عراقچی و گروسی در قاهره؛ توافق در سایه مکانیسم ماشه
امید محسنی: دیدار عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران و رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در قاهره نقطه عطفی در روابط پرتنش تهران و آژانس بود. پس از سه دور مذاکره فشرده در هفته گذشته، دو طرف اعلام کردند بر سر چارچوبی تازه برای ازسرگیری بازرسیها به تفاهم رسیدهاند؛ تفاهمی که از نگاه ناظران نخستین توافق رسمی ایران با یک نهاد بینالمللی پس از جنگ با اسرائیل است. همین ویژگی، توافق قاهره را به رخدادی فراتر از یک تفاهم فنی بدل میکند؛ رخدادی که هم در میدان سیاست خارجی ایران و هم در معادلات سیاسی تروئیکای اروپا بازتاب خواهد داشت.
مواضع ایران
در نشست خبری، عراقچی حملات اخیر به تأسیسات هستهای ایران را بهعنوان نقطهای تعیینکننده در روابط تهران و آژانس یادآور شد. او استدلال کرد که ادامه همکاری با آژانس پس از این حملات «امکانپذیر نبود» و همین شرایط مجلس را به تصویب قانونی برای کاهش سطح همکاریها سوق داد.
وزیر خارجه با تأکید بر اینکه توافق جدید «منطبق بر قانون مجلس» است، آن را راهحلی برای تداوم همکاری معرفی کرد که همزمان حقوق ایران در چارچوب NPT را حفظ و نگرانیهای امنیتی کشور را لحاظ میکند.
اما مهمتر از همه هشدار او به اروپا بود: اگر کشورهای اروپایی اقدام به فعالسازی مکانیسم ماشه کنند، «این توافق بیاثر خواهد شد.» در واقع عراقچی با طرح این شرط، توافق قاهره را مستقیماً به رفتار اروپا گره زد و نشان داد که تهران توافق را نه یک امتیاز یکجانبه، بلکه بخشی از بازی بزرگتر با غرب میبیند.
مواضع آژانس
گروسی در مواضع خود کوشید توافق را نشانهای از «حسن نیت ایران» معرفی کند. او گفت سازوکاری تازه طراحی شده تا دسترسیهای آژانس ادامه یابد، در حالی که دغدغههای امنیتی تهران نیز در نظر گرفته شود. این موضعگیری بهروشنی تلاشی است برای آرامسازی مقطعی فضای سیاسی و ارائه تصویری از آژانس بهعنوان بازیگری بیطرف که میان تعهدات فنی و حساسیتهای امنیتی توازن برقرار میکند. اما در عین حال، گروسی در برابر پرسشهای سیاسی، از جمله نقش این توافق در پرونده اسنپبک سکوت معناداری اختیار کرد، موضوعی که به نظر میرسد.
مسائل باز و ابهامات
با وجود اعلام توافق، چند پرسش کلیدی همچنان بیپاسخ باقی مانده است. نخست، سرنوشت مکانیسم ماشه است. تنها چند روز تا پایان مهلت ۳۰ روزه باقی مانده و مشخص نیست این تفاهم چه تأثیری بر تصمیم اروپا خواهد گذاشت. لارنس نورمن، خبرنگار والاستریت ژورنال، نوشت که توافق جدید «به تنهایی نمیتواند مهلت اسنپبک را تمدید کند». به عبارت دیگر، حتی اگر آژانس و تهران چارچوبی برای همکاری فنی ایجاد کرده باشند، این موضوع تضمینی برای عقبنشینی اروپا از بازگرداندن تحریمها نیست.
دومین ابهام به موضع آمریکا بازمیگردد. تاکنون هیچ نشانه روشنی از جانب واشنگتن درباره ارزیابی توافق قاهره منتشر نشده است. با توجه به سابقه مداخلات آمریکا در پرونده هستهای ایران، نمیتوان نقش آن را در هدایت یا محدود کردن تصمیمات اروپا نادیده گرفت.
سومین مسئله باز، آینده بحث «غنیسازی صفر» است. هرچند عراقچی در اظهارات خود به این موضوع اشارهای نکرد و مواضع ایران درباره حقوق هستهای روشن است، اما در فضای دیپلماتیک هنوز مشخص نیست که واشنگتن و سه کشور اروپایی چه موضعی نسبت به این طرح دارند.
