تب داغی که زود سرد می‌شود/ شبکه‌های اجتماعی، حافظه‌ای کوتاه با صدایی بلند

|
۱۴۰۴/۰۸/۰۸
|
۰۹:۰۰:۰۲
| کد خبر: ۲۲۷۳۹۵۵
تب داغی که زود سرد می‌شود/ شبکه‌های اجتماعی، حافظه‌ای کوتاه با صدایی بلند
برنا - گروه علمی و فناوری: اخبار در شبکه‌های اجتماعی مثل جرقه‌ای ناگهانی روشن می‌شود و در چند ساعت همه جا را پر می‌کند، اما خیلی زود خاموش می‌شود و جایش را به سوژه‌ای تازه می‌دهد که این چرخه مملو از هیجان و فراموشی، حافظه جمعی ما را کوتاه‌تر از همیشه کرده است.

اخبار در عصر شبکه‌های اجتماعی دیگر عمر طولانی ندارند. یک ویدئو، یک ادعا یا یک تصویر کافی است تا موجی از واکنش‌ها، قضاوت‌ها و تحلیل‌ها فضای مجازی را در بر گیرد، اما همان‌قدر که سریع شکل می‌گیرد، به همان سرعت هم فروکش می‌کند. در هفته‌ای که دو رویداد مربوط به دو سلبریتی، یکی در حوزه سیاست و دیگری در عرصه هنر، در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست شد، بار دیگر روشن شد که توجه عمومی در فضای مجازی چقدر ناپایدار، احساسی و شکننده است.

انفجار خبر و اقتصاد توجه

الگوی رفتاری کاربران در شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و اینستاگرام نشان می‌دهد که چرخه انتشار خبر در فضای آنلاین تابعی از «اقتصاد توجه» است. هرچه خبری احساسی‌تر، شوک‌آورتر یا تصویری‌تر باشد، شانس دیده‌شدن آن بالاتر است، اما این سرعت و هیجان، عمر کوتاه‌تری هم به خبر می‌بخشد.در بررسی داده‌های مربوط به دو سلبریتی، مشخص شد که محتوای مرتبط با سلبریتی سیاسی عمدتاً در پلتفرم‌هایی با گرایش تحلیلی‌تر مانند توییتر منتشر شد، در حالی که محتوای سلبریتی هنری در پلتفرم‌های عمومی‌تر مانند تلگرام و گوگل بازتاب گسترده‌تری داشت.

با این حال، موج خبری سلبریتی هنری، با وجود جهش ناگهانی، به سرعت فروکش کرد؛ در حالی که موضوع سلبریتی سیاسی آرام‌تر پخش شد، اما مدت بیشتری در گفت‌وگوی کاربران حضور داشت.این تفاوت نشان می‌دهد که در عصر دیجیتال، نوع محتوا تعیین‌کننده عمق و دوام توجه عمومی است: اخبار هیجانی و احساسی سرعت و واکنش فوری می‌آورند، اما اخبار تحلیلی و تأمل‌برانگیز ماندگاری طولانی‌تر دارند و گفت‌و‌گو‌های مستمر کاربران را شکل می‌دهند.

از شوک تا فراموشی

داده‌های حاصل از شبکه‌های اجتماعی به‌خوبی روندی تکرارشونده انتشار، انفجار و افت را نشان می‌دهند. کاربران با نخستین موج خبر، سیلی از واکنش‌های احساسی و لحظه‌ای را روانه می‌کنند و پست‌ها، توییت‌ها و استوری‌ها با شتابی چشمگیر بازنشر می‌شود اما کمتر از چند روز بعد، موجی دیگر از راه می‌رسد و توجه عمومی را می‌بلعد.

در این میان، تفاوتی میان اخبار درست و نادرست وجود ندارد؛ هر دو در یک مدار سریع از تولید تا فراموشی حرکت می‌کنند. به همین دلیل، حقیقت در شبکه‌های اجتماعی نه از مسیر راستی‌آزمایی، بلکه از مسیر «داغ بودن» سنجیده می‌شود. آنچه بیشتر دیده می‌شود، معتبرتر تصور می‌شود؛ حتی اگر پایه و اساس نداشته باشد.

نقش پلتفرم‌ها در شکل‌دهی موج‌ها

هر شبکه اجتماعی، مخاطب خاص خود را دارد و نوع محتوا را شکل می‌دهد. در توییتر، کاربران معمولاً تحلیلی‌تر هستند و به مسائل سیاسی و اجتماعی با نگاه انتقادی می‌پردازند؛ در تلگرام، محتوای سرگرم‌کننده، شایعات و اخبار احساسی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ و در ایتا، تمرکز اصلی بر روایت‌های رسمی و خبری ملی است.

