
او همه جا یک چهره است؛ چه بیرون زمین و چه درون زمین. ستاره ای که جمیع اضداد است. صادقیان انگار آتش زیر خاکستر است و برای خلق یک حادثه لحظهشماری میکند، آنهم در حوالی همان نقطهای که موفق شد دروازه نفت را بگشاید. یک خطای هند گرفته نشده از سوی داور کافی است تا آتشپاره به سوی داور زبانه بکشد و پس از حمله لفظی به داور کارت قرمز را مقابل چشمانش ببیند. حالا اهالی فوتبال یقین خواهند کرد او با آرامش بیگانه است و درگیری و اعتراض همچون خلاقیت جز شاخصههای پیام است. صادقیان بطری آب را شوت میکند و شیشه رختکن را میشکند تا محرومیت را بیخ گوش خود احساس کند و پرسپولیسی که از شش امتیاز ممکن تنها یک امتیاز دارد را در وضعیت قرمز قرار دهد. سرکشی صادقیان نهتنها کنترل نشده است، بلکه همچون آزاد بودن او در مستطیل سبز آزاد و بیپروا نیز بوده است تا خلاقیتی که باید تیم و نتایج تیم را تحت تأثیر قرار دهد، خود تحت تأثیر حاشیهای زننده و غیرورزشی قرار گیرد. صادقیان نیاز به تنبیه ندارد، نیاز به تربیت ندارد. بلکه نیاز واقعی پیام برای بهره بردن از استعداد فراوانش نیاز به آموزش است و فرا گرفتن موارد مورد نیاز او در فضایی آرام و به افرادی متین وابسته است.