این سکوت میتواند به معنای تاکتیک انتظار باشد یا نشانه اختلاف نظر درون غرب؛ در هر دو حالت، توافق قاهره فعلاً پاسخی برای این پرسشها ندارد. در این حالت نقشآفرینی تروئیکا در قالب توافق هستهای تهران و آژانس بیش از گذشته برجسته خواهد بود، چراکه اروپا پس از جنگ اخیر، نقش بازیگری با صورت میانجی و نیت اهرم فشار را برعهده گرفته است. این نقش اروپا را در مسیر تازهای قرار میدهد که تهران با سیاست انعطاف خود گشوده است.
این روایت که توپ در زمین اروپاست، همان اندازه قابل تصور است که میتواند در رویکرد بازیهای متقاطعی که در جریان است منتفی باشد، به عبارتی اروپا فرصت موجود را برای بازرسیهای سریع مطالبه میکند، اما آمریکا رویکرد فشار همراه با خواستههای ثابت خود را پیگیری خواهد کرد. با این وجود رویکرد تهران به رغم نوسانهایی که ممکن است در آینده مسئله هستهای تهران و رفتارهای سیاسی غرب وجود داشته باشد بر اساس منطق روزنهگشایی به اعتبار تغییر فرایندهای تصمیم غرب مورد توجه قرار گیرد. تهران توانست در دقیقه ۹۰ زمان را به چرخش درآورد و دیپلماسی ایستای غرب را به واکنش ضروری قبل از هر اقدامی واردارد.
اهمیت ژئوپولیتیک توافق
با این اوصاف بر اساس گفتههای عراقچی و گروسی توافق اخیر را میتوان در دو سطح خوانش کرد؛ نخست، یک تفاهم فنی برای تداوم بازرسیها در شرایطی استثنایی که تأسیسات ایران هدف حمله قرار گرفتهاند. این توافق صرفنظر از کاربردهای سیاسی در بحبوحه فشارهای غیرمنطقی بر تهران، بر ضرورت چارچوبهایی تاکید دارد که همکاریهای هستهای را در قالب پادمان NPT به روز خواهد کرد.
دوم، یک پیام سیاسی است به جامعه بینالمللی مبنی بر اینکه ایران همچنان مسیر گفتوگو را باز گذاشته است. از این منظر، توافق قاهره بیش از آنکه یک دستاورد فنی باشد، نشانهای از انعطاف «تاکتیکی و زمانمحور» تهران با پایههای جدید و توجه به مصوبات مجلس و ملاحظات شورای عالی امنیت ملی است تا از تشدید بحران در آستانه اسنپبک جلوگیری کند.
با این حال، شکنندگی این تفاهم از سوی غرب غیرقابل انکار است. عراقچی آن را مشروط به رفتار اروپا کرده، گروسی آن را در چارچوب پادمانها توضیح داده و رسانههای غربی نتایج آن برای متوقف کردن روند تحریمها را در هالهای از ابهام قرار دادهاند. با این حال، توافق قاهره در شرایط فعلی یک «وقفه تنفسی» برای همه طرفهاست، نه نقطه پایانی بر رفتار متناقض غرب.
اهمیت این وقفه را در بازخوردهای اولیه هم میتوان دید. اولیانوف، دیپلمات باسابقه و نماینده روسیه در سازمان ملل همزمان با این توافق نخستین درخواست را مطرح کرد: این (توافق) یک فرصت مناسب برای سه کشور اروپایی است تا روند اسنپبک را متوقف و لغو کرده و مسیر مثبت را حفظ کنند.
قاهره، نقطه آغاز دوباره اعتمادسازی
قاهره شاید نقطه شروعی برای بازگشت حداقلی اعتماد میان تهران و آژانس باشد، اما این اعتماد بر بستری از بیاعتمادی گستردهتر در روابط ایران و غرب شکل گرفته است. از یک سو، ایران توافق را ابزاری برای تثبیت حقوق هستهای خود و مهار فشارهای امنیتی میبیند.
از سوی دیگر، آژانس در تلاش است خود را بهعنوان میانجی فنی معرفی کند. در نهایت، اروپا و آمریکا باید تصمیم بگیرند که آیا این تفاهم را دستمایه تعلیق روند اسنپبک تلقی کنند یا آن را گامی ناکافی و گذرا بدانند.
با این حال توپ سیاست فعلا در زمین غرب مانده است. آینده این توافق نه در قاهره، بلکه در بروکسل و واشنگتن تعیین خواهد شد؛ جایی که تصمیم درباره مکانیسم ماشه و سرنوشت غنیسازی ایران مورد تعامل یا تقابل قرار خواهد گرفت. تا آن زمان، توافق قاهره بیش از آنکه یک دستاورد قطعی باشد، اهرم سیاسی مناسبی برای رفع تنشهای احتمالی، در میانه جنگهای منطقهای و تهدید تحریمهای جهانی است.
انتهای پیام



