شرکتهای دانشبنیان، زیستبوم علم و فناوری، صنایع دانشبنیان، محصول دانشبنیان و کلید واژههایی از این دست، چند سالی است که در ادبیات عمومی و تخصصی ایرانیها جایگاه خاصی پیدا کردهاند.
موقعیتی که تلاشهای شبانهروزی نخبگان، فناوران و جوانان این مرز و بوم همراه با حمایتهای مادی و معنوی نظام سیاستگذاری و اجرایی کشور سبب پدید آمدن آن شده است و امروز هر گوشه از ایران زمین را که نگاه میکنیم، صحنۀ یکتای هنرمندی نخبگان جوان ایرانی است.
سالهای قبل نظام پژوهشی دانشگاههای ما حداقل اتصال ممکن به صنعت داشت و پژوهشهای کاربردی جایگاه امروز را نداشتند اما امروز یک تغییر بنیادین به تدریج در حال شکل گرفتن در ایران اسلامی است.
نخبگان، مسئولان و خبرنگاران به عنوان حلقۀ اتصال دو گروه اول به افکار عمومی آماده هستند که جایگاه رفیعتری برای ایدهها، پژوهشها و محصولات مسئله محور میان مردم بسازند تا شاهد برداشته شدن گام دوم جاری شدن ادبیات علمی در زندگی روزمرۀ مردم ایران باشیم.
امروز شاهد این هستیم که ادبیات نوآورانه و فناورانه دیگر برای مردم ایران غریبه نیست اما نباید پیشرفت علمی کشور در این نقطه متوقف شود، امروز در ابتدای چلۀ دوم انقلاب اسلامی نیازمند این هستیم که بیش از گذشته مسائل کلان کشور با کمک محصولات و خدمات نخبگان ایرانی مرتفع شود.
مردم ایران که طی سالهای قبل با ادبیات فناورانه و نوآورانه آشنا شدهاند، اکنون بیشتر از قبل انتظار دارند که تأثیر توسعۀ زیستبوم علم و فناوری را بر سفرۀ خود احساس کنند، البته که تاکنون هم فناوران ایرانی ارزشآفرینیهای بسیاری در کشور داشتهاند و مشکلات بسیاری را حل کردهاند.
خبرنگاران علم و فناوری در حرفۀ خود باید نسبت به چند موضوع احتیاط داشته باشند و برخی چالشهای پیشروی خود را هم حل کنند.
نخستین احتیاطی که معتقدم باید خبرنگاران علم و فناوری آن را رعایت کنند، «به خدمت تکنولوژی در نیامدن» است، باید در اخبار، گزارشها و گفتگوهایی که انجام میدهیم به فلسفۀ توسعۀ تکنولوژیها توجه جدی داشته باشیم.
ما انسانها ابداعات و اختراعات علمی را براساس دو راهبرد «حرکت به سمت کمال» و «افزایش آرامش روحی و روانی» خود طی تاریخ توسعه دادهایم و اینها را میتوان دو رکن اصلی پیشرفت مطابق نظام الهی دانست بنابراین نباید طوری زندگی کنیم که در نهایت شاهد فرارسیدن روزی باشیم که انسان به خدمت تکنولوژی درآمده است.
این فناوری است که باید در خدمت کمال انسان باشد، پس حتماً به عنوان یک خبرنگار عرصۀ فناوری نیاز است تا دقت کنیم که فعالیت ما منجر به مسلط شدن تکنولوژیها و توسعه دهندگان آنها بر زندگی بشر نشود.
گاهی پیش میآید که در پوشش یک خبر فقط به پوستۀ آن توجه میکنیم و هستۀ موضوع مورد نظر ما قرار نمیگیرد و همین باعث میشود که خبری را در عرصۀ علم و فناوری را منتشر کنیم که در خدمت دو رکن فوق نیست، البته این موضوع در حوزۀ فناوریهای دیجیتال و بازیهای رایانهای بیشتر اتفاق میافتد.
