به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری برنا، پس از گذشت ۶ سال از حضور محمدرضا زنوزی در باشگاه تراکتور، او دیگر تصمیم به تیمداری ندارد و قرار است این تیم واگذار شود؛ ۶ فصلی که در مجموع نمیتوان آن را مثبت ارزیابی کرد و بیشتر از دشت جام، خرج ریال بوده است.
آغاز امپراطوری زنوزی
تراکتور در سالهای پیش از حضور زنوزی تیم چندان پرخرجی نبود و عادت به خریدهای پرتعداد و گرانقیمت نداشت اما از خرداد ۹۷ و زمان حضور زنوزی این روند تغییر کرد. در این میان خریدهای خوبی چون شجاعی و دژاگه انجام شدند که وزن تیمی تراکتور را بالا بردند اما عمده خریدهای این تیم چون کوین کونستانت بیمصرف و بدون استفاده بودند و آنقدر تعداد این خریدها زیاد بود که نمیتوان به طور دقیق تخمین زد در ۶ سال اخیر زنوزی چقدر برای تراکتور هزینه کرده است. هزینههایی که جز یک جام حذفی در لیگ هجدهم، برای سرخپوشان تبریزی هیچ نداشته است. نکته عجیب اینجاست که در سالهای حضور زنوزی در تراکتور با وجود هزینههای سرسام آور هیچگاه این تیم بین سه تیم اول جدول ردهبندی قرار نگرفت.
ابهامات موجود در هزینهها و درآمدها
تراکتور در این مدت پروندههای بدهی در فیفا داشت که به سرعت حل و فصل میشد. این مساله بابت عدم بدنامی اتفاق خوبی است اما نکته اینجاست که کسی در این سالها متوجه نشد منبع درآمد تراکتور کجا بود، دلیل این هزینههای میلیاردی و تیمداری چه بود و اگر قانون فیرپلی مالی (هزینه به اندازه درآمد) در ایران وجود داشت، چندبار سرخپوشان تراکتور محروم میشدند.
نصیرزاده البته در یک گفت و گوی تلویزیونی مسائلی چون ورود زنوزی به تیم داری جهت معافیت مالیاتی را تکذیب کرد اما همچنان مشخص نشد چرا یک فرد باید در فصل گذشته بیش از ۵۰۰ میلیارد تومان (بالاتر از سقف بودجه) برای تراکتور هزینه کند و طبیعتا درآمدی هم نداشته باشد؟
مشکلات تراکتور در این سالها چه بود؟
عدم ثابت، تصمیمات اشتباه پرتعداد و هوادارانی کمصبر. اولین مشکل تراکتوریها عدم ثبات روی نیمکت بود. آنها حتی به سرمربیانی چون لیکنز و بردیف هم فرصت نمیدادند و زمانی که خمز (به عنوان مربی نه چندان مطرح) فرصت مناسب دادند، حضور در پلههای بالای جدول را تجربه کردند. اشتباهات پرتعداد این تیم را میتوان در خریدهای بیدلیل و تغییرات سرمربیان جست و فضای تیم که به تبریز بیربط به نظر میرسد و باید با ذرهبین به دنبال هویت تبریزی اعضای تیم گشت.
دلیل آخر ناکامی دوران زنوزی اما امری است که ربطی به خود او ندارد و به سکوها مرتبط است؛ سکوهایی که بعضا درگیر رفتارهای غیر فوتبالی بود و زمانی هم که نیاز به صبر و حمایت از آنها احساس میشد، چنین چیزی رخ نمیداد. بر کسی پوشیده نیست که حضور تراکتور در لیگ برتر از اواخر دهه ۸۰ یکی از زیباترین اتفاقات ممکن بود و همه از شور هواداران این تیم لذت میبردند. حالا اما از سکوهای این تیم چیزی جز حاشیه در اذهان نمانده است.
تراکتور پسازنوزی
حالا همه در انتظار تراکتور پسازنوزی هستند؛ دورانی که دیگر قراردادهای گرانقیمت بسته نمیشود، احتمالا حواشی کاهش پیدا میکند و شاید اندکی اعضای تیم بومیسازی شوند. از معدود خوبیهای دوران زنونزی عدم وجود مشکلات مالی و برای گذاشتن بدهی است. هرچند که حالا اصلا وضعیت مدیریت این تیم در آینده مشخص نیست؛ ممکن است حتی اوضاع بدتر از اینها شود!
انتهای پیام/