اگر دیپلماسی نبود،آرامش پس از جنگ ممکن بود؟

نقش اعتمادعمومی در عبور از شرایط جنگی

|
۱۴۰۴/۰۴/۳۱
|
۱۴:۰۱:۳۶
| کد خبر: ۲۲۴۰۳۲۲
نقش اعتمادعمومی در عبور از شرایط جنگی
برنا - گروه سیاسی؛ جنگ و بحران، تنها رخدادهایی بیرونی نیستند که به یک‌باره بر سر جامعه فرود آیند و همه‌چیز را از شکل بیندازند. اگرچه جنگ‌ها ناکهانی هستند، اما گسست یا انسجامی که پس از آن رخ می‌دهد، ریشه در لایه‌های پیشین ذهن و سیاست دارد. درست همان‌طور که یک ساختمان سال‌ها پیش از زلزله مقاوم شده یا پایه‌های سستی در برابر تکانه‌ها دارد، جامعه نیز پیش از جنگ، تکلیف خود را با سیاست روشن کرده است.

برنا - امید محسنی: جنگ، در ظاهراضطراراست؛ اما در باطن، نیت‌ها، اعتمادها و بدبینی‌ها را به نمایش می‌گذارد. ممکن است فروپاشی بیاورد، یا به شکل غیرمنتظره‌ای انسجام بیافریند. اما این پیامد، تصادفی نیست و پیش‌شرطی بنیادین دارد: اینکه مردم، پیش از بحران، درباره سیاست چگونه اندیشیده‌اند؟ آیا دولت را نماینده‌ واقعی اراده‌ خود دانسته‌اند؟ آیا باور داشته‌اند که دیپلماسی نه برای نمایش، که برای صلح است؟ آیا تصور کرده‌اند که اگر جنگ بیاید، تصمیم به دفاع، تصمیمی ملی است یا تنها تصمیم یک دستگاه؟

پاسخ به این پرسش‌هاست که سرنوشت روانی جامعه در بحران را تعیین می‌کند. آنچه در هفته‌های پس از جنگ دوازده‌روزه میان ایران و اسرائیل دیده شد، فقط نتیجه‌ آرایش نظامی یا تاکتیک‌های امنیتی نبود، بلکه بازتاب انتخابی بود که جامعه پیش‌تر کرده بود؛ انتخاب پزشکیان، رأی به گفت‌وگو و تفکیک میان جنگ‌افروزی و دفاع مشروع.

توازن دیدگاه گفت‌وگو و ضرورت دفاع

این مقدمه، ما را به قلب تحلیل می‌برد، جایی که در بحبوحه‌ جنگی با هدف فروپاشی داخلی ایران، دولت چهاردهم در موضعی ایستاد که توازن میان خاستگاه گفت‌وگو و ضرورت دفاع را برقرار کرد. دولت پزشکیان در شرایطی وارد میدان دیپلماسی شد که نشانه‌های روشنی از آمادگی اسرائیل و آمریکا برای حمله وجود داشت. با این حال، در تصمیمی آشکارا خلاف جریان رادیکال در داخل و خارج، گفت‌وگو را نه صرفاً به عنوان یک تاکتیک، بلکه به مثابه «موضعی سیاسی در برابر خشونت» پی گرفت. تکرار جمله «ما خواهان جنگ نیستیم و اهل گفت‌وگو هستیم» در برابر کلیدواژه «اگر غنی‌سازی صفر را نپیذیرید، بمباران می‌شوید» در پنج دور مذاکره و پیش از آن به تقابل میان زیاده‌خواهی مبتنی بر نظامی‌گر و دیپلماسی‌خواهی با پشتوانه مردمی تبدیل شد. گرچه اختلافات داخلی همچنان باقی است و پس از یک دوره التهاب باز هم سیاست داخلی ایران به تنظیمات گذشته بازگشته، اما این موفقیت تاریخی در کارنامه دولت چهاردهم ثبت شد که دنباله رای مردم از سال 92، 96 و 1403 برای رفع تحریم و تلاش برای دیپلماسی و گشایش‌های اقتصادی در حد شعار نبود و تا لحظه آغاز تهاجم از سوی نهاد انتخابی مردم پیگیری شده است.

