به گزارش خبرگزاری برنا، سید مهدی شجاعی در یادداشتی برای فیلم محمد(ص) ساخته مجید مجیدی این فیلم را کاری سترگ، تاثیرگذار و ماندگار دانست.
در متن این یادداشت آمده است:
مجیدی و تیم همراهش برای این کار، تمام دقت، خلاقیت، تجربه و توان خود را در طبق اخلاص نهاده اند و این ظرف اخلاص است که به همه عناصر فیلم، هویت و برکت بخشیده است.
مهمترین هنر این فیلم پاسخ گفتن به یک نیاز یا خلاء تاریخی است و آن خلاء در یکی دو جمله این است:
یک روایت صحیح و صادقانه از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله وسلم، روایتی که از اغراض و امراض و تحریف ها به دور باشد و با حقیقت نسبتی درست برقرار کرده باشد. روایتی که در عین پایبندی اش به مستندات، از زبان و بیانی بلیغ و هنرمندانه بهره برده باشد.
جای چنین نگاه و روایتی در مورد پیامبر خاتم در تاریخ سینمای ایران و جهان خالی بوده است.
در ساختمان هنر در همه رشته ها و شاخه های آن هر آجر تازه ای، بر آجرهای قبلی قرار می گیرد و استوار می شود و هیچ اثر هنری را نمی توان معلق میان زمین و آسمان تصور کرد یا ارتباط و اتصالش با تجربه های پیشین را منکر شد ولی برخی از آثار هنری در مسیر تکوین خود به نحو متداول و مرسوم قدم برنمی دارند، انگار که چند پله را با یک جهش پشت سر می گذارند و فیلم محمد (ص) به گمان من اثری از این دست است.
فیلم هایی که سینمای جهان با محتوای تاریخ و سیره پیامبران در آرشیو خود دارد، عموما آمیخته به تحریف یا لااقل برداشت های نادرست، از اندیشه و سیره و سلوک انبیاست. مقصود من بخش های تخیلی نیست، دخالت های هنری سناریست و کارگردان نیست، دراماتیزه کردن روایت های تاریخی هم نیست. مقصودم اساس اندیشه و بنیان جهان بینی در این آثار است. مقصودم فقدان درک صحیح از جهان بینی توحیدی و رسالت انبیاست.
بروز اشکال محتوایی در فیلم ها و سریال های ایرانی به گونه دیگری است. شاید تعبیر سطحی نگری و سهل انگاری بر آنچه تا امروز اتفاق افتاده انطباق داشته باشد.
متاسفانه این دو خصیصه یا نقطه ضعف در همه شئون آثار خودش را نشان می دهد. در تحقیق و پژوهش، در تألیف و نگارش، در کارگردانی، در طراحی صحنه، در گریم، در فیلمبرداری، در موسیقی و حتی در تدوین و صداگذاری، آنچه فیلم محمد (ص) را نسبت به آثار پیشین متمایز می کند، تأمل و دقت بر تمامی این وجوه و عناصر است.
در تمام این موارد، ممکن است کسانی اختلاف نظر یا اختلاف سلیقه داشته باشند ولی کسی نمی تواند منکر تأملات و دقت های وسواس آمیز در مورد تک تک این وجوه و عناصر بشود. به عبارتی در این فیلم، هیچ حرکتی را نمی شود گفت که بی فکر و فلسفه صورت گرفته جدی ترین اشکالی که تا به حال در مورد این فیلم مطرح شده، گران تمام شدن آن است، یعنی هزینه زیادی که صرف تولید آن شده. این اشکال تا چه حد وارد است؟
اولاً باید دید که این کم و زیاد یا گران و ارزان بودن، بر چه اساسی و با چه قیاسی مطرح می شود؟
اگر گفته شود که در قیاس با دیگر تولیدات داخلی سینما در ژانر تاریخی ـ مذهبی، عرض می کنم که کدام وجه از این فیلم، قابل قیاس با تولیدات داخلی است که این وجه آن قابل قیاس باشد!؟
نمی شود که شما عزمتان را برای یک سفر خارجی جزم کنید ولی برآورد هزینه ها و تدارکاتتان را برمبنای سفر داخلی داشته باشید.
اگر گفته شود که در قیاس با دیگر فیلم های تاریخی در عرصه های جهان و بینالملل، عرض میکنم که فقط یک فیلم را در این سطح، نام ببرند که با کمتر از چند برابر هزینه این فیلم، ساخته شده باشد.
و اگر گفته شود که در قیاس با مجموعه بودجه فرهنگی و هنری کشور، عرض میکنم که با آنچه فقط در سالهای اخیر از بودجه فرهنگی و هنری نفله و حیف و میل شده، ۱۰ فیلم دیگر با همین اشل و هزینه می توانسته ساخته شود و نشده، پول هایی که ردشان را در هر کجای عالم میتوان گرفت جز عالم فرهنگ و هنر و سینما و اگر گفته شود که در قیاس با بودجههایی که صرف دیگر افتخارات ملی می شود، مثل فوتبال و… عرض می کنم که … از شدت شرمساری چیزی نمی توانم عرض کنم بگذریم.
ثانیا: سخیف ترین نوع برخورد با یک اثر هنری فاخر، بخصوص در ساحت دینی، ارزیابی سمسارگری یا بساز و بفروشی نسبت به آن است. درست مثل این است که شما بخواهید مسجد شیخ لطف الله یا مسجد گوهرشاد را با محاسبه قیمت مصالح و گچ و سیمان، ارزیابی کنید یا هزینه و منفعت آن را با مدل آپارتمان سازی بسنجید. در مواجه با آثار فاخر دینی، تنها مسأله ای که باید مورد ارزیابی قرار بگیرد، این است که آیا اثر در انجام رسالت خود موفق بوده یا نه.
اگر اثر چنان که باید و شاید از کار در آمده باشد و مأموریتش را درست به سرانجام رسانده باشد و به ارتباط مطلوبش با مخاطب رسیده باشد، مسأله کم و زیادی هزینه یا ارزانی و گرانی، جایی برای طرح ندارد. ولی اگر کار به اهلش سپرده نشده باشد، اگر خالق اثر، اهلیت لازم برای خلق اثر را نداشته باشد و اگر به هردلیل اثر در انجام مأموریتش موفق نشده باشد هر مقدار بودجه ای که صرف شده ولو کمترین مقدار ممکن هدر رفته و تباه شده اشتباه نشود. اسراف و تبذیر یعنی صرف هزینه در غیر جای خود، همیشه و در هرکاری مذموم است. ولی هزینه ای که به اعتلای اثر کمک می کند، بر شکوه و فخامت اثر می افزاید، هزینه ای که تأثیرش در کار به چشم می آید، هرچقدر که باشد قابل نکوهش نیست.
ثالثا: فارغ از بحث هنر و سینما و متعلقات آن، صرفا در فضای معرفتی و عقیدتی بعضی از حرکات و اتفاقات هست که با هیچ معیار مادی قابل سنجش نیست. به عنوان مثال زدودن گرد و غبار تحریف از چهره ملکوتی حضرت ابوطالب علیه السلام مطلبی نیست که بشود روی آن قیمت گذاشت. ابوطالبی که دشمنان اسلام و تشیع قرن ها برای موشح کردن چهره و شخصیت موحد و وارسته او تلاش کرده اند.
اگر فیلم محمد(ص) هیچ کار دیگری نکرده باشد جز همین معرفی درست از چهره حضرت ابوطالب، برایش کافیست. آیا فیلم محمد (ص) کاملا بی عیب و نقص است و هیچ نقد و اشکالی بر آن وارد نیست؟ این طور نیست. دیکته نانوشته است که غلط ندارد و تنها مصنوع و مخلوق خداست که در آن، عیب و نقص یافت نمی شود. در مقابل هیچ اثری نباید چنان مرعوب و مجذوب شد که عیب و نقص هایش را ندید. ولی بدتر از ندیدن عیب و نقص ها، ندیدن فضائل و خوبی هاست.
من ممکن است در مورد برخی از عناصر فیلم، از فیلمنامه تا نور و حرکت و صدا، نقد و نظرهایی داشته باشم و آنها را در فضای خصوصی یا عمومی مطرح کنم ولی بی انصافی است اگر با عمده کردن آنها، ارزش ها و امتیازات عمده و شاخص اثر را زیر سؤال ببرم.
باید توجه کرد که آقای مجیدی آغازگر یک حرکت یا تحوّل در سینمای دینی است، نه پایان بخش آن و نگاه نقد و نظر در مورد کسی که حرف اول را می زند باید کاملا متفاوت باشد با کسی که در ادامه مسیر گذشتگان پیش می رود. معیارهای ارزیابی در مورد کسی که به فتح قلّه ای تازه نائل می شود، قابل قیاس نیست با کسی که توان خود را برای رسیدن به تپه های پا خورده و تجربه شده، می آزماید و غلط ترین نوع نقد و نگاه همین است که چنین اثری را با شابلون ها و معیارهای متعارف بسنجیم و ارزیابی کنیم.
برای سنجش برخی از آثار باید مترها و مکیال های متناسب با خودش را ابداع و ایجاد کرد و چه بسا که یک اثر فاخر در جایگاهی قرار بگیرد که خودش بشود معیار و میزان و سنگ ترازو برای ارزیابی و توزین آثار دیگر، مثل نثر سعدی و نظم فردوسی که به مرور زمان در جایگاه ترازو و میزان نشسته اند.
در مورد فیلم محمد (ص) هم معدود کسانی که از موضع تخریب و تخطئه با اثر برخورد می کنند، به مرور زمان و با دیدن تحسین و تمجید دیگران، به تدریج تعدیل می شوند. یادم نمی رود آن زمان که آقای مجیدی، فیلم بچه های آسمان را ساخته بود، برخی از دوستان مدعی و منتقد، در مجلات سینمایی، فیلم را به شدت تحقیر و تخطئه کردند و حتی گفتند که این فیلم در حد یک فیلم کوتاه ۱۶ میلیمتری هم قابل طرح نیست.
ما آن زمان در کانون پرورش بودیم و در جایگاه تهیه کنندگی فیلم خیلی متعجب شدیم، از این همه کم لطفی و بی انصافی دوستان گذشت تا اینکه فیلم در جشنواره های جهانی، به شدت مورد استقبال قرار گرفت و کمپانی میراماکس برای پخش به سراغ فیلم آمد و منتقدین شاخص و برجسته جهانی در تقدیر و ستایش از فیلم، داد سخن دادند و اکران فیلم در کشورهای مختلف با استقبال کم نظیر تماشاچیان مواجه شد و رکورد فروش فیلم ایرانی در بازار جهانی را با فاصله زیادی پشت سر گذاشت و … بعد از آن، همان مجلات، برای بچههای آسمان ویژه نامه منتشر کردند و همان منتقدین در تعریف و تمجید از فیلم داد سخن دادند. که البته نه مدحشان روی حساب بود و نه ذمشان.
گفته میشود که فیلم محمد (ص) با حمایت مستقیم مقام معظم رهبری ساخته شده این قضیه تا چه حدی صحت دارد؟
بله. دقیقاً همین طور است و به نظر من، این خبری نیست که بیان آن، محتاج تأمل و تردید یا ابا و امتناع باشد. بلکه به عکس، این حرکتی است که باید با صدای بلند اعلام شود. چرا که جدّی ترین پیام ها را برای سیاستگزاران و مدیران فرهنگی و هنری دارد.
یکی از پیام ها به مسئولان نظام و سیاستگزاران و مدیران فرهنگی و هنری این است که افق نگاهشان را و همتشان را اعتلا ببخشند.
دلشان را به کارهای کوچک و سبک خوش نکنند. ذائقه و سلیقه شان را رشد بدهند و در عرصه فرهنگ و هنر به کارهای ضعیف و متوسط راضی نشوند.
اگر در همه سال های پشت سر، یکی از مدیران و مسئولین فرهنگی کشور، از چنین دغدغه و ظرفیت و همّتی برخوردار بود و چنین گام بلندی را در عرصه فرهنگ و هنر برمی داشت، ایشان ناگزیر نمی شدند که مستقیماً به این عرصه ورود کنند.
در همه جای دنیا، سرمایه گذاری های سنگین در حمایت های جدّی برای کارهای عظیم و حرکت های ملّی و فراملّی صورت می گیرد. اما این سیاستگزاران و مدیران فرهنگی و هنری هستند که چنین مأموریتی را برعهده دارند. در خیلی از کشورها شهرداران، بانی اتفاقات بزرگ از این دست می شوند.
اگر کسی بگوید که در کشور ما چنین بودجه ای در اختیار مدیران در این سطح نیست، یا بی اطلاع است، یا راست نمی گوید و شانه از زیر بار مسئولیت خالی می کنند. مشکل اصلی ما بودجه نیست. فقدان تفکر و دغدغه و همّت و مدیریت است. دولت ها می آیند و می روند و حرف می زنند اما قدم از قدم برنمی دارند، حتی دولت هایی که ادعای صبغه فرهنگی دارند.
حقیقتا آن قدری که دولت قبلی برای تخریب فرهنگ و هنر، برنامه ریزی و اهتمام داشت، دولت فعلی برای اصلاح و بازسازی آن ندارد.
مشکل ما در بخش فرهنگ و هنر، قطعا فقدان بودجه نیست. بودجه های رسمی جای خود، فقط با مبالغی که طی چندسال اخیر، حیف و میل شده، ده ها پروژه جهانی از این دست می توانست به ثمر نشیند بی آن که کوچکترین آسیبی متوجه برنامه های عادی و روزمره شود.
