به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان، حجت الاسلام والمسلمین محسن سالاری امام جمعه شهرستان سیریک در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار برنا اظهارداشت:تاریخ مشروطه یکی از مقاطعی است که باید اشرافی عالمانه بر وقایع آن داشته باشیم چرا که یکی از اصلیترین رسالتهای ما خصوصا روحانیت، ممانعت از تکرار تجربه تلخ مشروطه است و امام خمینی(ره) در این خصوص چنین هشدار میدهند: «روحانیت مسئول است، نمىتواند کنار بنشیند... به عهده علما و خصوصاً ائمه جمعه است، که همه دست در دست یکدیگر بدهند تا انقلاب محفوظ بماند؛ و مثل زمان مشروطیت نشود... و عدهاى که با اسلام سر و کار ندارند به نام اسلام و پیروى از آداب اسلامى روى کار بیایند.».
مشروطه؛ حادثهای استثنایی در تاریخ ایران
وی افزود: به اعتقاد رهبر معظم انقلاب، بعد از ورود اسلام به ایران، حادثهی مشروطیت یک حادثهی استثنائی در تاریخ ایران است که حقیقتاً درست هم باز نشده است، علت اینکه مشروطیت، یک حادثهی استثنایی است؛ چون اولین بار بود که هم مردم و هم پادشاه- که کشور را متعلق به خودش میدانست و مثل یک ملک شخصی با آن رفتار میکرد- این مطلب را پذیرفتند که مملکت متعلق به مردم است، مردم هم حقی دارند و خواست آنها باید تأثیری داشته باشد لذا نهضت مشروطیت، اولین حادثهی استثنایی بعد از ورود اسلام است، علاوه بر اینکه پندگیری از ماجرای مشروطه، از تأکیدات ویژهی رهبر معظم انقلاب است.
مطالعه تطبیقی مشروطه 1285 و انقلاب اسلامی 1357
امام جمعه سیریک اذعان کرد: مهمترین محوری که امروزه میتوان از ماجرای مشروطه سرلوحهی امور قرار داد، مطالعه تطبیقی دو رویداد مشروطه و انقلاب اسلامی است، همان مطلبی که رهبر معظم انقلاب از جوانان خواستند به خوبی آن را تحلیل کنند.
وی ادامه داد: حضرت آیتالله خامنهای در دیدار نوزدهم دی ماه سال ۱۳۹۴ با مردم قم فرمودند: «چرا نهضت مشروطیّت با آن درخواست حدّاقلّیِ محدود شدنِ قدرت مطلقه نتوانست و طاقت نیاورد بماند امّا انقلاب اسلامی با این درخواست حدّاکثری و مطالبهی حدّاکثری که ریشهکنی سلطنت و رژیم پادشاهی در کشور بود آمد، موفّق شد و ماند؟ اینها تحلیل لازم دارد. تحلیل را شما جوانها بروید بکنید، برای من روشن است؛ جوانها بروند تحلیل کنند، بنشینند، فکر کنند و ببینند که اینجا چه چیزی نقشآفرینی کرد؟ کدام عنصر تأثیر گذاشت که آن نهضتها نتواند باقی بماند و نتواند به نتایج نهایی خودش برسد امّا این انقلاب توانست قدرتمندانه بایستد؟ علّت چه بود؟ اینها را بنشینند جوانهای ما تحلیل کنند.»
دو مقوله «مشروطه» و «انحراف مشروطه»
حجت الاسلام والمسلمین سالاری گفت: نکته حائز اهمیت است که ما یک مشروطه داریم و یک انحراف از مشروطه؛ مشروطه دستاوردهای عظیمی برای ایران داشته است که تجسم اصلی آن در شکلگیری انقلاب اسلامی است، ولی تجسم انحراف مشروطه، استبداد رضاشاهی و دورهی پهلوی است.
