریس لوبلان (1864. 1941) نویسنده فرانسوی «آرسن لوپن» _ اگاتاکریسی (1891َ. 1976) نویسنده انگلیسی «کارآگاه هرکول پوآرو» و خانم مارپل با ثبت این اثرها به شهرت و محبوبیت رسیدند.
این نوع از رمانهای اسرار آمیز ذهن و تخیل خواننده را تا ماوراء خلقت انسان وا نواع غرایز و تمایلات مثبت و منفی آنهاسوق می دهد که تحت تاثیر خانواده و اجتماع و هنجارشکنیها، خود را از هستی به نیستی و از عرش به فرش میکشند. این روند باعث خلق حوادثی شوم، که عمد یا غیر عمد عواملی را زیر مجموعه خودش از جمله علت و معلول، متهم و مجرم، ظالم و مظلوم، قاتل و مقتول، قرار داده و در نهایت جرم و جنایت را پایه گذاری می کند. خواننده با خواندن و کنجکاوی دراین چالش قرار میگیرد که درصدد حل معما و قفل این جنایت هوش و ذکاوت خود را بیازماید و همراه و هم گام با کارآگاه و پلیس به هر رخدادی مظنون و مشکوک شود و با ترس و هیجان داستان را دنبال می کند.
صحنه جرم و جنایت جدول و پازلی را طراحی میکند که خواننده با کشف و چیدن این قطعات و تکه های پازل در کنار هم با تفکر و بینش به کارآگاه کمک میکند که موشکافانه داستان را پیش ببرد.
انتهای پیام