به عقیده نگارنده، سی و یکمین دوره نمایشگاه صنعت غذا و کشاورزی موسوم به «ایران آگروفود»؛ فرصت و بهانه مناسبی برای پرداختن به چند موضوع و دغدغه مهم اقتصادی به شمار میآید. برند گلها امسال هم مثل همیشه، با قدرت در این رویداد حضور یافت. نمایشگاه بهخصوص نمایشگاههای بینالمللی را باید جدی گرفت و کارکردهای مثبت و سازنده آنها را شناخت.
نکته اول آنکه؛ رسالت نمایشگاههای بینالمللی؛ ایجاد تعامل میان تولیدکنندگان و اعلام حضور برندهای جدید و نوپاست. در رویدادهای اینچنینی، مجال حمایت برندهای قدیمی از نام ها و اسامی نوپا فراهم میشود. ممکن است برای شما سوال باشد که چنین چیزی چگونه ممکن میشود؟
با ذکر یک مثال ملموس و عینی میتوان سازوکار این پدیده مهم اقتصادی را شرح داد. فرض کنید که شرکتی مثل گلها، ۶۵۰ نوع کالا تولید میکند. هر کالا؛ چهبسا متشکل از ده ها قطعه باشد. با ضرب این دو عدد به رقمی حدود ۷ هزار قطعه میرسید. بهبیاندیگر برای تولید و عرضه یک کالا به ۷ هزار قطعه نیاز است. بنابراین به چند هزار تامین کننده مواد اولیه نیاز است. مواد اولیه را میتوان به دو شکل تامین کرد: واردات و تولید داخل.
طبق یکی از خط قرمزها و سیاستهای خود، در جایی که امکان تامین ماده اولیه توسط تولیدکننده داخلی وجود دارد مجاز نیستیم به خارج از کشور متوسل شویم. به اعتقاد من همه برندهای بزرگ باید این تصمیم و نگاه حمایتی را در ساختار سازمانی و شرکتی خود اعمال کنند.
نکته دوم به ماندگاری برندها مربوط میشود. صنایع غذایی گلها، برای اولین بار در ایران موفق به دریافت گواهینامه شرکت دارای صدساله قدمت از یونسکو شده است. با اطمینان میتوان گفت که تعداد شرکتهای دارای صدسال قدمت در ایران انگشتشمار است و این جای تاسف دارد. باید به آسیبشناسی این معضل پرداخت و پرسید که چرا در کشور ما، عمر و ماندگاری برندها به یک قرن نمیرسد؟ تعداد برندهای صدساله در اروپا و آمریکا بسیار زیاد است. این برندها عمدتاً به سبک خانوادگی تاسیس و اداره میشوند. پرچمی که برندها برمیافرازند به حدی ارزشمند میشود و وجاهت قانونی پیدا میکند که ارزش پرچمشان با پرچم رسمی یک کشور برابری میکند.
برای مثال آمریکا نمیتواند پرچم خود را در کشورهایی مثل ونزوئلا به اهتزاز درآورد ولی پرچم برندهایی مثل کوکاکولا و پپسی را برافراشته میکند.
به باور من کشورها دو پرچم دارند: پرچم سیاسی و پرچم اقتصادی/تجاری. باید به این درک و شناخت نائل شویم که از طریق بخش خصوصی و پرچم برندهای مختلف میتوان به بسیاری از کشورها، نفوذ و اقتصاد آنها را فتح کرد. ورود هر برند داخلی به بازار خارجی را میتوان به ورود «یک سرباز صلح» تشبیه کرد. اهمیت همین موضوع است که نگاه حمایتی به بخش خصوصی را صدچندان میکند.
برای بسیاری سوال است که گلها چگونه صدساله شد؟ در پاسخ باید گفت که چون نیروی انسانی را ثروت اصلی خود میدانیم. مدیران و پرسنل به راستی، ستون گلها هستند. این شعار نیست و اهمیت بها دادن به منابع انسانی را در عمل اثبات کردهایم.
از طرف دیگر ارتباط مثبت با مردم و مصرفکنندگان را عاملی حیاتی میدانیم. حتی اگر بخواهیم یک تغییر رنگ جزئی در یکی از محصولات خود اعمال کنیم نظر مصرفکنندگان را جویا میشویم تا کالای نهایی عرضهشده به بازار، خواست مردم باشد. میتوان ادعا کرد که ۸۵ میلیون ایرانی در بخش تحقیق و توسعه گلها، سهیم هستند.
در پایان، نمایشگاه صنایع غذایی و کشاورزی را فرصت مغتنمی برای یادآوری یک نکته اقتصادی مهم میدانم. در همین راستا و عنوان یک فعال اقتصادی، توصیهای به دولت دارم. به اعتقاد من توجه به این نکته اساسی، سبب رشد اقتصادی همه بخشها و بهویژه حوزه صنایع غذایی و کشاورزی میشود.
طبق اصل ۴۴ قانون اساسی باید بهسوی کوچکسازی و چابک سازی دولت و رشد و حضور بیشتر بخش خصوصی حرکت کرد.
از طرف دیگر صنعت غذا و کشاورزی؛ خصوصیترین صنعت کشور به شمار میآید. ماهیت خصوصی صنعت غذا و کشاورزی باعث شده است که بالغبر ۹۰ درصد نیازهای این حوزه در داخل کشور تامین شود. با نگاهی به مدلهای اقتصادی درمییابیم که تقریباً در همه کشورها؛ کوچکسازی دولت، نقشآفرینی حداکثری بخش خصوصی و اکتفای دولت به نقش نظارتی، سبب رشد تولید ناخالصی ملی شده است. متاسفانه در کشور ما چنین نیست و دولت همچنان مشغول تجارتهای بزرگ است. این رویه زیانبار باید اصلاح شود و نگاه حمایتی و نظارتی، جای تصدیگری و نقشآفرینی مستقیم دولت را بگیرید.