اگر چنین حرکتی صرفاً از منظر یک سرمشق عملی مورد توجه قرار بگیرد، و توسط مدیران و مسئولین فرهنگی و هنری، درک و عملی شود، برکات آن قابل احصاء نیست. درحالی که پیام های دیگری با همین درجه از اهمیت، از این حرکت قابل دریافت است.
یکی از آن پیام ها، کشیدن خط بطلان بر خطکشی های سیاسی کودکانه است.
ولی مخاطب آن، سیاست بازانی هستند که تحت لوای اسلام و انقلاب و با ادعای تبعیت از رهبری، فرهیختگان و هنرمندان را دسته بندی می کنند و مطابق تشخیص و سلیقه خود به آنها نمره قبولی و مردودی می دهند.
بدون تعارف و مداهنه می توان گفت که فیلم عظیم و بی بدیل محمد (ص) محصول اعتماد مقام معظم رهبری، به هنرمند متعهد است.
پیام ایشان در این حرکت، برای کسانی که اهل درک و دریافت و صداقت هستند این است که:
ذخایر فرهنگی و هنری کشور را نه تنها ردّ و طرد نباید کرد که باید زمینه و بستر را برای ظهور ظرفیت ها و قابلیت ها و خلاقیت ها و توانمندی هایشان، مهیّا و هموار ساخت.
یکی از بزرگترین مصائب ما این است که هرکسی از راه رسیده، شابلونی به دست گرفته و متأسفانه به قدر درک و فهم خودش، اهالی فرهنگ و هنر را دسته بندی و کدگذاری می کند و برهرکدام برچسبی از قبیل خودی و ناخودی و بیخودی و… غیره می چسباند و متاسفانه تر این که به اقتضای قدرت نفوذ و جایگاه و منصبش، در عمل هم برایشان تعیین تکلیف می کند.
هنرمند متعهدی که اصول و مبانی و باورها و عقایدش، محکم و استوار و خدشه ناپذیر است، چرا باید به خاطر اختلاف نظر سیاسی با من، متهم به بی دینی و نامسلمانی شود.
ایرانی اندیشمند و فرهنگی و فرهیخته ای که به وطن خودش عشق می ورزد، چرا به خاطر اختلاف سلیقه با من باید ناگزیر به ترک وطن شود؟
اصلاً چرا همه باید در همه زمینه ها مثل من فکر کنند و تابع نگاه و نظر و سلیقه من باشند و اگر تن به تبعیت ندادند، محکوم و مطرود و منزوی شوند!
اگر ما از ذخایر فرهنگی و هنری کشورمان استفاده نکنیم، پیش و بیش از آن که آنها متضّرر شوند، ما دچار خسران و زیان می شویم.
هنرمندی مثل مجید مجیدی، منحصر به فرد است. جایگزین و مشابه ندارد، قابل تکثیر نیست.
وقتی بستر برای ظهور و بروز خلاقیت و توانمندی اش، فراهم شود، فیلم با شکوه و بی بدیل محمد (ص) خلق می شود.
اگر مجیدی باشد و ابزار کارش مهیا شود، فیلم بچه های آسمان هم هست، آواز گنجشک ها هم هست، پدر هم هست، بید مجنون هم هست ولی اگر مجیدی نباشد، و همه ابزار و امکانات باشد، هیچ اتفاق مهمی نمی افتد.
هزارعامل دست به دست هم داده اند تا یک مجیدی پدید آمده، تاریخ سینمای ایران و جهان، یک مجیدی دارد، تاریخ موسیقی ایران و جهان، یک شجریان دارد، تاریخ ادبیات ایران، یک ابتهاج دارد، تاریخ هنرهای تجسمی ایران، یک فرشچیان دارد.
این مهم نیست که اگر هر کدام از این ها را با محملی و بهانه ای کنار بگذاریم به راحتی یا سختی بتوانیم مشابهشان را تولید و جایگزین کنیم.
اگر از بانی فیلم محمد(ص) فقط همین یک پیام، دریافت و درک و عمل شود، بزرگترین تحولات در عرصه فرهنگ و هنر اتفاق می افتد.