وی تأکید کرد: مهمترین درسی که میتوانیم از مشروطه بگیریم جواب این سؤال است که: چطور میشود یک نهضت اسلامی که با تلاش مردم برای رفع ظلم و قطع دست بیگانگان در کشور آغاز شد، دقیقاً به سرنوشت عکس آن دچار شود، علاوه بر آنکه دست بیگانگان در کشور ما باز شد و استبدادی به مراتب بدتر از قاجار نیز بر مردم مسلط شد؟ باید بررسی کرد که چرا نهضتی که باید دردهای مردم را دوا میکرد و معضل جامعهی ایران را رفع مینمود، خودش بهخاطر انحراف به بدترین درد تبدیل شد؟
نسبت مشروطهشناسی با شناخت انقلاب اسلامی
امام جمعه سیریک اضافه کرد: برای نظام اسلامی این مطلب، چشمانداز بسیار مهمی است که چگونه نهضتی که با شور و حرارت مردمی و انگیزههای دینی شروع شد، نگذاشتند به اهداف خود برسد؟ شناخت ریشهها و علل انحراف کنندهی مشروطه، میتواند هشدارهای خوبی در مورد حوادث و فتنههای اخیر و جریانهای سی سال گذشته به ما بدهد، یعنی مشروطهشناسی باید منجر به انقلابشناسی شود.
وی ابراز کرد: آسیبشناسی مشروطه میتواند آسیبشناسی انقلاب اسلامی ما را در پی داشته باشد، هرچند چشمانداز و ابعاد انقلاب اسلامی نسبت به مشروطه وسیعتر است و افق امروز از افق مشروطه به مراتب عمیقتر است.
حجت الاسلام سالاری ادامه داد: تاریخ مشروطه در یک خط عبارت است از این است که علما رهبری نهضت و هدایت تودههای مردم را بر عهده گرفتند اما نفوذیها، بیگانگان، استعمار و دنیای غرب در میان راه این جریان را منحرف کردند. به لطف خدا این قضیه در جریان انقلاب اسلامی علیرغم وجود توطئههای فراوان محقق نشد؛ یعنی رهبری امام(ره) و بعد از ایشان رهبر معظم انقلاب به گونهای بود که تجربه مشروطه تکرار نشد و علیرغم کارشکنیها و حوادث بسیار، نقش رهبری و ولایت فقیه در حفظ ارکان و اساس نهضت و نظام بیبدیل بوده است. در این زمینه مطالعه کتاب «رازهای دهه شصت»- نوشته مرتضی صفار هرندی- را حتما مطالعه فرمایید.
مروری بر تجربیات مشروطه
وی تشریح کرد: یکی از مؤلفههای رهبری الهی امامین انقلاب، تجربه و حافظه تاریخی فعال است و تجربه از جریان مشروطه یکی از مصادیق این مؤلفه است. امامین انقلاب به خاطر تیزبینیشان نسبت به تاریخ متوجه این نکته شدند که باید از مشروطه عبرت بگیرند.
امام جمعه سیریک تصریح کرد: به طور مثال، یکی از تجربیات امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب، دشمنشناسی است. مشروطهخواهان (به استثناء شیخ فضلالله نوری) نسبت به روشنفکران و غرب، خوشبین هستند و زهرِ غرب و غربزدهها را نچشیده بودند. تفاوت در بینش و میزان غربشناسی علماء در عصر مشروطه، از عوامل مهم شکست نهضت مشروطه بود. اما امامین انقلاب هم خطر غرب و هم خطر غربزدهها را دیدند و هم به آنها خوشبین نبوده و نیستند.
وی گفت: به عنوان نمونه امام(ره) در پیام منشور روحانیت و نامه عزل آقای منتظری(معروف به نامه 6/1/1368)، وقتی از تجربه تلخ حکومت لیبرالهای اول انقلاب مثل نهضت آزادیها و بنیصدر سخن به میان میآورند تأکید میکنند که به اصرار و پافشاری برخی از اعضاء شورای انقلاب قبول کردند. به آقای منتظری هم صریحاً نوشتند که به دلیل اعتماد و اطمینان او به لیبرالهای غربزده وی را از سمت قائم مقامی رهبری عزل مینماید.
