به گزارش خبرگزاری برنا؛ در این میان کرمانیها نیز همانند سایر ایرانیان این شب را گرامی میدارند. هندوانه، انار، آجيل، کماچ و کلمپه و ساير شيرينیهای محلی، شب يلدا در خانهها ديده میشود. سفرهای شيرين و خوشرنگ كه دور آن تمام لبها خندان است و شاد.
در این شب اعضای خانواده دور هم در خانه بزرگترها جمع میشوند و با سرگرمیهای متنوع تا پاسی از شب بیدار میمانند و هندوانه وانواع میوههای سال را در این شب میخورند . خوردن انواع آجیل ها ، حافظ خوانی، گرفتن فال نخود ، چهار بیتو خوانی نیز از دیگر مراسم این شب میباشد. در میان میوهها خوردن هندوانه بیش از همه مورد توجه میباشد زیرا مردم کرمان بر این باورند اگر در این شب هندوانه بخورند سرما و لرزی که در آن شب در اثر خوردن هندوانه بر آنها مستولی میشود باعث میشود از گرمای تابستان رنج نبرند.
مردم کرمان همچنین بر این باورند با خوردن هندوانه در این شب از گزند حشرات موذی در تابستان در امان میمانند و نیز باور دارند که در این شب گنج قارون به وسیله شتری در حرکت است و ممکن است ساربان آن با برخورد با یکی از اعضای خانواده مقداری از آن گنج را به او بدهد و نیز باور دارند در این شب باید هفت نوع میوه بخورند چون ممکن است تا سال دیگر میوه گیرشان نیاید البته این مورد امروزه صدق پیدا نمی کند چون در تمام فصول انواع میوه ها در بازار فراوان است.
يلدا در افسانهها و اسطورههای ايرانی حديث ميلاد عشق است که هر سال در «خرم روز» تکرار میشود. در زمان ابوريحان بيرونی به دی ماه، «خور ماه» (خورشيد ماه) نيز میگفتند که نخستين روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آيينهای بسياری در آن برگزار میشد. از آن جا که خرم روز، نخستين روز دی ماه، بلندترين شب سال را پشت سر دارد، پيوند آن با خورشيد معنايی ژرف میيابد. از پس بلندترين شب سال که يلدا ناميده میشود خورشيد از نو زاده میشود و طبيعت دوباره آهنگ زندگی ساز میکند و خرمی جهان را فرا میگيرد.
بنا به آنچه که در تاریخ به یادگار مانده است كرمانیها معتقد بودند كه قارون به شكل هيزمشكنی شب به در خانهها میآيد و هيزم به آنها میدهد كه اين هيزمها به شمش طلا تبديل میشود بنابراين تا صبح بيدار میماندند. اين مراسم يادآور بابانوئل در كريسمس است و میرساند كه يلدای ايرانی و كريسمس میتواند از يک مايه سرچشمه گرفته باشد.
از انواع بازیها و تفریحات این شب هم یک بازی بوده به نام «ماردوره» که عبارت بود از اینکه هر فردی که در مهمانی شب یلدا بوده باید نیت میکرده و یک شی کوچک مانند تکمه ، سوزن قفلی ، سکه و یا هر شی کوچک دیگر در ظرفی سفالین به شکل پارچ میانداخته. سپس یک نفر مسئول برداشتن اشیاء ازتوی ظرف میشد و دیگران یک بیت شعر میخواندند. بعد از آن مسئول ظرف هم به طور شانسی یک شی در میآورد و آن شعری که خوانده میشود به عنوان فال صاحب شی بود. بعد از بازی مادوره نوبت به تعریف یک خاطره شیرین یا یک لطیفه میرسید که همه افراد می بایست آن را تعریف کنند.
اما در کرمان هم زرتشتیان که بزرگترین اقلیت مذهبی این شهر محسوب میشوند این شب را گرامی میدارند.در باور زرتشتی ها، شب چلّه طولانی ترين شب است، به عقيده آنها تاريكی اهريمنی است و در اين شب كه تاريكی از همه سال بيشتر است و شب بديمنی است، زرتشتيان تا سحر بيدار میمانند و فديه میدهند.
اما در ادبيات فارسی شعرا زلف يار و همچنين روز هجران را از حيث سياهی و درازی به شب يلدا تشبيه میكنند و از اشعار برخی مانند معزی و سنايی نيز رابطه بين مسيح و يلدا درک میشود.
انتهای پیام