نخبه ایرانی فناوری شانگهای را به شمس آباد رساند!
زهرا وجدانی: در جهان پررقابت فناوریهای زیستی، جایی که هر گام کوچک پژوهشی میتواند به امپراتوریای بزرگ در صنعت سلامت ختم شود، یک پرسش همواره بیپاسخ مانده است: چرا ما، با این همه نخبه و دانشآموخته، همچنان مصرفکنندهای صرف در بازارهای تخصصی پزشکی و دندانپزشکی هستیم؟ چرا برندهای ایرانی در میدان رقابت جهانی، هنوز سایهای محو و ناپیدا هستند؟ این گزارش، روایت یکی از معدود پاسخهای جسورانه به این پرسش است.
در سالهای اخیر، توجه به توسعه فناوریهای پیشرفته در حوزههای پزشکی و دندانپزشکی، بهویژه مواد بایومدیکال و کامپوزیتی، نقش مهمی در ارتقای کیفیت درمان و خودکفایی صنعتی کشورها ایفا کرده است.
این روند در ایران نیز با تلاشهای برخی نخبگان و متخصصان علمی همراه بوده که با اتکا به دانش تخصصی، تجربههای بینالمللی و عزم جدی، مسیر دشوار تولید دانشبنیان در حوزه مواد پزشکی را پیمودهاند. یکی از این چهرههای شاخص، مهدی رادمهر است؛ پژوهشگر و کارآفرین جوانی که از مسیر مکانیک تا تخصص در بایومواد دندانی را طی کرده و امروز بنیانگذار یکی از شرکتهای پیشرو در تولید مواد دندانی در کشور است. وی که مسیرش از مهندسی مکانیک در دانشگاه قزوین آغاز شد، نهتنها راه خود را به قلب بزرگترین کمپانی تولید مواد دندانپزشکی در چین باز کرد، بلکه پس از سالها تحصیل، تجربه صنعتی، کار پژوهشی و لمس فناوری در میدان عمل، تصمیم گرفت کاری کند که کمتر کسی جرأت آن را دارد: بازگشت به ایران، بنیانگذاری یک خط تولید بایومتریال دندانی، و شکستن تابوی «نمیتوانیم» در حوزهای که تا دیروز، کاملاً وارداتی تلقی میشد.
در این گزارش، مسیر تحصیلی، انگیزهها، چالشها، موفقیتها و دستاوردهای این فناور را از زبان خود او مرور میکنیم.

آغاز یک مسیر تحولآفرین
این کارآفرین تحصیلات کارشناسی خود را در رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه قزوین آغاز کرد. همزمان با فعالیتهای علمی، وی در سال ۱۳۹۰ نخستین شرکت خود را نیز در حوزه تولید ظروف یکبارمصرف زیستتخریبپذیر (گیاهی) ثبت کرد. تلاش برای توسعه مواد نوین پلیمری و سازگار با محیط زیست، دغدغه جدی او در آغاز مسیر صنعتیاش بود؛ اما چالشهای متعدد از جمله کمبود مواد اولیه، نبود فناوری بومی و ناپایداری زنجیره تأمین باعث شد پروژه در آستانه ورشکستگی قرار گیرد.
مهاجرت به چین؛ تلاقی علم، تجربه
در ادامه با درک محدودیتهای زیرساختی در کشور، برای ادامه تحصیل در مقاطع ارشد و دکتری به کشور چین رفت؛ کشوری که از نظر توسعه صنعتی و علمی در حوزه مواد پلیمری، تجهیزات پیشرفته و دسترسی به بازارهای جهانی شرایط بهتری داشت و بهزعم او از نظر شرایط بازرگانی و علمی، بهویژه برای یک دانشجوی ایرانی درگیر با محدودیتهای تحریم، انتخابی منطقی بود.
وی در دانشگاهی معتبر در شهر شانگهای در رشته بایومواد (Biomaterials) یا همان مواد زیستی پزشکی پذیرش گرفت و تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترای خود را در این حوزه ادامه داد. به اعتقاد وی این رشته، پیوند مستقیمی با صنعت دندانپزشکی دارد و در ادامهی مسیر حرفهایاش نقشی کلیدی ایفا کرد.
او همچنین درباره چالشهای زبان و فرهنگ میگوید: «در ابتدا فکر میکردم زبان انگلیسی کافی است، اما خیلی زود فهمیدم برای کار علمی و ارتباطات روزمره، باید زبان چینی را یاد بگیرم، بنابراین یک سال اول، صبح تا ظهر مدرسه چینی میرفتم.»