در اتفاقات اخیر که حول دو سلبریتی، یکی سیاسی و دیگری هنری شکل گرفت، مشاهده شد که توییتر و ایتا عمدتاً به محتوای مرتبط با سلبریتی سیاسی پرداختند، در حالی که تلگرام بیشترین بازتاب را به سوژه هنری اختصاص داد. این الگو نشان می‌دهد که کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی بین محتوای تحلیلی و هیجانی تفکیک قائل می‌شوند: تحلیل و گفتگو در یک سو، هیجان و واکنش احساسی در سوی دیگر.

شبکه‌های اجتماعی و سوخت لحظه‌ای افکار عمومی

پدیده‌ سلبریتی در جهان مدرن، فراتر از چهره‌ها، به نوعی ساختار تبدیل شده است؛ ساختاری که از الگوریتم‌ها، هیجانات و احساسات تغذیه می‌کند. در این ساختار، هر کاربر نه‌فقط مصرف‌کننده خبر، بلکه خود بخشی از ماشین انتشار است.

فشار برای «حضور داشتن» و «اظهارنظر فوری» باعث می‌شود کاربران بدون بررسی و تأمل، در انتشار و بازنشر محتوا مشارکت کنند. همین رفتار، شبکه‌ها را به فضایی برای واکنش‌های احساسی تبدیل می‌کند؛ جایی که خبر درست و غلط، هر دو عمری کوتاه، اما تأثیری عمیق بر ادراک جمعی دارند.

در نتیجه، شبکه‌های اجتماعی بیش از آن‌که حافظه جمعی بسازند، «فراموشی جمعی» تولید می‌کنند. هر موج تازه‌ای، موج قبلی را می‌شوید و می‌برد.

سلبریتی به‌عنوان آینه جامعه

در جامعه‌ای که رسانه‌های رسمی کمتر نقش گفت‌وگومحور دارند، سلبریتی‌ها ناخواسته به واسطه‌های اصلی بیان احساسات عمومی تبدیل شده‌اند. سلبریتی سیاسی، بازتابی از رابطه جامعه با قدرت است و سلبریتی هنری، تجسمی از رابطه مردم با شهرت و اخلاق. در هر دو حالت، واکنش‌ها به آنان کمتر بر اساس واقعیت و بیشتر بر پایه احساسات جمعی شکل می‌گیرد.

داده‌ها نشان می‌دهند که محتوای مربوط به سلبریتی سیاسی معمولاً به گفتمان‌های انتقادی و ساختاری منجر می‌شود از بحث‌های عدالت اجتماعی گرفته تا نقد فاصله طبقاتی در حالی‌که محتوای سلبریتی هنری بیشتر واکنشی، احساسی و گذراست؛ ترکیبی از شوک، دلسوزی و قضاوت. هر دو موج اما، به‌جای اصلاح فرهنگی، بیشتر نشانه‌ای از بحران اعتماد و عطش هیجان در جامعه‌ هستند.

از اقتصاد توجه تا فرسایش اعتماد

پدیده‌ داغ و سرد شدن سریع سوژه‌ها، در نهایت به فرسایش اعتماد عمومی منجر می‌شود. وقتی کاربران در چرخه‌ای بی‌پایان از جنجال‌های خبری، اتهام‌ها، تکذیب‌ها و حواشی قرار می‌گیرند، مرز میان واقعیت و روایت محو می‌شود. این وضعیت، جامعه را در معرض نوعی «بی‌حسی رسانه‌ای» قرار می‌دهد؛ جایی که هر اتفاقی فقط تا وقتی اهمیت دارد که ترند باشد.

از این منظر، شبکه‌های اجتماعی دیگر فقط ابزار اطلاع‌رسانی نیستند، بلکه به «سامانه‌های احساسی جمعی» تبدیل شده‌اند؛ سامانه‌هایی که هر روز سوژه‌ای تازه را می‌بلعند و فراموش می‌کنند.

در فضای رسانه‌ای امروز، خبر‌ها نه به‌اندازه واقعیتشان، بلکه به‌اندازه واکنششان زنده‌اند. دو سلبریتی در هفته‌ای پرخبر، نمونه‌ای کوچک از سازوکار بزرگ‌تری هستند که هر روز در شبکه‌های اجتماعی تکرار می‌شود: شوک، انتشار، واکنش و فراموشی.

به این صورت که کاربران می‌نویسند، رسانه‌ها بازنشر می‌کنند، الگوریتم‌ها پخش می‌کنند و افکار عمومی، به‌جای یادگیری از رویداد، تنها از آن عبور می‌کند. در این میان، مسئولیت رسانه‌ها و کاربران، نه فقط در راستی‌آزمایی خبر، بلکه در کند کردن سرعت قضاوت است. شاید تنها در این صورت بتوان در میان موج‌های پرشتاب خبر، لحظه‌ای ایستاد و از یاد نبرد که هر «سوژه»، فارغ از هیاهویش، بازتابی از خود ماست.

انتهای پیام/

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت