به گزارش برنا؛ دوران امامت امام موسی کاظم علیهالسلام مانند سایر اهل بیت علیهمالسلام همراه با فشارها و ظلمهای زیادی از سوی حاکمان زمان همراه بود، به طوری که آن حضرت سالهای بسیاری از عمر شریف خود را در حبس و کنترلهای نظامی به سر بردند و سرانجام در نهایت مظلومیت و حقانیت به شهادت رسیدند.
البته این ظلمها شامل شیعیان و علویان هم میشد و همه افرادی که شیعه و یا محب اهلبیت علیهمالسلام بودند، مورد آزارهای حکومت قرار میگرفتند اما فشارهای نظامی که بر زندگی امام کاظم علیهالسلام وارد میشد قابل مقایسه با زندگی سایر مردم و دوستداران آن حضرت نیست.
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا دهدشت، مدرس و کارشناس مسائل اسلامی، در گفتگویی به بررسی بخشهای کمتر عنوانشده از زندگی پربار و مظلومانه امام موسیبن جعفر علیهالسلام پرداخته است.
زندگی خانوادگی امام موسی بن جعفر(ع)
میدانیم که پدر حضرت امام موسی بن جعفر علیهالسلام، امام جعفر صادق علیهالسلام هستند اما در مورد مادر بزرگوار ایشان اطلاعات کمی داریم.
پدر بزرگوار امام موسی کاظم علیهالسلام، امام صادق علیهالسلام هستند و مادر ایشان، بانویی مؤمن و پاکدامن به نام «حمیده» هستند. در منابع نوشته شده است که این بانوی بزرگوار از مردم سرزمین اسپانیای امروزی که آن زمان اندلس نامیده میشد، هستند که به دلایلی به سرزمین عربستان مهاجرت کرده بودند و بعدها با امام صادق علیهالسلام ازدواج کردند.
شاید دلیل هجرت این بانوی بزرگوار به سرزمین عربستان این باشد که در آن دوران، دین اسلام به مرور در سرزمینهای دیگر شناخته میشد و میان سرزمینهای غربی و اروپای امروزی، مردم کشور اندلس به خوبی با اسلام آشنا و بسیاری از آنها مسلمان شدند. بعضی از آنها بعد از اسلام آوردن به سرزمین وحی یعنی کشور عربستان و به خصوص شهرهای مکه و مدینةالنبی مهاجرت میکردند تا آموزههای اسلامی را از نزدیک بیاموزند.
تمجید اهل بیت(ع) از مادر امام کاظم(ع)
منزلت و شأن حمیده خاتون، مادر بزرگوار امام موسی بن جعفر علیهالسلام، به قدری است که امام صادق علیهالسلام درباره ایشان فرمودهاند: «حمیده مانند طلای ناب، از ناخالصیها پاک است.»، در عین حال امام محمد باقر علیهالسلام درباره ایشان فرمودهاند: «حمیده در دنیا پسندیده و در عالم آخرت ستایش شده است.»
همین درجه ایمان و خلوص اعتقادی آن بانوی بزرگوار بوده که ایشان را لایق مادری امام معصوم کرده است.
مادر امام موسی بن جعفر(ع) با علوم اسلامی هم آشنا بودند؟
دانش و تخصص ایشان در علوم دینی و مسائل اسلامی به اندازهای بود که امام صادق علیهالسلام به خانمهایی که سؤالات دینی و اعتقادی داشتند، میفرمودند که سؤالات خود را با حمیدهخاتون مطرح کنید و از ایشان جواب بگیرید.
حکومتی که امام را تحت فشار و آزار قرار داد
دوران امامت امام موسی بن جعفر علیهالسلام با فشارهای زیادی از سوی حاکمان زمان مواجه بود. چرا حکومت وقت این اندازه امام را مورد آزار قرار میدادند؟
حکومتها در دوران ائمه اطهار علیهمالسلام از حضور آن بزرگان ترس زیادی داشتند، چون آن امامان بر حق بودند و حضورشان و کلام گهربارشان موجب هشیاری مردم و ظلمستیزی آنها میشد در حالی که حاکمان میخواستند مردم را تحت اشراف و استبداد خود قرار بدهند و از آنها بهرهجویی کنند.
از طرف دیگر فعالیتهای گسترده امامان بزرگوار بعد از فاجعه جانسوز کربلا، برای تبیین اسلام حقیقی و به خصوص تلاشهای امام صادق علیهالسلام به بار نشست و زمانی که امام کاظم علیهالسلام به امامت رسیدند، بخشهایی از جامعه اسلامی رو به اهلبیت علیهمالسلام آورده بودند و ایشان را امام خود میدانستند.
امام کاظم علیهالسلام در نقاط مختلف و شهرهای دور و نزدیک دارای نمایندگان و وکلایی بودند که ارتباط آن بزرگوار را با پیروانشان برقرار میکردند اما این مسئله از چشم دستگاه خلافت و جاسوسانش مخفی نماند و برای خلیفه نیز تحمل چنین موقعیتی از سوی امام کاظم علیهالسلام قابل قبول نبود.