تجربه صنعتی در قلب سرزمین اژدهای سرخ
مسیر تحصیلی وی، گرچه با رشته مهندسی مکانیک آغاز شد، اما نقطه عطف آن، انتقال از فضای آکادمیک به بستر صنعتی و عملیاتی در چین بود؛ جایی که او توانست نهتنها دانش تئوریک را فراگیرد، بلکه فرمولاسیونهای پیچیده و فرآیندهای تولیدی را از نزدیک لمس کند. این بخش، بازگوکننده فصل پرافتخار و در عین حال دشواری از زندگی حرفهای اوست؛ جایی که دانش و تجربه با هم تلفیق شدند.
در دوره کارشناسی ارشد، گرایش خود را به سمت مهندسی مواد و بهویژه مواد کامپوزیتی تغییر داد و مطالعات خود را بر خواص مکانیکی، رفتارهای ساختاری و قابلیتهای این مواد در صنایع مختلف متمرکز ساخت. انتخاب مسیر بایومتریال (زیستمواد) به ویژه در حوزه دندانی، حاصل یک تلفیق میان علاقهی فردی، شرایط ساختاری دانشگاهی، و فرصتهای صنعتی بود.
وی درباره این مرحله از مسیر خود میگوید: «ابتدای کار رشته مکانیک بودم ولی در شاخهی مواد فعالیت کردم. اما وقتی وارد فضای پژوهش در مقطع دکتری شدم، شرایط متفاوت شد. شرایط آزمایشگاهی و اساتید باعث شد به سمت مواد دندانپزشکی بروم. در آنجا سبک کار متفاوت است، شما باید موضوعی را انتخاب کنید که برای آنها اهمیت دارد و مقاله بدهید. استاد من رئیس بخش R&D شرکت Shandong Huge Dental Material یکی از بزرگترین کمپانیهای تولید مواد دندانی در چین و جزء سه برند برتر تولیدکننده مواد دندانی در سطح جهان بود که دارای تاییدیه FDA ۵۱۰ (k) است و به آمریکا صادرات دارد. من تخصصی روی مواد پزشکی دندانی کار نکرده بودم ولی بهتدریج برای ادامه مسیر وارد آن حوزه شدم.»
او اشاره میکند که بسیاری از پژوهشهایش به ویژه در حوزه بایومتریال دندانی بوده و تجربیات آنجا تأثیر مستقیم بر روند تحقیق و توسعه او داشته است.
یکی از نکات مهمی که این کارآفرین خلاق به آن تأکید میکند، اهمیت وجود تجهیزات پیشرفته و امکانات عملیاتی است: «در دانشگاههای چین، تجهیزات و دستگاههای آزمایشگاهی بسیار پیشرفته و تخصصی بود. ما میتوانستیم آزمایشهای دقیق انجام دهیم و فرمولاسیونها را با دقت صنعتی بررسی کنیم. این تفاوت فاحشی با شرایط ایران داشت، جایی که امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی هنوز در بسیاری از زمینهها با کمبود مواجه است.»
رادمهر معتقد است که تجربه عملی در صنعت، چیزی فراتر از آموختههای کتابی است: «در آن شرکت، تولید مواد دندانپزشکی مثل آشپزی حرفهای است. تجربه و دانش عملی حرف اول را میزند. ۷۰ سال فعالیت در این حوزه نشان میدهد که صرفاً دانش تئوریک کافی نیست، باید بتوانی فرمولاسیون را به تولید انبوه و کیفیت ثابت برسانی. حتی اگر همه چیز را بلد باشی، ممکن است رنگ نهایی محصول در نیاید». به گفته او، همکاری نزدیک با صنعت و حضور در آزمایشگاههای مجهز، درک عمیقی از پیچیدگیهای فرآیند تولید و نوآوری در مواد دندانی را به همراه داشت.
در این مسیر، او تجربیات عملی ارزشمندی در طراحی فرمولاسیون، تولید مواد ترمیمی دندانی و انجام تستهای کلینیکی کسب کرد؛ مهارتهایی که بهزودی مسیر آیندهاش را رقم زد.

