ماراتنِ مشکلاتِ پالایش نفت آفتاب؛ روایت مستند از پالایشگاهی که زیر سایه‌ی تصمیم سوخت

|
۱۴۰۴/۰۸/۲۶
|
۱۱:۲۴:۴۵
| کد خبر: ۲۲۸۱۱۶۶
ماراتنِ مشکلاتِ پالایش نفت آفتاب؛ روایت مستند از پالایشگاهی که زیر سایه‌ی تصمیم سوخت
برنا-گروه استانها:ساعت پنج‌و‌نیم صبحِ بندرعباس، هوا هنوز در مرز میان نم و گرماست. بوی دریا با غبار سولفور آمیخته و بر شانه‌ی باد می‌نشیند. هوا به سفیدی می‌زند.

به گزارش خبرگزاری برنا هرمزگان،  مجید یوسفی در یادداشتی نوشت: از جاده‌ی منتهی به سایت شمال، صدای دریا می‌آید، اما صدایی از دودکش‌های پالایشگاه نه.

تانکرها کنار نرده‌ها صف کشیده‌اند؛ بی‌حرکت. تنها صدای پرنده‌ای که از روی فنس می‌گذرد، سکوت را می‌شکند.

روی درِ ورودی تابلو هنوز خوانده می‌شود: پالایش نفت آفتاب؛ نماد خودکفایی بخش خصوصی جنوب.

مدیران پالایشگاه، پشت میز چوبیِ خود نشسته اند و کاغذی زرد‌رنگ را تا می‌زنند؛ نامه‌ای با سربرگ وزارت نفت، شماره .....: با موضوع: تخصیص خوراک میعانات گازی به شرکت پالایش نفت آفتاب.

در ستون امضا، سه وزیر در سه دولت مختلف نام دارند. خوراک اما هرگز نرسید. و زمزمه هایی که آهسته می‌گویند: «سه‌بار تصمیم گرفتند، اما یک‌بار اجرا نکردند…»

روی دیوارِ اتاقش، هنوز همان جمله از سال‌های رونق پیداست: «تولید، عبادت است.»

امّا عبادت گاه، قربانیِ تشریفات می‌شود؛ و اینجا، نفت قربانیِ امضاهای معلق است.

پالایشگاه آفتاب در سال ۱۳۹۶، با ۲۵۰۰ نیروی مستقیم و سرمایه‌گذاری ۴۲۰۰ میلیارد تومانی شکل گرفت—یکی از بزرگ‌ترین طرح‌های بخش خصوصی در حوزه‌ی پایین‌دستی. هدفش ساده بود: تبدیل میعانات گازی به روغن پایه و سوخت سبک؛ استفاده از خوراک داخلی برای کاهش وابستگی به واردات. برنامه‌ریزی اولیه می‌گفت خوراک از خطوط جانبی پالایشگاه ستاره خلیج فارس تأمین می‌شود. مهندسان خطوط را کشیدند، مخازن آماده شد، مجوز بهره‌برداری آزمایشی صادر شد. اما درست در لحظه‌ی تزریق، پرونده در لایه‌ای از بروکراسی متوقف ماند.

وزارت نفت گفت: تأمین خوراک منوط به تکمیل مجوز صنعتی است.

وزارت صمت گفت: مجوز صنعتی صادر و معتبر است، خوراک در حوزه نفت است.

کاغذها در طبقه‌ای از وزارتخانه ماندند و پالایشگاه در عطش ماند.

در سال 1403، ظهرها صدای ماشین در محوطه کمتر شنیده می‌شد. از پنج واحد تولیدی، سه واحد متوقف، و دو واحد دیگر در حد نگهداشت کار کردند. پاداش‌ها حذف شد، اضافه‌کاری لغو، انبار خالی، و بیمه‌ی کارگران با هزار زحمت تمدید شد.

«اول گفتند موقت است؛ بعد گفتند در دست پیگیری است. حالا هفتمین فصل بی‌خوراک را می‌گذرانیم.»

نه دشمن، نه کمبود سرمایه؛ فقط بوروکراسی. تحریم نه از غرب، که از درون آمد.

تحریم خارجی نبود. دلار هم نقشی نداشت. اینجا، تحریم از نوع دیگری‌ست: تحریم خودساخته زمانی که سیستم، خودش دست خودش را بسته است.

هشدار در تریبون رسمی

تیرماه ۱۴۰۳، کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در جریان بازدید از پالایشگاه، صورت‌جلسه‌ای منتشر کرد :

ادامه‌ی وضع فعلی، مصداق تضییع حقوق بخش خصوصی و کارگران است. در صورت تعلل وزارت نفت در اجرای مصوبه‌ی خوراک، استیضاح در دستور قرار خواهد گرفت.

در همان روز، خبرگزاری صداوسیما از پالایشگاه بندرعباس گزارش داد: «در بحرانی‌ترین روزهای منطقه، تولید حتی یک ساعت هم متوقف نشد.»

اما هیچ‌کدام از تیترها، نام آفتاب را تکرار نکردند.

