«نخرید تا ارزان شود»؛ نسخهای که همیشه جواب نمیدهد
به گزارش خبرگزاری برنا از قزوین؛ واقعیت آن است که تأثیر نخریدن بر کاهش قیمت، به ریشههای تورم بستگی دارد. اگر افزایش قیمتها ناشی از فشار تقاضا باشد؛ یعنی تقاضای مصرفکنندگان از ظرفیت عرضه پیشی گرفته باشد، کاهش خرید میتواند به تعدیل قیمتها منجر شود. در چنین شرایطی، فروشنده برای جلوگیری از رکود، ناچار به کاهش قیمت یا دستکم توقف رشد آن خواهد شد.
اما مسئله اینجاست که بخش قابل توجهی از تورم موجود در اقتصاد ایران، نه از جنس فشار تقاضا، بلکه ناشی از فشار هزینه است؛ عواملی مانند افزایش نرخ ارز، بالا رفتن هزینه مواد اولیه، انرژی، حملونقل و انتظارات تورمی. در این شرایط، حتی اگر مصرفکننده خرید خود را به تعویق بیندازد، هزینه تولید کاهش نمییابد و تولیدکننده امکان ارزانی پایدار را ندارد. نتیجه چنین وضعیتی، نه کاهش قیمت، بلکه کاهش عرضه، افت کیفیت یا انتقال فشار به دورههای بعدی است.
کمپینهای «نخریدن» زمانی میتوانند اثرگذار باشند که بازار رقابتی، امکان جانشینی کالا، و انعطاف در عرضه وجود داشته باشد. در غیر این صورت، این شعارها بیش از آنکه راهحل اقتصادی باشند، به ابزاری برای تخلیه هیجانات اجتماعی تبدیل میشوند.
کنترل تورم، پیش از آنکه با رفتار مصرفکننده حل شود، نیازمند اصلاح سیاستهای پولی، ارزی و هزینهای است. بدون مهار عوامل بنیادی تورم، انتظار اینکه مردم با نخریدن، بار ناکارآمدی ساختاری اقتصاد را به دوش بکشند، انتظاری غیرواقعبینانه است.
در نهایت، آگاهیبخشی اقتصادی به جامعه ضرورتی انکارناپذیر است؛ اما این آگاهی باید مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی باشد، نه نسخههای سادهانگارانهای که در همه شرایط قابل اجرا نیستند.
یادداشت: محمد شهسواری
انتهای پیام