به این ترتیب دولت چهاردهم، در کشمکش میان تندروی در سیاست خارجی و عقلانیت در برابر جنگ‌طلبی به آرایی پاسخ داد که در انتخابات ۱۴۰۳ به صندوق ریخته شد؛ مشارکتی که در لایه‌های عمیق خود، مطالبه بازگشت به حل‌وفصل پرونده‌های بین‌المللی از مسیر تعامل و کاهش رنج معیشتی را فریاد می‌زد. در چنین صحنه‌ای، تصمیم برای ماندن در مذاکرات حتی پس از تهدیدهای مکرر ترامپ و نتانیاهو را باید نوعی ایستادگی سیاسی دانست؛ تلاش برای آنکه روایت آغاز جنگ در سمت ایران نباشد و مشروعیت اخلاقی و سیاسی دفاع و تقابل به‌صورت کامل حفظ شود.

دیپلماسی در عصر ناامنی

در سطحی عمیق‌تر، انتخاب ایران برای پیگیری مذاکره در حالی که سایه‌ جنگ بر سر کشور گسترده شده بود، ما را وارد حوزه‌ای از تأمل فلسفی می‌کند: آیا دیپلماسی در شرایطی که اراده‌ای برای شنیدن وجود ندارد، هنوز معنا دارد؟ ایران در این نقطه تاریخی، تصمیم گرفت بازی با معنا را به‌نفع خود بازسازی کند. ترامپ از دیپلماسی برای مشروع‌سازی حمله بهره می‌برد؛ از تاکتیک «اول گفت‌وگو، بعد بمباران» برای ساختن چهره‌ای صلح‌طلب و ناگزیر. ایران اما، با آگاهی از این دام معنایی، در دل همین گفت‌وگو، سعی در تهی‌سازی کارکرد فریب‌کارانه‌ آن داشت. تداوم اظهارات ترامپ در پنج دور مذاکره، در سطح رسانه، آشفتگی سیاسی و نمایش اقتدارتحلیل شد، اما در جایی که مردم با یکدیگر سخن می‌گویند و مگوهای خود را بازگو می‌کنند «بازی آمریکا برای آغاز یک جنگ» برجسته‌تر بود.

در این چهارچوب، نشستن بر میز مذاکره در آستانه‌ جنگ، نه ضعف که بازسازی مفهوم دفاع بود؛ مقاومت نه فقط با موشک و پدافند، بلکه با مانیفست گفت‌وگو حتی در میدان تهدید هم اعتبار دارد. اینجاست که می‌توان از نوعی « مقاومت دیپلماسی» سخن گفت؛ سیاستی که بر مرز فریب و واقعیت تخاصم طرف مقابل راه می‌رود، اما تلاش می‌کند با حفظ شأن سیاسی ملت، مخاطرات اجتناب‌ناپذیر را به فرصتی برای معنا بخشیدن به تاب‌آوری بدل کند. چه آن زمان که دستگاه دیپلماسی مذاکرات را پیگیری می‌کرد و چه زمانی که دفاع مقتدرانه انجام شد، همپوشانی توقع مردم با عملکرد «دیپلماسی تا لحظه آخر» و «جنگ، آخرین گزینه» برقرار بود. این همپوشانی کلید آرامش پس از جنگ بود، نه فقط وطن‌دوستی تاریخی یا انسجام یکسویه در برابر تهاجم. مخالفان این دیدگاه که این روزها دیپلماسی و مذاکره قبل از جنگ را به چالش کشیده‌اند باید به این پرسش کلیدی پاسخ دهند: اگر بدون ورود به میز مذاکره و آزمون دیپلماسی با تهاجم روبه رو می‌شدیم، امروز چه شرایطی داشتیم؟ آیا عبور از بحران جنگ با آرامش نسبی امکانپذیر بود؟ تحقق اراده مردم در پیگیری دیپلماسی ، پذیرش جنگ و دفاع مشروع تا چه حد در عبور آرام از سخت‌ترین شرایط پس از انقلاب نقش داشت؟

انتهای پیام/

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت