رونمایی از پوستر اولین فراخوان ملی لالایی

|
۱۴۰۲/۰۵/۳۱
|
۱۱:۵۰:۴۵
| کد خبر: ۱۵۱۴۱۱۴
رونمایی از پوستر اولین فراخوان ملی لالایی
آیین رونمایی گهواره نخستین فراخوان ملی لالایی در تاریخ ۳۰ مرداد ماه ۱۴۰۲ برگذار شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر برنا؛ این مراسم که به همت حوزه هنری کودک و نوجوان میزبان جمعی از شاعران کودک و نوجوان و پژوهشگران حوزه لالایی بود.

در این مراسم که درقالب یک نشست خبری برگذار شد، هر یک از کارشناسان در خصوص جایگاه و اهمیت لالایی از منظر شعری، محتوایی و روانشناختی مطالبی را بیان کردند.

سیدحسین موسوی‌نیا در ابتدای این نشست درباره برنامه گهواره توضیح داد و گفت: هرچقدر هم که تکنولوژی پیشرفت کند و بیشتر وارد زندگی‌هایمان شود، باز هم خط قرمز پدرها و مادرها، سلامت روح و روان فرزندان‌شان است و آن را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنند. لذا هرچقدر هم تکنولوژی وارد عرصه آرامش‌بخشی به کودکان در عرصه خواب شود، یک نقش عاریتی بازی می‌کند و ما باید در این لایه کمک کنیم.

وی ادامه داد: من در بخش قصه و روایت حوزه کودک و نوجوان فعالیت دارم و آن چیزی که در این چندسال کسب کردم این است که عمده مشکلات ما در روایت‌نکردن و روایت‌نداشتن است. ما با هر آن چیزی که در اطراف می‌گذارد و از جنس روایت است، نسبتی نداریم. بدتر از آن، اینکه حتی نسبت بدی هم با آن برقرار می‌کنیم؛ یعنی آنها را نمی‌فهمیم و به صورت بدتری به دیگران انتقال می‌دهیم

مهم‌ترین نقطه اشتراک بین ما فعالان حوزه کودک و نوجوان، مسئله آینده است

موسوی‌نیا راجع‌به وجه اشتراک بین فعالان حوزه کودک و نوجوان این‌طور صحبت کرد: زمانی‌که در بخش قصه و روایت فعالیت می‌کنیم، عمده کار ما این است که برای مخاطب کودک و نوجوان کار می‌کنیم؛ یعنی داریم به آینده فکر می‌کنیم. مهم‌ترین چیزی که بین ما فعالان حوزه کودک و نوجوان مشترک است، مسئله آینده است. لذا داشتن امید و نگاه روشن از ملزومات کار ماست.

وی ادامه داد: مسئله مهم‌تر این است که ما باید بتوانیم تصویر درست، سالم و روشنی از این آینده ترسیم کنیم. باید جنس روایت ما روایت سالم و درستی از آینده باشد و مبتنی بر خودمان، آموزه‌هایمان و فرهنگ‌مان و باورپذیر از آینده نه به لطف فکر عده‌ای یا محدوده کسانی که به آینده فکر می‌کنند. آینده‌ای که برای همه تصورپذیر باشد. به عقیده من لالایی گفتن نوعی ابتکار عمل به دست گرفتن است برای روایت از پایین‌ترین سطح سنی که فرزند می‌تواند با آن مواجه داشته باشد.

بشری صاحبی درباره تصویر آینده در ذهن بچه‌ها گفت: به عقیده من جنگ جهانی بعدی، جنگ بر سر ارائه تصویر بهتر از آینده است و هرکسی که زودتر، تصویر بهتری را ارائه دهد، پیروز است. همه قدرت‌های جهانی، دنبال آن هستند که بگویند ما صاحب آینده هستیم و منجی از میان ما برمی‌خیزد؛ درحالی‌که شاید در فرهنگ و دین ما از سایر ادیان مستندتر باشد و یک باور قلبی و ریشه‌دارتری است.