آغاز مسیر تولید بایومتریال دندانی در ایران
پس از پنج سال تلاش و تحصیل در یکی از بزرگترین مراکز تحقیقاتی و صنعتی در حوزه مواد دندانپزشکی در چین، در سال ۱۳۹۹ رادمهر تصمیم گرفت به ایران بازگردد و تجربیات خود را در مسیر توسعه صنعتی کشور به کار گیرد.
او ابتدا تلاش کرد با اخذ نمایندگی انحصاری از کمپانی چینی، محصولات وارداتی را در بازار ایران عرضه کند، اما در ادامه به دلیل نبود تولیدکننده بومی در حوزه مواد کامپوزیتی دندانی، تصمیم به راهاندازی خط تولید داخلی گرفت. رادمهر درباره انگیزه و دلایل بازگشت میگوید: «هدف اصلی من این بود که آنچه یاد گرفتم و تجربه کردم، در کشور خودم به کار ببرم. احساس مسئولیت نسبت به این حوزه و درک نیاز بازار داخلی ما را به این نتیجه رساند که باید قدم در راه تولید مواد بایومتریال دندانی بگذاریم.»
او ادامه میدهد: «وقتی برگشتم، مشاهده کردم که در ایران حتی تولیدکننده واقعی برای مواد کامپوزیتی دندانی وجود ندارد. این برایم بسیار عجیب بود، چرا که با توجه به دانش و تجربهام، میدانستم میتوان این محصولات را با کیفیت و به صورت بومی تولید کرد. اما متأسفانه شرایط زیرساختی، تجهیزات آزمایشگاهی و حمایتهای لازم در این حوزه ضعیف بود.»
وی در بررسیهای خود به دانشگاههایی همچون پژوهشگاه پلیمر ایران، دانشکده پلیمر دانشگاه امیرکبیر و دانشکدههای مواد مراجعه کرد: «اساتید فوقالعادهای داریم. اما بیشتر تمایل دارند مقالات را گسترش دهند، نه اینکه محصول بیرون بدهند. هدف، فارغالتحصیلی دانشجوست، نه تجاریسازی دانش.» در همین راستا، همکاری مشترکی برای راهاندازی پروژه تولید داخلی مواد دندانی آغاز شد. او توضیح میدهد: «شروع کار در پژوهشگاه پلیمر ایران بود، جایی که تلاش کردیم با ایجاد آزمایشگاه تخصصی و تجهیز آن به دستگاههای مورد نیاز، بستر مناسبی برای توسعه محصولات بایومتریال دندانی فراهم کنیم. البته با چالشهایی مثل نبود تجهیزات کامل و محدودیت منابع مواجه بودیم که مجبور شدیم بخشی از آزمایشگاه را خودمان راهاندازی کنیم.»
اولین گام، تأسیس آزمایشگاه تحقیقوتوسعه و تهیه تجهیزات تخصصی در حوزه تست مکانیکی، شیمیایی و زیستی بود؛ فرآیندی که بیش از یک سال زمان برد، اما در نهایت منجر به دریافت نخستین مجوز تولید و پروانه ساخت در سال ۱۴۰۰ شد.
از سال ۱۴۰۰ با اخذ پروانه ساخت رسمی و شناخته شدن شرکت به عنوان دانشبنیان توسط معاونت علمی ریاست جمهوری، فعالیتهای تولیدی به شکل رسمی آغاز شد. به گفته رادمهر: «با دریافت تاییدات لازم و پروانه ساخت، کار به صورت رسمی وارد فاز تولید و عرضه شد و ما توانستیم محصولات خود را وارد بازار کنیم. این محصولات شامل رزینهای ترمیمی کامپوزیتی، باندینگهای نسل جدید، سیلرهای دندانی و کیتهای تست آزمایشگاهی بودند.»

دستاوردهای کلینیکی و رشد بازار داخلی
یکی از موفقیتهای چشمگیر این مجموعه، همکاری و فروش محصولات به بیش از ۶۰ دانشکده دندانپزشکی در سراسر کشور و مراکز درمانی دولتی مانند تامین اجتماعی و مراکز بهداشت است. به گفته او، فروش سالانه شرکت از سال ۱۴۰۰ تاکنون، هر سال نسبت به سال گذشته رشد قابل توجهی داشته و رضایت کاربران نهایی (End Users) که عمدتاً دندانپزشکان هستند، بهوضوح مشهود است. این موفقیت، وی را به ادامه مسیر با انگیزه بیشتر ترغیب کرد.
