بحران در قلب طرح ترامپ/ چه کسی قرار است حماس را خلع سلاح کند؟
به گزارش برنا، رسانه لبنانی الاخبار نوشت، در روزهای اخیر، واشنگتن و تلآویو با میانجیگری ترکیه در حال گفتوگوهای اولیه با حماس بودهاند تا درباره سرنوشت جنگجویان محاصره شده در تونلهای رفح به توافق برسند. در مقابل، اسرائیل جسد افسر خود، «هدار گلدین» را که از سال ۲۰۱۴ در غزه باقی مانده بود، پس گرفت. با این حال، اسرائیل هنوز نتوانسته درباره اجرای تعهداتش و فراهم کردن خروج امن حدود ۲۰۰ رزمنده حماس، چه به مصر یا داخل غزه، تصمیم مشخصی بگیرد. هرچند دو موضوع به ظاهر به هم مرتبطند، اما تلآویو نمیخواهد آن را «معاملهای مستقیم» بنامد.
بر اساس تحلیل الاخبار، این توافق، بخشی از مرحله دوم نیست، بلکه پیششرط آن بهشمار میرود. جدا شدن پرونده انسانی (اسرا و اجساد) از پرونده امنیتی-سیاسی راه را برای گفتوگوهای دشوارتری باز میکند؛ گفتوگوهایی درباره اینکه چه کسی قرار است ساختار نظامی حماس را منحل کند، چه نهادی اداره غزه را در دست بگیرد، و سرنوشت سلاحهایی که داوطلبانه تحویل داده نمیشوند چه خواهد شد. مهمتر از همه، هنوز مشخص نیست نیروی بینالمللی مورد نظر در این طرح چه کشوری خواهد بود، چه اختیاراتی دارد و اصلاً قرار است چگونه وارد عمل شود. چنین مأموریتی، حتی روی کاغذ، تقریباً غیرممکن به نظر میرسد؛ چرا که خلع سلاح و از هم پاشیدن ساختار حماس بهنوعی یعنی ورود به جنگی مستقیم با این جنبش.
در همین فضا، سفر «جارد کوشنر» و «استیو ویتکوف»، دو فرستاده آمریکایی، به اسرائیل انجام شده است. کوشنر در جلسهای پشت درهای بسته با نتانیاهو دیدار کرد تا تلآویو را برای اجرای توافقی که در خفا پذیرفته، اما علناً انکار میکند، تحت فشار بگذارد.
بر اساس گزارش رسانه لبنانی، همزمان، یکی از نمایندگان حزب لیکود، «عمیت هالوی»، در گفتوگویی رادیویی یادآور شد: «هیچ چیز رایگان نیست. حماس در عرض دو هفته تونلهای خود را بازسازی کرده است. وضعیت هیچ تغییری نکرده است. هیچکس این کار را برای ما انجام نخواهد داد.» اظهاراتی از این دست، آن هم در میانه دیدار دیپلماتهای آمریکایی، فقط یک واکنش شخصی نیست؛ بلکه نشانهای در داخل اسرائیل است که میگوید: شاید توافق درباره رزمندگان محاصرهشده در رفح با سختی اجرا شود، اما حرف زدن از مرحله دوم- یعنی «غزه خلعسلاحشده با ادارهای غیرنظامی» - فعلا فقط روی کاغذ است.
در واقع، نگرانی اصلی اسرائیل از طرح ترامپ همین است: طرحی با اهداف بلندپروازانه، اما بدون جزئیات اجرایی یا نقشه راه روشن. همین باعث شده دولت آمریکا مجبور شود سیاستورزی خود را به مدیریت روزمره تبدیل کند؛ با سفرهای پیدرپی، فشارهای مداوم و مذاکراتی که نه فقط متوجه دشمن، بلکه حتی متوجه متحدان خودش است. اگر اسرائیل در موضوعی کوچک مانند پرونده رزمندگان رفح که ربطی به بقای حماس یا سلاحش ندارد، نمیتواند موضعی شفاف بگیرد، چگونه میتوان انتظار داشت در مسائل پیچیدهتر مرحله دوم، بهویژه موضوع خلع سلاح حماس، پیشرفتی حاصل شود؟
در حالی که برخی کشورها از تشکیل «نیروی بینالمللی ثبات» و آغاز «بازسازی غزه» سخن میگویند، هنوز هیچ سازوکار روشنی برای تحقق این اهداف وجود ندارد، حتی با وجود توافق اولیه آمریکا، اسرائیل و چند کشور عربی حوزه خلیج فارس بر سر اصل این طرح. پیشنویس قطعنامهای که آمریکا به شورای امنیت ارائه کرده نیز، با وجود ظاهر پرطمطراقش، تنها «احساس پیشرفت» ایجاد میکند، بیآنکه پاسخی به مسائل واقعی بدهد؛ گویی هدف را اعلام میکند، اما از چگونگی رسیدن به آن طفره میرود.
الاخبار مینویسد، واقعیت میدانی حرف آخر را میزند. اسرائیل تاکنون حدود نیمی از خاک غزه را یا بهصورت مستقیم، یا از طریق کنترل نظامی از راه دور، در اختیار گرفته است. اما حماس همچنان بر بخشهای باقیمانده تسلط دارد. شاید مذاکرات بتواند این موازنه را اندکی تغییر دهد، اما آنچه اسرائیل با جنگ به دست نیاورد - یعنی نابودی ساختار نظامی حماس- بعید است بتواند از مسیر سیاسی و به دست طرفی ثالث محقق کند.
انتهای پیام/