وی ادامه داد: چه بهتر که ما زودتر این تصویر درست از آینده را که بر اساس باورها و اعتقادات خودمان است ارائه دهیم. به تعبیری به جای اینکه بگذاریم آن تصویر جهانی در ذهن کودک‌مان رسوخ کند، خودمان تصویری از آینده به او بدهیم. از آنجایی که لالایی اولین شعری است که انسان در زندگی با آن مواجه می‌شود، ما هم یک فرهنگ غنی از شعر داریم، بهتر است برای این تصویرسازی از لالایی شروع کنیم. به عنوان یک مادر درباره لالایی دغدغه‌مند هستم؛ چرا که همچنان احساس می‌کنم این قالب ادبی می‌تواند اثرگذار باشد.

صاحبی درباره طرح گهواره بیان کرد: با دوستان حدود شش ماه روی طرح گهواره زمان گذاشتیم و تلاش می‌کنیم در سه محور ادبی، محتوایی و روان‌شناختی موضوع لالایی را به صورت تخصصی پیش ببریم. به این نتیجه رسیدیم، علاقه‌مندان فعال در حوزه لالایی را با یک فراخوان ملی شناسایی کنیم. صاحبان آثار برتر را به صورت رایگان آموزش دهیم و بعد خروجی را به صورت پادکست، کتاب یا در شبکه‌های تلویزیونی به دست مخاطب برسانیم تا مادرها بتوانند لالایی‌هایی که از نظر محتوایی مدنظر ما است، بخوانند. 

کمال شفیعی درباره تأثیر موسیقی بر هوش کودک گفت: لالایی از زمان تولد اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه لالایی در دوران قبل از تولد و در دوران جنینی اتفاق می‌افتد. با توجه به مطالعات دانشگاهی‌ام در رشته روان‌شناسی بالینی، دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر می‌خواهید کودکی با ضریب هوشی بالا داشته باشید، موسیقی در این امر تأثیرگذار است. اگر جامعه‌ای خواهان آینده درخشان است باید از کودکی و نوزادی روی بچه‌ها سرمایه‌گذاری کند.  

وی درباره تاثیر کهن‌الگوها در زندگی ما گفت: اگر قرار است برای جهان آینده میراث درستی در اختیار بچه‌ها بگذاریم، باید درست‌ترین تصویر را در اختیار آنها بگذاریم و تلاش کنیم که اگر دیگران هم دارند تصویری را ارائه می‌دهند، تصویر درست برای ما باشد نه اینکه بهترین یا زودترین تصویر برای ما باشد. برای اینکه میراث درست و غنی در اختیار آیندگان بگذاریم و هم اینکه جامعه را به سمتی ببریم که نهادینه شود، باید به کهن‌الگوهایمان بازگردیم.

شفیعی ادامه داد: اگر اروپا امروز جهان را گرفته به این دلیل است که به کهن‌الگوهای خودش بازگشته است. ما نیز باید به کهن‌الگوهایمان بازگردیم. اگر قرار است شخصیت فرهیخته‌ای باشیم باید تا پنج‌سالگی تلاش کنیم. اگر می‌خواهید لالایی‌ها نصفه باقی نماند و ادامه‌دار شود، بهتر است روی لالایی‌های بومی و محلی تمرکز کنید. نیاز است روی لالایی‌ها پژوهش انجام شود و لالایی‌های قدیم بازسازی شوند.

غلامرضا بکتاش درباره رابطه بچه‌های امروزی با لالایی گفت: من فکر می‌کنم بچه‌های امروزی با خاطره رابطه خوبی ندارند و لالایی اولین قدم‌های خاطره را برایشان برمی‌دارد. همچنین مادرهای امروزی هم حوصله لالایی‌خواندن و حتی شنیدن بچه‌ها را ندارند. یک مشکل دیگر هم این است که بچه‌های امروز مایل به شنیدن نیستند؛ شاید ما بد تربیت کرده‌ایم یا بلد نیستیم تربیت کنیم. مسئله بعدی این است که کسی که لالایی را می‌خواند، لالایی را آنقدر نمی‌خواند که نخ‌نما شود.

