به گزارش گروه فرهنگ و هنر برنا؛ نشست تخصصی «مدیریت اقتصادی تولید فیلم» سهشنبه ۳۰ آبان با حضور مسعود نقاشزاده در محل «موزه سینما» برگزار شد.
مسعود نقاشزاده کارگردان سینما، در ابتدای این نشست بیان کرد: گاهی این تصور وجود دارد که فقط فیلمهای بزرگ نیازمند تامین مالی ویژه هستند، ولی معتقدم در هر فیلمی، چه مستند، چه کوتاه و هر قالب دیگری، «تامین مالی» مسألهای جدی است و اگر کمی تجربه و مطالعه در این زمینه داشته باشیم فیلمهای ما موفق خواهد بود.
چگونه دیگران را به سرمایهگذاری ترغیب کنیم؟
وی افزود: مطلبی که از گذشتههای دور درباره فیلمهای سینمایی وجود داشته این است که برخی نویسندگانی که به زعم خود فیلمنامههای درخشانی دارند چگونه میتوانند دیگران را به سرمایهگذاری روی فیلم خود راغب کنند. این بود که معرفی فیلمنامه به یک ابزار جدی برای بازاریابی پروژههای سینمایی تبدیل شد.
نقاشزاده ادامه داد: مهمترین نکته در فرآیند معرفی فیلمنامه هم، خط داستانی است. به گونهای که تهیهکنندگان آمریکایی جمله معروفی داشتند که میگفتند «خط داستانیات را در دو جمله بگو» و این تبدیل به یک ابزار بازاریابی شد. پس تهیهکننده هر زمان میخواست موافقت خود را اعلام کند اولین مواجههاش با خط داستانی بود.
فیلمسازی ۴ مرحله است نه ۳ مرحله
این کارگردان سینما در ادامه گفت: در دانشگاههای ما میگویند مراحل فیلمسازی پیش تولید، تولید و پس تولید است در حالی که مراحل فیلمسازی چهار مرحله است؛ اولین مرحله در چرخه مدیریت صنعت فیلم، مرحله طراحی و توسعه است که یک مرحله مهم است. ما تقریبا در هیچکدام از فیلمهای خود این مرحله را جدی نمیگیریم و عمده مشکلاتمان همین است. مرحله دوم تولید است، مرحله سوم پخش و مرحله چهارم نمایش است.
وی افزود: در فیلمسازی، ما معمولا خیلی با پخش و نمایش کار نداریم و گمان میکنیم این مسائل مربوط به شرکتهای پخش است در حالی که در دنیا این مراحل بسیاربسیار جدی گرفته میشود. وقتی در مرحله «طراحی و توسعه» هستیم باید ملاحظاتی برای مرحله «پخش و نمایش» هم داشته باشیم. وقتی دارید فیلمی با هر مقیاس مالی میسازید، در مرحله طراحی باید دو مسیر را همزمان پیش ببرید؛ توسعه روایت فیلم همزمان با تامین مالی پروژه.
سفارشینویسی در دنیا مرسوم و حرفهای است
وی گفت: در هالیوود میگویند دو دسته فیلمنامهنویس داریم؛ فیلمنامهنویسانی که خودشان برای خودشان فیلمنامه مینویسند، بدون سفارش یک تهیهکننده و بعد این فیلمنامه ممکن است مورد توجه کارگردان و تهیهکننده دیگری قرار بگیرد. گروه دوم فیلمنامهنویسان سفارشی هستند. این البته گرچه در کشور ما معنای خوبی ندارد، اما در دنیا یک شغل به شدت مرسوم و حرفهای است.
نقاشزاده گفت: اینکه اول تهیهکننده پیدا کنیم بعد پروژه را تعریف کنیم، دچار مشکلاتی میشویم، اما اگر فیلمنامه هم بنویسیم بعد دنبال تهیهکننده بگردیم این هم باز مشکلاتی دارد. این موضوعات باعث شده جریان خلاقه کمتر به حرکت دربیاید. الان داشتن یک فیلمنامه و یک کارگردان خوب کافی نیست. اصطلاحی که در سینمای دنیا به کار میرود این است که تامین مالی شامل یک بسته پیشنهادی است که از یک کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و یک بازیگر برخوردتر است که طی آن هم کیفیت هنری و هم اقتصادی فیلم در نظر گرفته میشود.
این کارگردان تأکید کرد: کشور ما بهشت سینماگران است، اینجا تنها جایی است که اگر فیلم اول و دومتان بد باشد، باز هم میتوانید فیلم بسازید! من کارگردانی را میشناسم که ۱۰ فیلم بد در کارنامه دارد، اما باز هم به او پیشنهاد کار میشود. مدیران هالیوودی، ولی جملهای دارند که میگوید مهم نیست که تو چقدر کارگردان خوبی هستی و چند فیلم خوب ساختهای، بلکه اعتبار تو مربوط به آخرین فیلمت است، پس سینما در تقاطع تجارت، هنر و رسانه است.
نقاشزاده گفت: اگر کسی فکر میکند کار هنری کردن در تضاد با داشتن گروه بزرگی از مخاطبان است، سخت در اشتباه است. کار هنری موثر میتواند با لایههای مختلف از مخاطبان ارتباط بگیرد. در دهه ۶۰ با آنکه تعداد سینماهای ما اندک بود، اما تنوع ژانر داشتیم و البته آنها فروش میکردند و دیده میشدند فیلمهای حادثهای و پلیسی به عنوان یک ژانر از سینمای ما حذف شدند و این به معنای آن است که مخاطبان بالقوه آن گونه از فیلمها دیگر به سینما نمیروند.
انتهای پیام/