محصولات این شرکت اکنون شامل ۱۱ گروه اصلی با بیش از ۴۰ مدل محصول است که با تکنولوژی متفاوت و فرمولاسیون اختصاصی تولید میشوند. به گفته وی، ۵ محصول کامپوزیت (نانو هیبرید، میکرو هیبرید، فلو هیبرید)، سمان گلاس آینومر، سیلرباندینگ، غالب گیری سیلیکونی گوتا پرکا نیز موفق به کسب عنوان دانشبنیانی شده است. مهمترین ویژگی این تولیدات، انطباق با استانداردهای جهانی، پایداری کیفیت، قیمت رقابتی و قابلیت صادرات میباشد.
با وجود موفقیتهای چشمگیر، رادمهر معتقد است مسیر تولید داخلی در حوزه مواد دندانی در ایران با چالشهای اساسی مواجه است. وی میگوید: «ما گمان میکردیم وقتی تولیدکننده شویم، حمایت خواهیم شد، اما عملاً گرفتار بروکراسی و شعارهای بیپشتوانه شدیم.»
این شرکت با تکیه بر تیم تحقیقوتوسعه قوی خود، همچنان در مسیر توسعه محصولات جدید و بهروزرسانی دانش فنی گام برمیدارد. هماکنون این شرکت در تهران و خط تولید آن در شهرک صنعتی شمسآباد مستقر بوده و علاوه بر ادامه تولید مواد ترمیمی، در حال توسعه کیتهای آزمایشگاهی اختصاصی در حوزههای پزشکی و دندانپزشکی است.

چالشها و تنگناها در مسیر توسعه صنعت بایومتریال دندانی در ایران
مسیر علمی و کارآفرینانه این فعال فناور در حوزه بایومتریال دندانی، اگرچه سرشار از دستاوردهای علمی، صنعتی و فناورانه است، اما در عین حال با طیفی گسترده از چالشهای نهادی، ساختاری، فناورانه، اقتصادی و فرهنگی مواجه شد است.
نخستین چالش جدی، شکاف عمیق میان دانش تولیدشده در حوزههای علمی و پژوهشی با بسترهای واقعی تولید صنعتی در کشور است. رادمهر با تکیه بر تخصص ترکیبی در حوزههای مهندسی مکانیک، علوم مواد و بایومتریال، پس از اتمام دوره دکتری در دانشگاهی معتبر در شانگهای چین، در بازگشت به ایران با واقعیتی ناامیدکننده مواجه شد: فقدان زیرساختهای حداقلی برای تولید بومی مواد ترمیمی دندانپزشکی. علیرغم وجود پژوهشگران توانمند و فعالیتهای علمی گسترده در مراکز دانشگاهی همچون پژوهشگاه پلیمر و دانشگاه امیرکبیر، روند تجاریسازی دستاوردهای پژوهشی بهشدت کند، پراکنده، و فاقد انسجام عملیاتی است.
دومین مانع اساسی، نارساییهای فنی و تجهیزاتی در مسیر راهاندازی خطوط تولید تخصصی بود. بسیاری از تجهیزات موردنیاز برای انجام آزمونهای کنترل کیفیت، پایدارسازی فرمولاسیون، و تستهای کلینیکی در کشور موجود نبود یا با هزینههای گزاف و تأخیرهای طولانیمدت وارد میشد. رادمهر و تیم او ناچار شدند بسیاری از تجهیزات را با اتکا به منابع محدود، دانش فنی داخلی و رویکرد مهندسی معکوس تأمین کنند؛ فرآیندی زمانبر و پرهزینه که نزدیک به یکسال از عمر کاری تیم را به خود اختصاص داد.
چالش سوم، خلأ سیاستی و بوروکراسی فرساینده در مسیر اخذ مجوزها، دریافت حمایتهای مالی و تأییدیههای فنی از نهادهای ذیربط بود. با وجود شعارهای پررنگ در حمایت از شرکتهای دانشبنیان، فرآیند ارزیابی و صدور گواهیهای دانشبنیان، تخصیص اعتبارات مالی، و تأمین تسهیلات بانکی، از فقدان کارآمدی، شفافیت و هماهنگی میان نهادهای متولی رنج میبرد. به گفته این فعال کارآفرین، برخلاف تصور عمومی مسیر تبدیل یک ایده فناورانه به محصول تجاریسازیشده، در ایران حتی دشوارتر از بسیاری از کشورهای آسیای شرقی است و غالباً شرکتهای نوآور، قربانی شعارزدگی، چندپارگی نهادی و گسست میان سیاست و اجرا میشوند.