وی درباره مهارت مادر در موسیقی و تأثیر آن بر خواندن لالایی تشریح کرد: مادری که آگاهی از لالایی دارد باید یک آهنگ‌ساز باشد و آواها را تغییر دهد. لالایی‌خواندن می‌طلبد که اندکی با موسیقی آشنا باشیم؛ چرا که باید در هر بار خواندن آن را تغییر دهیم.

وی ادامه داد: مادران ما در سال اول زندگی کودک‌شان به انواع تربیت می‌پردازند و می‌خواهند کودکان‌شان در چندسالگی همه‌کاره شود و آخر هم هیچ‌کاره می‌شود. به نظر من مادر در سال اول زندگی کودک که به آن آتش‌فشان خلاقیت می‌گویند باید به همان لالایی‌ها و قصه‌ها بپردازد. متأسفانه کودک از یک‌سالگی، اتاق خوابش از پدر و مادر جدا می‌شود؛ در صورتی که هیچ‌جا بهتر از دامن مادر و شنیدن صدای او برای کودک نیست. در آخر هم باید بگویم که باید در لالایی کورسویی از امید و روشنایی باشد و برگرفته از فرهنگ همان منطقه باشد.

بکتاش در انتهای صحبت‌های خود عنوان کرد: لالایی‌ها قرار نیست ما را بخوابانند؛ بلکه باید چشم ما را باز کنند. اگرچه معتقدیم که هیچ‌چیز شیرین‌تر از صدای مادر نیست؛ اما لالایی خواندن تنها مختص مادر نیست و باید پدر هم لالایی بخواند. نکته مهم بعدی این است که ما باید از بچه‌ها بیدارتر باشیم و والدین نباید وسط لالایی بخوابند

طیبه شامانی درباره نقش کتاب‌های صوتی بر کودکان گفت: بچه‌هایی که لالایی گوش می‌دهند، خلاق‌تر می‌شوند؛ ولی باید بچه‌ها چه لالایی گوش دهند؟ متأسفانه لالایی خوب برای بچه‌ها بسیار کم است. دوست دارم لالایی‌ها امید را به بچه‌ها انتقال دهند و چیزهایی باشند که از گذشتگان ما به ما ارث رسیده‌اند. متأسفانه مادران حوصله ندارند برای کودک لالایی بخوانند و از کتاب‌های صوتی استفاده می‌کنند؛ اما همین مادر نمی‌داند که صدای خودش چقدر در کودک تأثیرگذار است و بچه‌ها باهوش‌تر و خلاق‌تر می‌شوند.

فاطمه ایبک‌آبادی از تجربه کاری‌اش در تاجیکستان گفت: زمانی‌که در تاجیکستان وارد خانواده‌ها می‌شدیم به جای سیسمونی تنها یک گهواره داشتند و مراسمی داشتند که طی آن مراسم، برای نوزاد تازه متولدشده لالایی می‌خواندند. در جامعه تاجیکستان دیدم که بچه‌ها اصول و ارزش‌های اخلاقی را بهتر یاد گرفته بودند؛ به بزرگ‌ترها بیشتر احترام می‌گذاشتند. با این شرایط متوجه شدم که لالایی چه تبعات زیبایی دارد؛ بنابراین در پایان‌نامه دکترا تأثیر لالایی روی کودک تاجیکستان بررسی کردم.

حسنا افشاری درباره نقش فضای مجازی بر کودکان گفت: یکی از آسیب‌هایی که والدین به بچه‌ها می‌زنند این است که کودک را به فضای مجازی سپرده‌اند. بچه‌های امروزی سندروم فضای مجازی دارند. فضای مجازی نخ دلبستگی ایمن بین مادر و فرزند را از بین برده است. نخ دلبستگی ایمن با حضور فیزیکی مادر شکل می‌گیرد.

وی درباره محتوای لالایی تشریح کرد: محتوای لالایی که مادر می‌خواند بسیار مهم است. در گذشته بعضی از لالایی‌ها رنج‌های مادر یا درددل مادر با کودک بوده است؛ همین موضوع باعث می‌شد که بچه با حجمی از غم روبه‌رو شود و حس بدی به جامعه پیدا می‌کرد. در مقابلش وقتی مادر لالایی می‌خواند، آرام است چون احساس توانمندبودن دارد و احساس می‌کند مادر کافی است و نیاز نیست به سراغ یک نرم‌افزار برود.

افشاری در انتها درباره تأثیر لالایی بر ذهن‌آگاهی کودک گفت: لالایی نوعی ذهن‌آگاهی برای بچه است؛ چون بچه هم‌زمان تصویرسازی می‌کند و همین کار باعث می‌شود خسته شود و بخوابد. نکته آخر اینکه نباید هدف ما از لالایی آموزش‌دادن به بچه باشد؛ بلکه لالایی باید فضای شاد و لذت‌بخشی را برای کودک بسازد و لالایی‌های گذشته مناسب کودک امروز نیست.

بشری صاحبی، شاعر در این نشست گفت: جنگ جهانی بعدی، جنگ بر سر ارائه تصویر بهتر از آینده است و هرکسی که زودتر، تصویر بهتری را ارائه دهد، پیروز است؛ چه بهتر که ما زودتر این تصویر درست از آینده را که بر اساس باورها و اعتقادات خودمان است ارائه دهیم و از آنجایی که لالایی اولین شعری است که انسان در زندگی با آن مواجه می‌شود، بهتر است برای این تصویرسازی از لالایی شروع کنیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست خبری «آیین رونمایی گهواره نخستین فراخوان ملی لالایی» با حضور سیدحسین موسوی‌نیا، نویسنده و مدرس داستان، بشری صاحبی، کمال شفیعی، غلامرضا بکتاش، طیبه شامانی و علی داوودی از شاعران کشور و فاطمه ایبک‌آبادی، پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان و حسنا افشاری، روان‌شناس کودک دوشنبه (۳۰ مردادماه) در سالن طاهره صفارزاده واقع در حوزه هنری برگزار شد.

سیدحسین موسوی‌نیا در ابتدای این نشست درباره برنامه گهواره توضیح داد و گفت: هرچقدر هم که تکنولوژی پیشرفت کند و بیشتر وارد زندگی‌هایمان شود، باز هم خط قرمز پدرها و مادرها، سلامت روح و روان فرزندان‌شان است و آن را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنند. لذا هرچقدر هم تکنولوژی وارد عرصه آرامش‌بخشی به کودکان در عرصه خواب شود، یک نقش عاریتی بازی می‌کند و ما باید در این لایه کمک کنیم.

وی ادامه داد: من در بخش قصه و روایت حوزه کودک و نوجوان فعالیت دارم و آن چیزی که در این چندسال کسب کردم این است که عمده مشکلات ما در روایت‌نکردن و روایت‌نداشتن است. ما با هر آن چیزی که در اطراف می‌گذارد و از جنس روایت است، نسبتی نداریم. بدتر از آن، اینکه حتی نسبت بدی هم با آن برقرار می‌کنیم؛ یعنی آنها را نمی‌فهمیم و به صورت بدتری به دیگران انتقال می‌دهیم.