توسعه فناوریهای دیجیتال و ارائه امکانات جدید بر بستر سکوهای مختلف جهانی و بازیهای ویدئویی بینالمللی به طور ذاتی اتفاق مثبت و خوبی است اما بنظرم میرسد اگر یک خبرنگار علمی و فناوری بنای پرداختن به چنین خبری را داشت، باید پاسخی منطقی برای دو پرسش زیر داشته باشد؟
ـ محتوای این سکوی دیجیتال با فرهنگ کشور من چه نسبتی دارد؟ آیا دستکم استانداردهای پذیرفته شدۀ بینالمللی را رعایت میکند یا حتی در این حد هم برای فرهنگ سرزمین من ارزش قائل نیست و فقط اهداف سیاسی، فرهنگی یا اقتصادی خود را دنبال میکند.
ـ فعالیت ترویجی من به عنوان یک اهل رسانه چه تبعاتی برای بزرگترین گنج عصر حاضر ملت ایران دارد؟! همانطور که میدانیم، امروز دادهها بزرگترین ثروت هر ملتی هستند و سوخت هوش مصنوعی محسوب میشوند بنابراین به خصوص در لایۀ فناوریهای دیجیتال و سرویسهای مجازی باید نگران این باشیم که خبر ما باعث به خطر افتادن عظیمترین گنج کشور نشود.
معتقدم به عنوان یک فعال رسانهای در عرصۀ علم و فناوری هنگام پوشش چنین اخباری حتماً باید توجه کنیم که آیا سکویی که تحت پوشش خبری ما قرار میگیرد، برای حکمرانی ملی ما روی دادهها احترام قائل است یا تلاش میکند به هر نحو ممکن از آنها سوء استفاده کند، در دنیایی که آمریکاییها علیرغم دایر بودن دفتر نمایندگی تیکتاک در این کشور و استقرار همۀ سرورهای این شبکۀ اجتماعی در خاک آمریکا با مدیریت پرسنل آمریکایی، بازهم نگران دادههای مردم خود هستند، ما هم باید گفتمانی را ترویج کنیم که نسبت به «ملی شدن دادهها» حساسیت دارد.
خدای نکرده روزی نرسد که مانند وابستگان انگلیس در دورۀ قاجار و پهلوی از نفت به عنوان مادهای بیارزش و دردسر آفرین یاد میکردند، در گوش مردم و مسئولین بخوانیم که مگر اطلاعات در عصر هوش مصنوعی چه ارزشی دارد که برای ملی ماندن آن تلاش میکنید.
به زعم من رسانه و اهل رسانهای که سرمایۀ مادی و معنوی این کشور برای رشد آنها هزینه شده است به لحاظ اجتماعی این وظیفه بر عهدۀ ایشان قرار دارد که پیشرفتهای بومی نخبگان ایرانی را ضریب دهند به همین جهت علاوه بر انعکاس موفقیتهایی همچون توسعۀ یک دارو یا تجهیز پزشکی، پرتاب یک ماهواره، ساخت دستگاهی مفید در رشتههای مختلف و ...، ما در خبرگزاری برنا طی یک سال و چندماه گذشته، ارتقاء سکوهای مجازی بومی را نیز همواره منعکس کردهایم و تلاش داشتیم که نقاط قوت آنها برجسته شود و ضعفهای احتمالی با نقدی دلسوزانه بهبود پیدا کند، برای ما در برنا «مرغ همسایه غاز نبوده است» و تلاشهای توسعهدهندگان سرویسهای مجازی در کشور همیشه فرصتی مغتنم برای برنا جهت ترویج فناوری بومی میان مخاطبان خود بوده است.
البته این مشکل برای سرویس علمی و فناوری برنا صادق نیست و طی ماههای گذشته هیچگاه برای گفتن از موفقیتهای یک سکوی مجازی بومی یا معرفی محصولی بر پایۀ علم و فناوری دچارش نشدهایم اما برخی اوقات در رسانههای رسمی کشور واحدهای بازرگانی نسبت به انعکاس موفقیتهای یک شرکت خصوصی هرچند منجر به حل مسئلهای از مردم شده باشد، حساسیت دارند و معتقدند که پرداختن به این موضوع به جهت برندسازی برای یک سکوی بومی (در حد مخاطبان یک رسانه) امری بازرگانی است و این موضوع گاهی اوقات سبب ایجاد احتیاط ناخواسته میان برخی همکاران میشود.