مشخص کردن حدود فدک در برابر هارون الرشید
دلیل دیگر برخوردهایی است که تاریخ و حدیث ثبت کردهاند؛ از برخورد هارون با امام کاظم علیهالسلام در موسم حج و سخنانی که بین این دو ردوبدل شد، به عنوان مثال هارون برای جلب توجه مردم به اینکه با خاندان پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله سر ستیز ندارد، به امام کاظم علیهالسلام گفت "حاضرم فدک را به شما برگردانم."
امام کاظم علیهالسلام فرمودند "تو پس نخواهی داد."، گفت "نه، قسم خوردم، پس میدهم اگر حدودش را بگویید". امام کاظم علیهالسلام فرمودند "پس باید با تمام حدود آن برگردانید؛ حد اول آن چین و ماوراءالنهر است؛ یعنی دورترین نقطه اسلام". هارون رنگش متغیر شد و پرسید "حد بعدی کجاست؟"، امام فرمودند "یمن و عدن؛ یعنی جنوبیترین نقطه". هارون سؤال کرد "حد بعدی آن؟"، امام فرمودند "آفریقا و حد دیگر آذربایجان و ارمنستان"؛ یعنی تمام عالم اسلام.
هارون گفت "با این وصف چیزی برای ما باقی نمیماند". امام کاظم علیهالسلام فرمودند "من که گفتم تو به ما باز پس نخواهی داد."
منظور امام از این مطلب چه بود؟
منظور امام این بود که "ما یک مِلک معمولی فدک را نمیخواهیم بلکه ما متولی عالم اسلام هستیم. ما حجتهای الهی برای اداره کل جهان هستیم."، پس هارون بر اثر این سخنان و گزارشهایی که به او رسیده بود اقدام به دستگیری امام کاظم علیهالسلام کرد و او را به زندان انداخت تا ارتباط امام با جامعه قطع شود.
آیا این ترس از همان آغاز امامت امام موسی کاظم علیهالسلام وجود داشت؟
بله، به طوری که در زمان شهادت امام صادق علیهالسلام، منصور دوانیقی که خلیفه مشهور و بسیار ظالم عباسی است، در اوج قدرت و حکومت قرار داشت. او شیعیان و به خصوص ائمه اطهار علیهمالسلام را به شدت مورد آزار قرار میداد، به قدری که نهفقط شیعیان، بلکه حتی علمای اهلسنت هم با او مخالف بودند، حتی ابوحنیفه را به جرم اینکه علیه منصور فتوا داده بود، شلاق زده به اسارت گرفتند.
چگونه امام صادق(ع) جان فرزند عزیزش را حفظ کرد؟ و آیا دوران امامت امام موسی کاظم علیهالسلام با حکومت منصور دوانیقی همزمان شده بود؟
بله، امام در آن زمان حدود بیست ساله بودند که پدر بزرگوارشان به شهادت رسید و امامت ایشان با حکومت ظالمانه منصور همزمان شد.
خوب است بدانیم که ظلم منصور نسبت به امام موسی کاظم علیهالسلام به قدری بود که همین که خبر شهادت امام صادق علیهالسلام منتشر شد و به گوش منصور رسید، نامهای برای محمد بن سلیمان، فرماندار مدینه، نوشت و به او دستور داد که "اگر جعفربن محمد [علیهالسلام] شخصی را جانشین خود قرار داده است، فوراً او را احضار کن و گردنش را بزن."
با وجود این دستور حکومتی، چه شد که جان مبارک امام موسیبن جعفر علیهالسلام در امان ماند؟
به این دلیل که امام صادق علیهالسلام قبل از شهادت خود با علم الهی، از در خطر بودن جان فرزند و امام بعدی آگاه شده بودند، به طوری که فرماندار مدینه در جواب منصور برای او نوشت: "جعفر بن محمد [علیهالسلام] ضمن وصیتنامه رسمی، پنج نفر را به عنوان وصی خود برگزیده است که عبارت هستند از؛ خلیفه وقت منصور دوانیقی، محمد بن سلیمان فرماندار مدینه (خود گزارشدهنده)، موسی بن جعفر [علیهالسلام]، حمیدهخاتون همسر آن حضرت و عبدالله بن جعفر بن محمد برادر بزرگ امام کاظم [علیهالسلام]."
فرماندار در پایان نامه سؤال کرده بود که "کدامیک از این پنج نفر باید کشته شوند؟!"، منصور که از این جواب به شدت عصبانی شده بود، با فریاد اعلام کرده بود که "هیچکدام از اینها را نمیتوان کشت."
البته باید دقت شود که این عمل امام صادق علیهالسلام یک نوع رفتار سیاسی بوده است، چراکه آن حضرت قبلاً امام بعدی و جانشین حقیقی خود یعنی امام موسی کاظم علیهالسلام را به شیعیان خاص و خاندان علوی معرفی کرده بودند و همه میدانستند امام بعدی چه شخصیتی است.