موسوی‌نیا راجع‌به وجه اشتراک بین فعالان حوزه کودک و نوجوان این‌طور صحبت کرد: زمانی‌که در بخش قصه و روایت فعالیت می‌کنیم، عمده کار ما این است که برای مخاطب کودک و نوجوان کار می‌کنیم؛ یعنی داریم به آینده فکر می‌کنیم. مهم‌ترین چیزی که بین ما فعالان حوزه کودک و نوجوان مشترک است، مسئله آینده است. لذا داشتن امید و نگاه روشن از ملزومات کار ماست.

وی ادامه داد: مسئله مهم‌تر این است که ما باید بتوانیم تصویر درست، سالم و روشنی از این آینده ترسیم کنیم. باید جنس روایت ما روایت سالم و درستی از آینده باشد و مبتنی بر خودمان، آموزه‌هایمان و فرهنگ‌مان و باورپذیر از آینده نه به لطف فکر عده‌ای یا محدوده کسانی که به آینده فکر می‌کنند. آینده‌ای که برای همه تصورپذیر باشد. به عقیده من لالایی گفتن نوعی ابتکار عمل به دست گرفتن است برای روایت از پایین‌ترین سطح سنی که فرزند می‌تواند با آن مواجه داشته باشد.

بشری صاحبی درباره تصویر آینده در ذهن بچه‌ها گفت: به عقیده من جنگ جهانی بعدی، جنگ بر سر ارائه تصویر بهتر از آینده است و هرکسی که زودتر، تصویر بهتری را ارائه دهد، پیروز است. همه قدرت‌های جهانی، دنبال آن هستند که بگویند ما صاحب آینده هستیم و منجی از میان ما برمی‌خیزد؛ درحالی‌که شاید در فرهنگ و دین ما از سایر ادیان مستندتر باشد و یک باور قلبی و ریشه‌دارتری است.

وی ادامه داد: چه بهتر که ما زودتر این تصویر درست از آینده را که بر اساس باورها و اعتقادات خودمان است ارائه دهیم. به تعبیری به جای اینکه بگذاریم آن تصویر جهانی در ذهن کودک‌مان رسوخ کند، خودمان تصویری از آینده به او بدهیم. از آنجایی که لالایی اولین شعری است که انسان در زندگی با آن مواجه می‌شود، ما هم یک فرهنگ غنی از شعر داریم، بهتر است برای این تصویرسازی از لالایی شروع کنیم. به عنوان یک مادر درباره لالایی دغدغه‌مند هستم؛ چرا که همچنان احساس می‌کنم این قالب ادبی می‌تواند اثرگذار باشد.

صاحبی درباره طرح گهواره بیان کرد: با دوستان حدود شش ماه روی طرح گهواره زمان گذاشتیم و تلاش می‌کنیم در سه محور ادبی، محتوایی و روان‌شناختی موضوع لالایی را به صورت تخصصی پیش ببریم. به این نتیجه رسیدیم، علاقه‌مندان فعال در حوزه لالایی را با یک فراخوان ملی شناسایی کنیم. صاحبان آثار برتر را به صورت رایگان آموزش دهیم و بعد خروجی را به صورت پادکست، کتاب یا در شبکه‌های تلویزیونی به دست مخاطب برسانیم تا مادرها بتوانند لالایی‌هایی که از نظر محتوایی مدنظر ما است، بخوانند.  

کمال شفیعی درباره تأثیر موسیقی بر هوش کودک گفت: لالایی از زمان تولد اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه لالایی در دوران قبل از تولد و در دوران جنینی اتفاق می‌افتد. با توجه به مطالعات دانشگاهی‌ام در رشته روان‌شناسی بالینی، دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که اگر می‌خواهید کودکی با ضریب هوشی بالا داشته باشید، موسیقی در این امر تأثیرگذار است. اگر جامعه‌ای خواهان آینده درخشان است باید از کودکی و نوزادی روی بچه‌ها سرمایه‌گذاری کند.  

وی درباره تاثیر کهن‌الگوها در زندگی ما گفت: اگر قرار است برای جهان آینده میراث درستی در اختیار بچه‌ها بگذاریم، باید درست‌ترین تصویر را در اختیار آنها بگذاریم و تلاش کنیم که اگر دیگران هم دارند تصویری را ارائه می‌دهند، تصویر درست برای ما باشد نه اینکه بهترین یا زودترین تصویر برای ما باشد. برای اینکه میراث درست و غنی در اختیار آیندگان بگذاریم و هم اینکه جامعه را به سمتی ببریم که نهادینه شود، باید به کهن‌الگوهایمان بازگردیم.

شفیعی ادامه داد: اگر اروپا امروز جهان را گرفته به این دلیل است که به کهن‌الگوهای خودش بازگشته است. ما نیز باید به کهن‌الگوهایمان بازگردیم. اگر قرار است شخصیت فرهیخته‌ای باشیم باید تا پنج‌سالگی تلاش کنیم. اگر می‌خواهید لالایی‌ها نصفه باقی نماند و ادامه‌دار شود، بهتر است روی لالایی‌های بومی و محلی تمرکز کنید. نیاز است روی لالایی‌ها پژوهش انجام شود و لالایی‌های قدیم بازسازی شوند.

غلامرضا بکتاش درباره رابطه بچه‌های امروزی با لالایی گفت: من فکر می‌کنم بچه‌های امروزی با خاطره رابطه خوبی ندارند و لالایی اولین قدم‌های خاطره را برایشان برمی‌دارد. همچنین مادرهای امروزی هم حوصله لالایی‌خواندن و حتی شنیدن بچه‌ها را ندارند. یک مشکل دیگر هم این است که بچه‌های امروز مایل به شنیدن نیستند؛ شاید ما بد تربیت کرده‌ایم یا بلد نیستیم تربیت کنیم. مسئله بعدی این است که کسی که لالایی را می‌خواند، لالایی را آنقدر نمی‌خواند که نخ‌نما شود.

وی درباره مهارت مادر در موسیقی و تأثیر آن بر خواندن لالایی تشریح کرد: مادری که آگاهی از لالایی دارد باید یک آهنگ‌ساز باشد و آواها را تغییر دهد. لالایی‌خواندن می‌طلبد که اندکی با موسیقی آشنا باشیم؛ چرا که باید در هر بار خواندن آن را تغییر دهیم.

وی ادامه داد: مادران ما در سال اول زندگی کودک‌شان به انواع تربیت می‌پردازند و می‌خواهند کودکان‌شان در چندسالگی همه‌کاره شود و آخر هم هیچ‌کاره می‌شود. به نظر من مادر در سال اول زندگی کودک که به آن آتش‌فشان خلاقیت می‌گویند باید به همان لالایی‌ها و قصه‌ها بپردازد. متأسفانه کودک از یک‌سالگی، اتاق خوابش از پدر و مادر جدا می‌شود؛ در صورتی که هیچ‌جا بهتر از دامن مادر و شنیدن صدای او برای کودک نیست. در آخر هم باید بگویم که باید در لالایی کورسویی از امید و روشنایی باشد و برگرفته از فرهنگ همان منطقه باشد.

طیبه شامانی درباره نقش کتاب‌های صوتی بر کودکان گفت: بچه‌هایی که لالایی گوش می‌دهند، خلاق‌تر می‌شوند؛ ولی باید بچه‌ها چه لالایی گوش دهند؟ متأسفانه لالایی خوب برای بچه‌ها بسیار کم است. دوست دارم لالایی‌ها امید را به بچه‌ها انتقال دهند و چیزهایی باشند که از گذشتگان ما به ما ارث رسیده‌اند. متأسفانه مادران حوصله ندارند برای کودک لالایی بخوانند و از کتاب‌های صوتی استفاده می‌کنند؛ اما همین مادر نمی‌داند که صدای خودش چقدر در کودک تأثیرگذار است و بچه‌ها باهوش‌تر و خلاق‌تر می‌شوند.

