به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ مراسم تشییع پیکر زندهیاد ژاله علو صبح امروز چهارشنبه پنجم دی ماه با حضور جمعی از هنرمندان از مقابل تالار وحدت آغاز شد و پیکر این هنرمند در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در این مراسم فاطمه مهاجرانی؛ سخنگوی دولت چهاردهم، سیدعباس صالحی؛ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نادره رضایی معاون امور هنری ارشاد، رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی، اتابک نادری سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی، ایرج راد، پوران درخشنده، منوچهر شاهسواری، بهزاد فراهانی، ناهید مسلمی، شکرخدا گودرزی، اصغر همت، هادی مرزبان، مسعود فروتن، بیوک میرزایی، شهرام گیلآبادی، فریدون محرابی، سعید اسلامزاده و ... حضور داشتند.
در ابتدای مراسم مرتضی یراقبافان آیاتی از کلام الله مجید را قرائت کرد.
سپس فریدون محرابی به عنوان مجری مراسم گفت: صدای مینیاتوری ایران مانا و جاودان، سپاس از اینکه تشریف آوردید. بانوی مردادماهی که در سال ١٣٠۶ چشم به جهان گشودند.
شهیندخت نجفزاده در ادامه بیان کرد: در او نوری روشن شده بود و همه ما از این نور سرمست بودیم. او منبع الهام بود. من چقدر خوشبخت بودم که می توانستم از او کمک بگیرم و به حریم او راه یافته بودم. رادیونمایش خانه اول و همیشگی او بود و در این اواخر که کار دوبله و سینما انجام نمی داد گاهی به ارگ می آمد. استودیو هشت رادیو پر از خاطرات زیبا از او است.
مسعود فروتن نیز گفت: هر وقت به شاهرخ و همسر ژاله نگاه میکنم غم عالم به دلم جنگ می زند. شاهرخ خیلی کوچک بود که من با دخترم خانه آنها می رفتیم. شاهرخ بلد است که چگونه این مصیبت را هندل کند و ما بلد نیستیم. در شهرستان تنها وسیله ای که داشتیم رادیو بود و شب ها صدای ژاله را می شنیدیم و دنبال این بودیم که ژاله کیست و بعد کم کم متوجه شدیم که ژاله چه هنرمندی است.
وی ادامه داد: درس خواندم و به تلویزیون آمدم و پز میدادیم که او جواب سلامم آن را می داد. چند سال بعد یک سریالی بود که او مادر فریماه فرجامی را ایفا می کرد، چقدر منظم و مرتب بود و آن کار باعث شد که من در جمع دوستان نزدیک او پذیرفته شدم. از من خواهش میکرد که صحبت های او را جایی ننویسم حتی دوست نداشت شاهرخ خاطراتشان من را ضبط کند و نمیخواهم کسی دلخور شود. حتی پیشنهاد دادیم که اشعار او چاپ شود اما نپذیرفت. ژاله با رادیو شروع کرد و آخرین کارهای او هم با رادیو بود و می گفت رادیو خانه دوم من است. گاهی زودتر سر ضبط می آمد که سکوت رادیو را حس کند. لیاقت داشتیم که سال های سال ژاله را داشتیم.
فروتن تاکید کرد: ژاله ها می مانند و صدای ماندنی می ماند و خودش سال های سالها حضور خواهد داشت.
پس از صحبت های مسعود فروتن، پیکر ژاله علو وارد تالار وحدت شد.
ابوالحسن تهامینژاد؛ دوبلور گفت: سلام و درود. نامش شوکت بود چون از آغاز می دانستند که چه بزرگی به این جهان پا گذاشته است. خداوند به او مهر می ورزید و عمری با عزت به او اعطا کرد. بانوی بلند، صدای ویژه که در میان هزاران صدا شاخص و متمایز و آشنا بود. جمیل بود و قابل قیاس با جمیل ترین کسان عالم بود.
وی ادامه داد: من حدود یازده سال از ایشان جوانتر هستم که در دوران نوجوانی ایشان را در فیلم ها و تئاتر می دیدم و در فیلمی ایشان را دیدم به نام «افسونگر» که نقش منفی بازی می کرد اما هر کسی از سینما بیرون می آمد خاطره هنر ژاله علو در ذهن او باقی می ماند. در فیلم «عروس دجله» بازی کرد و در همان زمان ها ایشان را می دیدیم که با صدایش یک شخصیت متفاوتی را که تا آن زمان نمی شناختیم که زبان و شنگول بود با صدایش داشت، به ما نشان می داد.
