عبور از ناترازی انرژی با مدیریت راهبردی/ مهرعلیزاده؛ گزینهای برای آغاز تحول
در کوتاهمدت، این ناترازی به تکرار خاموشیهای گسترده در تابستان و افت فشار گاز در زمستان منجر خواهد شد. در میانمدت، کاهش سرمایهگذاری در زیرساختها، تضعیف توان صادراتی، و بحرانهای بودجهای دولت رخ میدهد. در بلندمدت نیز کشور با پیامدهایی چون تخریب محیطزیست، بحران منابع طبیعی، مهاجرت جمعیت و نارضایتی اجتماعی گسترده مواجه خواهد شد.
افزون بر این، شدت مصرف انرژی در ایران بیش از سه برابر میانگین جهانی است؛ به این معنا که ما انرژی زیادی مصرف میکنیم اما بازدهی بسیار پایینی داریم. این وضعیت نهتنها غیراقتصادی است، بلکه گویای فرسودگی در سیاستگذاری، نبود نظام بهرهوری، و غفلت از آیندهنگری در حکمرانی منابع است.
در پاسخ به این وضعیت نگرانکننده، دولت دکتر مسعود پزشکیان تصمیم به تأسیس «سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی» گرفته است؛ نهادی که مأموریت دارد با نگاهی فرابخشی، میان دستگاههای مسئول هماهنگی ایجاد کرده، سیاستهای بلندمدت و پایداری را طراحی کرده و برنامههایی اثربخش برای کاهش مصرف و افزایش بهرهوری انرژی به اجرا بگذارد.
اما موفقیت این سازمان صرفاً در گرو ساختار اداری یا اختیارات آن نیست؛ بلکه نیازمند تأمین منابع مالی، مشارکت اجتماعی و جذب سرمایه است. در شرایطی که کشور همچنان با آثار تحریمهای ظالمانه روبهروست و دسترسی به منابع بینالمللی سرمایه و فناوری با محدودیتهایی مواجه است، راه عبور، تکیه بر سرمایهگذاری داخلی، جذب هدفمند سرمایهگذاری خارجی و فعالسازی مشارکتهای مردمی خواهد بود. بدون این سه ضلع، اجرای سیاستهای بهینهسازی انرژی بهسادگی قابل دستیابی نیست.
در عین حال، این سازمان در نقطه آغاز خود بیش از هر چیز نیازمند مدیری شایسته و کارآمد است؛ مدیری که هم تخصص فنی داشته باشد و هم تجربه اجرایی، و مهمتر از آن بتواند میان بازیگران متعدد حوزه انرژی — از دولت و بخش خصوصی تا نهادهای قانونگذار و ناظر — اجماع و هماهنگی واقعی ایجاد کند.
در این میان، دکتر محسن مهرعلیزاده یکی از گزینههای جدی و قابلاعتماد به شمار میرود. او با داشتن دکترای اقتصاد وکارشناسی ارشد مکانیک با گرایش انرژی، و تجربههایی چون معاونت ریاستجمهوری، استانداری استانهای صنعتی و مدیریت پروژههای ملی، چهرهای آشنا با مسائل فنی و پیچیدگیهای نظام اجرایی کشور است.
دکتر مهرعلیزاده نهتنها با سازوکار تصمیمگیری در سطوح مختلف حکمرانی آشناست، بلکه از توان دیپلماسی مدیریتی، تعامل میانبخشی، و درک واقعبینانهای از ظرفیتها و محدودیتهای ساختار اقتصادی کشور برخوردار است. چنین ویژگیهایی، بهویژه در نخستین مراحل شکلگیری سازمانی نوپا و راهبردی، اهمیتی حیاتی دارد.
اگر قرار است اصلاحات در حوزه انرژی بهطور واقعی آغاز شود، نقطه شروع آن نه تدوین اسناد کلیشهای، بلکه انتخاب مدیری با نگاه راهبردی، قدرت اجرایی، توان اجماعسازی و رویکردی متعادل است. اکنون که دولت دکتر مسعود پزشکیان تصمیم گرفته برای عبور از میراث پرهزینه سیاستگذاریهای گذشته و نجات کشور از دام ناترازی انرژی اقدام کند، سابقه تصمیمگیریها در این حوزه نشان داده که عبور از این مسیر، بدون تکیه بر مدیرانی باتجربه، متعهد و آیندهنگر، سرانجامی نخواهد داشت.
عبور از بحران انرژی، با شعار و بخشنامه ممکن نیست؛ بلکه با اراده سیاسی، ساختار تخصصی، و مدیریتی میانهرو، واقعگرا و با کفایت آغاز میشود. اگر قرار است آیندهای باثبات در حوزه انرژی ترسیم شود، آغاز آن همین امروز است — با انتخابی درست برای سازمانی که قرار است نقشه راه آینده انرژی ایران را طراحی و اجرا کند.
سعید جهاندیده؛ عضو اتاق بازرگانی ایران
رپورتاژ