علی داوودی در این نشست گفت: نقش مادرها در زندگی بچه‌ها بسیار کلیدی است و با همین زمزمه ساده لالایی، جهان انسان را می‌سازند. ما تا پنجم دبستان مدادرنگی نداشتیم، تلویزیون نداشتیم؛ اما می‌دانستم رستم کیست چون مادربزرگ قصه‌گویی داشتم؛ ولی الان این‌طور نیست. لالایی به عنوان اولین اثر ادبی و هنری کار خیلی مدرنی است؛ چون به‌واسطه کسی که آن را خلق کرده، ارائه می‌شود و به‌روز است.

فاطمه ایبک‌آبادی از تجربه کاری‌اش در تاجیکستان گفت: زمانی‌که در تاجیکستان وارد خانواده‌ها می‌شدیم به جای سیسمونی تنها یک گهواره داشتند و مراسمی داشتند که طی آن مراسم، برای نوزاد تازه متولدشده لالایی می‌خواندند. در جامعه تاجیکستان دیدم که بچه‌ها اصول و ارزش‌های اخلاقی را بهتر یاد گرفته بودند؛ به بزرگ‌ترها بیشتر احترام می‌گذاشتند. با این شرایط متوجه شدم که لالایی چه تبعات زیبایی دارد؛ بنابراین در پایان‌نامه دکترا تأثیر لالایی روی کودک تاجیکستان بررسی کردم.

وی ادامه داد: چرا نوجوان‌ها هنجارشکنی می‌کنند؟ چون پوچ هستند و در درون آنها هیچ چیزی نهادینه نشده است؛ بنابراین با دیدن یک فیلم یا آهنگ، الگوبرداری می‌کنند و آن می‌شود الگو کودک. ابوعلی سینا می‌گوید: «در بچه‌ای که با لالایی بزرگ می‌شود دو میل موسیقی و ورزش در آن به‌وجود می‌آید.» بچه‌هایی به سمت گفتاردرمانی می‌روند که کلمه نشنیده‌اند. لالایی گفتاردرمانی است. اثر دیگر لالایی، آرامش درونی و ارتباط عاطفی بین مادر و فرزند است.

حسنا افشاری درباره نقش فضای مجازی بر کودکان گفت: یکی از آسیب‌هایی که والدین به بچه‌ها می‌زنند این است که کودک را به فضای مجازی سپرده‌اند. بچه‌های امروزی سندروم فضای مجازی دارند. فضای مجازی نخ دلبستگی ایمن بین مادر و فرزند را از بین برده است. نخ دلبستگی ایمن با حضور فیزیکی مادر شکل می‌گیرد.

وی درباره محتوای لالایی تشریح کرد: محتوای لالایی که مادر می‌خواند بسیار مهم است. در گذشته بعضی از لالایی‌ها رنج‌های مادر یا درددل مادر با کودک بوده است؛ همین موضوع باعث می‌شد که بچه با حجمی از غم روبه‌رو شود و حس بدی به جامعه پیدا می‌کرد. در مقابلش وقتی مادر لالایی می‌خواند، آرام است چون احساس توانمندبودن دارد و احساس می‌کند مادر کافی است و نیاز نیست به سراغ یک نرم‌افزار برود.

افشاری در انتها درباره تأثیر لالایی بر ذهن‌آگاهی کودک گفت: لالایی نوعی ذهن‌آگاهی برای بچه است؛ چون بچه هم‌زمان تصویرسازی می‌کند و همین کار باعث می‌شود خسته شود و بخوابد. نکته آخر اینکه نباید هدف ما از لالایی آموزش‌دادن به بچه باشد؛ بلکه لالایی باید فضای شاد و لذت‌بخشی را برای کودک بسازد و لالایی‌های گذشته مناسب کودک امروز نیست.

 

نظر شما