در چند کیلومتری همان زمین، دو تصویر متضاد وجود داشت: پالایشگاهی در شکوفاییِ آماری، و پالایشگاهی در خاموشیِ انسانی.

حلقه‌ی گمشده حکمرانی

مدیران آفتاب می‌دانند مشکل فنی نیست. ظرفیت مهندسی و بازار فروش فراهم است. آنچه مانده، ناهم‌زمانی تصمیمات میان دستگاه‌هاست.

در نامه‌ی مورخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ از سوی کارفرمای پروژه به دبیرخانه وزارت صمت آمده:

«تأخیر در تزریق خوراک موجب خسارت مستقیم روزانه معادل ۱.۲ میلیارد تومان است.»

پاسخ وزارت نفت:«تخصیص خوراک منوط به تأیید دفتر امور مجوزهای صنعتی است.»

و پاسخ دفتر مجوزها:«تمام تأییدات صادر و قطعی است؛ خوراک باید برقرار شود.»

دایره بسته می‌شود، و آنچه میان دو مهر جا می‌ماند، ۲۵۰۰ زندگی است.

صدای خاکستری‌ها

در زمستان ۱۴۰۳، گروهی از کارگران واحدهای پشتیبانی در نامه‌ای به نماینده بندرعباس نوشتند:

«ما از تحریم آمریکا عبور کردیم، از تحریم خودمان نمی‌توانیم.»

نامه هرگز رسانه‌ای نشد، اما نسخه‌ای از آن کنار تابلوی اعلانات مانده است؛ زیر شیشه‌ای ترک‌خورده با تاریخ: ۱۷ دی ۱۴۰۳.

آن‌ها از سوء‌مدیریت، از بی‌پاسخی، و از تصمیم‌هایی گفتند که هرگز تا خط اجرا نرسید.

تلاش تازه؛ نشست آبان ماه

۲۳ آبان ۱۴۰۴، بندرعباس میزبان هیأتی از کمیسیون کارآفرینی مجلس بود. در سالن اصلی پالایشگاه بندرعباس، احمد هاشمی در گزارش عملکرد خود گفت:«هم‌دلی میان مجلس و دولت می‌تواند گره‌های تاریخی صنعت را باز کند؛ ما در بندرعباس تجربه موفق پایداری تولید در تحریم را داریم.»

در همان نشست، به پیشنهاد دکتر یکی از مسئولین، مقرر شد کارگروهی ویژه برای «رفع موانع خوراک پالایشگاه آفتاب» تشکیل شود.

در پایان صورت‌جلسه، یک بند کوتاه افزوده شد:«موضوع خوراک پالایشگاه آفتاب به عنوان پرونده ویژه در دستور کار کارگروه ملی قرار گیرد.»

اما در خودِ آفتاب، هنوز سکوت بود. کارگران در همان روز نوشتند : «قول دادند، مثل همیشه.»

پالایشِ انسان

پالایشگاه فقط نفت را تصفیه نمی‌کند؛ آدم‌ها را هم می‌پالاید.

در این سال‌های انتظار، بسیاری از کارگران یاد گرفته‌اند میان امید و خستگی تعادل برقرار کنند.

اپراتور ارشد تولید، هنوز هر صبح پیش از ورود به محوطه با لحن آرام می‌گوید: «امروز شاید تزریق شروع شود.»

کسی جواب نمی‌دهد، اما همه می‌فهمند که امید، آخرین سوخت این کارخانه است.

نتیجه‌گیری؛ آفتاب میان سیاست و صنعت

بحران آفتاب، فقط بحران یک پالایشگاه نیست؛ نمونه‌ای از تعارض درون‌ساختاری میان بخش‌های سیاست‌گذار کشور است؛

زمانی که تصمیمات در سطح کلان گرفته می‌شوند اما زنجیره‌ی اجرا ناهماهنگ است، محصول نهایی فقط توقف تولید نیست، فرسایش اعتماد عمومی است.

پالایشگاه آفتاب می‌تواند به مدار تولید برگردد. لوله‌ها آماده‌اند، نیروها آموزش‌دیده، بازار در دسترس.

اما تا زمانی که امضاها در سطح کاغذ بمانند، نه نفت حرکت می‌کند، نه امید.

آفتاب، نامش از روشنایی می‌آید، اما امروز در سایه‌ای ایستاده که ما خود ساخته‌ایم.

آفتاب هنوز زنده است—اما رمقش در سطرهای بوروکراسی می‌تپد.

زمین‌هایش خاکستری از غبار، لوله‌ها خاموش ولی چشم‌ها بیدار.

کارگران هنوز هر صبح دروازه را باز می‌کنند؛ نه از سر عادت، بلکه از ترسِ خاموشی کامل.

و داستانِ آفتاب، نه فقط تحلیلِ یک بحران صنعتی، که آیینه‌ی مدیریتی ایران است:

جایی که تصمیم دیر برسد، حتی خورشید هم از پا می‌افتد.

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد
بلیط هواپیما
دندونت
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد
بلیط هواپیما
دندونت
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
پایگاه اطلاع رسانی شهرداری مشهد
بلیط هواپیما
دندونت