حجت الاسلام سالاری عنوان کرد: مواضع منطقی حضرت امام خامنهای نیز در مقوله نفی مذاکره با آمریکا، موضوع برجام نافرجام و... یک ریشهاش در همین تجربه مشروطه است. تجربهای که عدم استفاده از آن، باعث شکست نهضت ملی نفت و شخص دکتر مصدق شد. در حقیقت «شصت سال است که از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردی که با آمریکاییها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند. یک روزی مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای ۲۸ مرداد پیش آمد.»(19/11/1391)
وی گفت: علاوه بر «تفاوت در بینش و میزان غربشناسی عالمان عصر مشروطه» و «اختلاف در روشها و تاکتیکها رهبران آن نهضت»، سه عامل دیگر منجر به شکست نهضت مشروطه شد، این عوامل به طور موجز و اجمال عبارت است از:
سرمایهگذاری دشمن بر روی پایگاه مرجعیت
امام جمعه سیریک خاطرنشان کرد: مرحوم شهید مدرس در خاطراتش میگوید: «وقتی در سامرا خدمت میرزای شیرازی رسیدم و ماجرای پیروزی نهضت تنباکو را با محوریت فتوای ایشان برایشان تعریف کردم، آثار نگرانی در چهره ایشان پیدا شد و به فکر فرو رفت و اشکش سرازیر شد. از این حال تعجب کردم؛ چون انتظار داشتم ایشان را با این خبر خوشحال کنم. وقتی دلیل گریهشان را پرسیدم، گفتند: حالا حکومتهای قاهره فهمیدند قدرت اصلی یک ملت و نقطه تحرک شیعیان کجاست. حالا تصمیم می گیرند این نقطه و این مرکز را نابود کنند. نگرانی من از آینده جامعه اسلامی است.»(سده تحریم تنباکو/ ص138)
بُعد مسافت و قرار نداشتن علماء نجف در متن حرکت
وی در ادامه شرح داد: در همان اوایل فتح تهران، مرحوم آخوند خراسانی تلگرافی را به تهران میفرستد که شیخ فضلالله از تعرض در امان باشد و حریم او حفظ شود، که البته این تلگراف را عدهای بُروز ندادند تا کار از کار گذشت و شیخ به شهادت رسید. روشنفکران برای آخوند خراسانی تلگراف میزدند: ما در مشروطه به دنبال آزادی و برابری هستیم، نظر مبارک چیست؟ مرحوم آخوند هم نگاه میکرد که اسلام با آزادی و برابری مشکلی ندارد، لذا فتوا می داد که همکاری با اینها واجب است. شیخ فضل الله افرادی را که تلگراف میفرستند را میشناخت و فقط به کاغذ نگاه نمیکرد؛ او میدید آقایانی که نوشتهاند «آزادی»، منظورشان، آزادی از استبداد نیست؛ در واقع مقصود، آزادی از دین و احکام است، و منظور از «برابری»، برابری فقیر و غنی نیست بلکه برابری شیعه با سایر ادیان و مذاهب است؛ لذا شیخ اینجا فتوا میدهد که همکاری با اینها حرام است و با اینها نباید همکاری کرد. مردم در ابهام فرو رفتند و متوجه نشدند که چه کاری باید بکنند لذاست که به دنبال آن فتنه ایجاد شد.
رسیدن اخبار بهگونهای نامطلوب و دور از واقعیت
وی در پایان یادآور شد: آخوند منحرفی به نام سیداسدالله خرقانی از فعالین مشروطهخواه بود که طی مأموریتی مخفیانه در نجف مستقر میشود و با نفوذ در جمع اطرافیان نزدیک بزرگترین مرجع تقلید مشروطهخواه یعنی مرحوم آخوند خراسانی قرار میگیرد و بهمرورِ زمان مسئول و واسطه رساندن احکام آخوند خراسانی به ایران و دریافت اخبار از آنجا برای ایشان میشود. این تجربه تلخ، نمونهای از همان خطر نفوذی است که امام راحل(ره) در پیام منشور روحانیت اکیداً نسبت به آن هشدار میدهند و همچنین از کلید واژههای پرتکرار امام خامنهای همین مسئله نفوذ است.
انتهای پیام/