از سوی دیگر، ساختار بازار داخلی نیز با موانع متعدد روانی و فرهنگی مواجه است. در فضایی که ذهنیت غالب جامعه درمانی نسبت به محصولات ایرانی با تردید همراه است، جلب اعتماد دندانپزشکان، متخصصان و مراکز درمانی به استفاده از برندهای داخلی، نیازمند گذراندن فرآیندهای کلینیکی پیچیده، اثبات کیفیت در عمل، و استمرار در ارائه خدمات پس از فروش است. رادمهر با صراحت اشاره میکند که ورود به بازار واقعی بدون داشتن سابقه کلینیکی در دانشگاههای علوم پزشکی کشور، تقریباً غیرممکن است و این موضوع، فشار مضاعفی بر شرکتهای نوپا وارد میکند.
تحریمهای بینالمللی نیز بهعنوان چالش مضاعف عمل کردهاند. تأمین مواد اولیه، انتقال فناوری، صدور مجوزهای بینالمللی، انجام پرداختهای ارزی و حضور در نمایشگاههای خارجی، همگی با محدودیتهای ساختاری مواجهاند که عملاً امکان حضور مؤثر در زنجیره ارزش جهانی را تضعیف کرده است. حتی در مواردی که تولید داخلی به کیفیت صادراتی رسیده، ساختارهای اداری و بانکی کشور مانع از گسترش بازار فرامنطقهای میشوند.
یکی از نکات قابلتأمل، تجربه شخصی رادمهر در مقایسه با همتیمیهای خارجیاش است. یکی از همکاران چینی او، که در زمان مشابه پروژهای موازی در چین راهاندازی کرده بود، اکنون به یک کارآفرین بینالمللی موفق تبدیل شده و ارزش برندش به چندین میلیون دلار رسیده است؛ در حالیکه شرکت وی، علیرغم توسعه ۴۰ مدل محصول، دستیابی به دانشفنی بومی، و حضور در بیش از ۶۰ دانشکده دندانپزشکی کشور، همچنان درگیر عبور از موانع بازار، چالشهای تولید و بیثباتی اقتصادی است.
او این فاصله را نه ناشی از تفاوتهای فردی یا توانمندی فنی، بلکه معلول یک زیستبوم ناقص، پشتیبانیهای شعاری، و فقدان زیرساختهای جدی برای توسعه شرکتهای دانشبنیان میداند. به اعتقاد وی، اگر ساختارهای حمایتی و قوانین مرتبط به درستی طراحی، پایش و اصلاح نشوند، بخش قابلتوجهی از نخبگان فناور ناگزیر خواهند شد مسیر مهاجرت یا انفعال را برگزینند.
با این حال، این فعال فناور از موضع مطالبهگری فعال و نه گلایهمحور، به راه خود ادامه میدهد. وی معتقد است که بخش خصوصی فناور در ایران نیازمند یک بازتعریفجدی در سیاستگذاری کلان است. حمایت واقعی از تولید داخل، مستلزم ایجاد یک اکوسیستم هماهنگ، تخصصمحور و پاسخگو است؛ نه صرفاً اعطای برچسب دانشبنیان یا حضور تشریفاتی در نمایشگاهها.

تحلیل جامع، چشمانداز صنعت بایومتریال دندانی در ایران و پیامدهای آینده
با مرور کامل مسیر تحصیلی، حرفهای و تلاشهای عملیاتی رادمهر در حوزه مواد بایومتریال دندانی، میتوان نگاهی عمیق به وضعیت صنعت، فرصتها و تهدیدهای پیش روی تولید داخلی در ایران داشت. از جمله مهمترین چالشهای مطرحشده میتوان به ۱) دشواری تأمین مواد اولیه، ۲) عدم حمایت واقعی از تولید دانشبنیان، ۳) محدودیت در توسعه بازار صادراتی، ۴) کمتوجهی به تجربهمحوری در آموزش آکادمیک، ۵) ضعف اکوسیستم صنعتی در حوزه مواد دندانی اشاره کرد.
صنعت بایومتریال دندانی در ایران، با وجود مشکلات، قابلیت رشد و توسعه را دارد به شرط آنکه:
الف) تقویت زیرساختهای تحقیق و توسعه: ایجاد و تجهیز آزمایشگاهها و مراکز تحقیقاتی با فناوریهای بهروز، همراه با آموزش نیروی انسانی متخصص.