همواره معتقد بودم که گروههای بازرگانی باید به این نکته توجه داشته باشند که اگر یک رسانه پیشرفتهای یک شرکت بینالمللی را هم ترویج کند به نوعی فعالیت بازرگانی انجام داده است بنابراین اگر تا حدی هم ترویج یک موفقیت بومی منجر به برندسازی برای سرویس یا خدمتی بومی شود، این یک ثروتآفرینی ملی است و دستکم یک موفقیت علمی یا فناورانۀ ایرانی در جامعه ترویج میشود که حداقل ثمرۀ آن امیدآفرینی میان مردم است.
همین موضوع سبب شده تا برخی رسانههای برای پوشش یک موفقیت علمی به نام شرکت اشاره نکنند، موضوعی که معتقدم از باورپذیری خبر میکاهد و اثرگذاری آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
یک چالشی که شخصاً بارها با آن برخورد کردهام، نگرانی شرکتها یا حتی نخبگان برای صحبت با رسانهها بوده است، رقابتهای تجاری در میان فناوران و نگرانی از معضلاتی مانند تحریم شدن یا تهدید جانی برای نیروی انسانی نخبه سبب میشود که یک خبرنگار علمی برای انعکاس اخبار خود بارها به چالشهای جدی برخورد کند.
شاید بتوان یک دستاورد علمی را نشان داد و گفت که یک یا چند دانشمند ایرانی چنین موفقیتی داشتهاند اما به طور قطع اگر خالق این اتفاق خوب هم معرفی شود، اثرگذاری خبر بیشتر میشود.
همیشه به عنوان یک خبرنگار علمی و فناوری غصۀ این را خوردهام که گاهی نمیتوان از زندگی نخبگانی بگویم که طرف صحبتم قرار میگیرند؛ چرا که دغدغههای اقتصادی یک شرکت دانشبنیان و نگرانی از خطراتی مانند آنچه گفته شد را درک میکنم.
وجود این چالش بزرگ، فرآیند الگوسازی را برای یک خبرنگار علمی و فناوری دشوار میکند؛ چرا که همزمان با اینکه باید دغدغههای فناوران و نوآوران را مدنظر قرار دهد، براساس رسالت خبری و رسانهای خود نیاز است به ساخت یک الگوی قابل رجوع در جامعه نیز فکر کند.
خبرنگاران علم و فناوری نیز مانند همۀ همکاران خود برای خبررسانی صحیح نیاز به مطالعه و تحقیق زیاد دارند، آنها باید نسبت به موضوعی که میخواهند ترویج یا نقد کنند، باید دانش کافی به دست بیاورند و فقط نمیتوانند به آموختن مهارت خبرنگاری اکتفاء کنند.
آنچه کار را برای خبرنگاران علمی و فناوری دشوار میکند، پیچیدگیهای یک محصول دانشبنیان یا یک سکوی مجازی است که سبب میشود آنها برای خبررسانی درست ملزم به فراگیریهای تخصصهای مختلفی باشند؛ چرا که این سرویس عرصهای بین رشتهای است و یک خبرنگار علمی باید حداقل دانستههایی از علوم مختلف داشته باشد.
البته که کسب دانش در رشتههای مختلف شیرینیهای بسیار زیادی هم دارد که نمیتوان از آن گذشت، البته که اگر چنین نباشد شاید در برخی موارد از اطلاعرسانی صحیح باز بمانیم و همین نکته ما را برای آموختن تشنهتر میکند.
به هرروی روز خبرنگار فرصت مغتنمی بود تا برخی از چالشهای خبرنگاران علم و فناوری را مرور کنیم، شاید در فرصت دیگر دربارۀ این موضوع بیشتر صحبت کردیم.
در پایان همچون سایر همکاران خود در سرویسهای مختلف فرارسیدن روز خبرنگار را گرامی میداریم و امید داریم که هرروز بیش از گذشته در اجرای رسالت امیدآفرینی برای اعتلای ایران اسلامی موفق باشیم.
انتهای پیام/