این حرکت مقام معظم رهبری، یک پیام جدی هم برای هنرمندان و پدیدآورندگان آثار سینمایی و تلویزیونی دارد. کسانی که در پی تولید و پخش آثارشان مورد تشویق و تحسین مقام معظم رهبری قرار گرفته اند و آن پیام این است که تشویق و تقدیر ایشان از برخی فیلم ها و سریال های تاریخی و مذهبی، نه به معنای تأیید تمام و کمال آن آثار است و نه شاخصی برای سطح سلیقه و توقع ایشان. اگر بخواهیم به شاخصی برای سطح سلیقه و توقع ایشان برسیم، باید فیلم محمد(ص) را ببینیم که از بای بسم الله تا تای تمّت آن تحت نظارت و حمایتشان شکل گرفته.
البته بعید است که برخی از این دوستان، توان یا تمایل دریافت این پیام را داشته باشند.
و نکته دیگر اینکه:
از نقش و یک عامل بسیار مهم و اساسی و تعیین کننده در این پروژه عظیم، نباید غافل بود و آن مدیریت و اجرای پروژه است.
بهترین کارگردان ها، با برترین توانمندی ها، اگر مجری طرح یا مدیر اجرایی توانمندی را در اختیار نداشته باشد بسیاری از ایده ها و خلاقیت هایش به فعلیت نمی رسد و ظهور و بروز پیدا نمی کند.
و اگر بخواهیم در شاکله سینمای ایران، سه مدیر اجرایی را نام ببریم که هم به لحاظ شناخت و تخصص و تجربه و هم به لحاظ قدرت اجرایی و توان مدیریتی و هم به لحاظ سلامت و مقبولیت، جایی برای تأمل و تردید نداشته باشند، بدون شک دو تای آنها، آقایان حیدریان و رضاداد خواهند بود.
این دو عزیز که به یقین از سرمایه ها و ذخایر سینمای ایران هستند، بهترین انتخاب برای مدیریت و اجرای این پروژه بوده اند.
اساس این حرف، مبتنی بر گمان و تصوّر یا تعارف و مداهنه و اغراق نیست.
چون از اولین روزهای تولّد این پروژه عظیم، شاهد و ناظر تکوین و شکل گیری و رشد آن بوده ام، به جرأت می توانم بگویم که توان مدیریتی لازم برای اجرای این پروژه، معادل پنجاه فیلم سینمایی متعارف بوده است یا ده سریال عظیم تاریخی.
با این حساب، حتی کسانی که بار مدیریتی اجرای فیلم ها و سریال های سنگین را با موفقیت به منزل رسانده اند، معلوم نبود که از عهده چنین پروژه فوق العاده ای بربیایند.
و اما نکته آخر؛ پاسخ به یک شبهه یا سئوال محتمل:
آیا رفاقت با مجید مجیدی، انگیزه نگارش این یادداشت نشده است؟
بله. من با آقای مجیدی رفاقت دارم. رفاقتی که عمری به درازای سی و چند سال دارد، رفاقتی که بخش آشکار آن خیلی کمتر است از لایه های قلبی و عمیق و باطنی آن.
من نه تنها این رفاقت را انکار نمی کنم که به آن می بالم و افتخار می کنم.
اما انگیزه نگارش این یادداشت، رفاقت با مجید نیست، ارادت به پیامبر است و خضوع بی اراده و تعظیم بی اختیار در مقایل یک اثر هنری فاخر.
یعنی دلیل ستایش و تمجید من نسبت به فیلم این نیست که فیلم، ساخته مجید مجیدی است. به عبارت دقیق تر، اگر هرکس دیگری غیر از مجید هم این فیلم را می ساخت، نگاه و ارزیابی و قضاوت من نسبت به فیلم، همین بود یا هیچ فرقی نمی کرد. امّا و البته این که توفیق و افتخار نصیب مجید ما شده، خوشحالی ام را صدچندان می کند.
اجازه بدهید که در این مورد، باب یک شبهه دیگر را هم ببندم، با این توضیح که:
رفاقت با مجید، موجب نمی شود که من نقاط ضعف فیلم را نبینم یا نقاط قوّت را پر رنگ تر ببینم. اتفاقاً از یک منظر، عکس این معنا صادق است.
شناخت نزدیک از مجیدی، خواه و ناخواه، توقعم را بالاتر میبرد و سخت گیری ام را بیشتر می کند.
اشکال و اشتباهی که به راحتی ممکن است از دیگران پذیرفته شود یا مورد اغماض قرار بگیرد، اگر مجیدی مرتکب شود، قابل پذیرش نیست. به دلیل توقعی که مجیدی طی سالیان دراز، نه فقط در ذهن من که در عموم مخاطبان و علاقمندان خود ایجاد کرده است.
چنین توقع یا اعتباری، سرمایه مجید است در عالم هنر و طبیعی است که دوستان مجید، نسبت او از حساسیت بیشتری برخودار باشند