ب) تسهیل دسترسی به مواد اولیه و فناوریها: کاهش تأثیر تحریمها از طریق دیپلماسی اقتصادی، همکاریهای منطقهای و استفاده از ظرفیتهای علمی کشور.
ج) اصلاح فرآیندهای حمایت دولتی: کاهش بوروکراسی و ایجاد سیستمهای حمایتی هدفمند و سریعالاثر برای شرکتهای دانشبنیان.
د) ترویج فرهنگ تولید و اعتماد به کالای داخلی: افزایش آگاهی و تشویق پزشکان و مراکز درمانی به استفاده از محصولات داخلی با کیفیت.
ه) تمرکز بر بازارهای منطقهای و جهانی: برنامهریزی برای صادرات محصولات و حضور فعال در نمایشگاهها و رویدادهای بینالمللی.

روایت زندگی و تلاشهای این فعال فناور، تنها داستان یک نخبه بازگشته از خارج و کارآفرین فناور نیست، بلکه آیینهای از ظرفیتهای مغفولمانده، فرصتهای بالقوه و نیز چالشهای ساختاری زیستبوم نوآوری و تولید دانشبنیان در ایران است. از دانشگاه قزوین تا قلب صنعتی چین و از آزمایشگاههای پیشرفته شانگهای تا کارخانهای نوپا در شهرک صنعتی شمسآباد، او نشان داد که با دانش تخصصی، عزم فردی و تجربهی میدانی میتوان تابوی وارداتمحوری را شکست و سنگ بنای تولید بومی در حوزهای فوقتخصصی، چون بایومتریال دندانی را گذاشت.
با این حال، تجربه رادمهر بهوضوح گویای این واقعیت است که «توانستن» در حوزه علم و فناوری، تنها به استعداد و دانش فردی وابسته نیست، بلکه نیازمند ساختارهایی منسجم، سیاستهایی هماهنگ و حمایتهایی واقعی است. خلأ میان دانشگاه و صنعت، بوروکراسی فرساینده، کمبود تجهیزات، ضعف در فرآیندهای تجاریسازی و مهمتر از همه بیاعتمادی به توان داخلی، چالشهایی هستند که نهفقط مسیر یک فرد، بلکه آینده یک صنعت را تهدید میکنند.
گزارش حاضر، بازتابدهنده چالشی بزرگ در ساختار توسعه فناوریهای پیشرفته در ایران است: چالشی که میان ظرفیت بالفعل نخبگان کشور و ساختارهای ناکارآمد نهادی شکافی عمیق ایجاد کرده و مسیر رشد صنایع دانشبنیان را پرهزینه، فرساینده و پرریسک کرده است.
صنعت بایومتریال دندانی، بهعنوان یکی از حوزههای استراتژیک در زنجیره سلامت، میتواند پیشران خودکفایی، مزیت صادراتی و تقویت اقتصاد دانشبنیان باشد؛ اما واقعیت میدانی نشان میدهد که فقدان زیرساختهای فناورانه، ضعف در نظام تأمین مالی، پیچیدگی بوروکراتیک، و ذهنیت منفی نسبت به برندهای داخلی، موانعی جدی برای بلوغ این صنعت ایجاد کردهاند.
مدلهای موفق معدودی که توانستهاند از دل دانشگاه به بازار برسند، نه حاصل حمایتهای سیستمی، بلکه نتیجهی مقاومت فردی، دانش انباشته و پیوندهای مستقل با صنعت جهانی بودهاند. این دستاوردها، اگرچه ارزشمندند، اما بهتنهایی قابلیت تعمیم ندارند، مگر آنکه در بستر یک زیستبوم مؤثر و هدفمند قرار گیرند.
با وجود همه دشواریها، مسیر پیش رو روشن است و تنها نیازمند اراده، حمایت هدفمند و بهکارگیری همه ظرفیتهای علمی، صنعتی و اقتصادی کشور است تا ایران بتواند در این حوزه تخصصی و راهبردی، به جایگاه شایسته خود در منطقه و جهان برسد.
در زمانی که اقتصاد دانشبنیان بهعنوان راهکار برونرفت از بحرانهای اقتصادی مطرح میشود، حمایت هدفمند و عملی از امثال این فناور میتواند نهتنها جایگاه ایران را در بازار منطقه ارتقا دهد، بلکه زمینهساز حفظ و بازگشت نخبگان علمی نیز باشد.
انتهای پیام/