این دوبلور بیان کرد: در رادیو در نقش الهه های یونان، در نقش ملکه های خوب و بد دوبله می کرد. رادیو چشم و چراغ همه بود و هر شب همه گوش ها به رادیو بود و با صدای ژاله مجسم می کردیم که چه هنری پشت این صدا هست. بعدها در نقش های شاخص دیگری ایفای نقش کرد. با آمدن دوبلاژ بسیاری از فیلم ها قابلیت نمایش پیدا کرد و ژاله پای اصلی دوبلاژ بود.
بهزاد فراهانی در ادامه گفت: از ژاله علو بسیار آموختم. ما در دهه ۴۰ نمایشهایی را از رادیو تهران پخش می کردیم که شنونده انحصاری داشت و اکثرا کارهایی از ژاله علو بود. من سخنرانی برای علو بلد نیستم چون فکر می کنم نیازی نیست و کسانیکه با او کار کرده اند، می دانند چه عزیزی از دست دادهایم. شیوه آموزش این بانو به گونهای بود که نمی توانستید سطحی باشید و ما را به اندیشه وادار می کرد. واژه را تحلیل می کرد و گاه روی حروف آنچنان تاکید می کرد که درک دیگری منتقل می کرد. سر تمرین های نمایش های او عشق به کار مطرح بود.
فراهانی افزود: او نمایشهای یونانی را با ما کار می کرد و خلاصه اینکه زمان زیادی می خواهد درختی پربار شود و مدرسه رادیو که بسیاری از هنرمندان صدا را به جامعه هدیه کرد پرچمدارش ژاله علو بود. فکر نمی کنم هرگز در میان هنرمندانی که با او کار کرده اند لحظه ای آزردگی به یاد بیاورند چون خشونت در کارش نبود.
وی با درخواستی از وزیر فرهنگ بیان کرد: هنر این بانو را با نصب مجسمه اش در مقابل استودیو هشت رادیو نگه دارید و ما هم بدانیم جزو کاروان خوب ایران خالی آن زمان بوده ایم و رفتنی هستیم. در دهه ۴۰ هیچ وسیله ای جز رادیو مردم را سرگرم نمی کرد. افتخاری است برای ما که از جامعه نابینایان هند فقط خودم یک شب ۲۰۰ نامه را دریافت کردم. اگر کشور بودجه ندارد که این تندبس را بسازد ما بچه های قدیم رادیو حاضریم حداقل مخارج ساختش را بر عهده بگیریم.
فاطمه مهاجرانی؛ سخنگوی دولت گفت؛ بسیار متاسفم در این زمان شما عزیزان را می بینم شما از شاگردی و همراهی با استاد گفتید اما من از دریچه تلویزیون ایشان را دیدم و همان چیزی را برداشت کردم که شما گفتید. من هم مهربانی و شفقت را برداشت کردم.
وی افزود: آدمی که تمام ذوق و قریحه ای که خداوند به او عطا کرده را برداشت کرده ترسی از مرگ ندارد و نقش مانایی از مهر را بر جان نهاده است. مرگ کاری به این رشته نخواهد داشت. علوِ ایشان از جان بی کبری است که ایشان داشته است. فرمایش استاد فراهانی به دیده ... حتما انجام خواهد شد.
ایرج راد نیز بیان کرد: همه ما متأسفیم به خاطر از دست دادن هنرمندی بزرگ و ارزشمند و پیشکسوت و افتخارآفرین! کسی که سالهای سال با هنرش خدمتگزار این مردم و مملکت و هنر و ادبیات و کارهای نمایشی بود. او فقط یک هنرمند نبود و یک انسان بزرگ و والایی بود که امروز جایگاه ارزشمند و بزرگی را در تاریخ هنر ایران رقم زده است.
وی افزود: در پس هنرمند بودن، انسان بودن اهمیت دارد و او یک انسان به تمام معنا بود که امروز ما در مقابل ایشان می ایستیم و تعظیم می کنیم. هنرمندی که چهره، اخلاق ، روش، انسانیت و پاکی ماندگار است. اگر هنرمند دارای این خصوصیات نباشد هنرش تاثیرگذار نیست و اگر علو تاثیرگذار بود به خاطر مقام بلند و روح بزرگش بود.
انتهای پیام/