صحبتهای مادر دختری تا سالهای قبل معمولا نخستین مواجهه دختران با پدیده بلوغ جسمی بود. حالا دختران کلاس هفتم (دوم راهنمایی سابق) سرتیتر آن صحبتهای مادرانه را با جملاتی کتابیتر و رسمیتر در کتاب «تفکر و سبک زندگی» مییابند.
مدیرکل دفتر تالیف کتابهای ابتدایی وزارت آموزش و پرورش روز دوشنبه اعلام کرد که بر اساس برخی «نیازها» در مقطع هفتم و هشتم موضوع اعتیاد و بلوغ جنسی گنجانده شده است.
کتاب سبک زندگی ویژه دختران در سال هفتم در ١٤ صفحه اول خود دختران را با مفهوم بلوغ و نشانههایش از جمله عادت ماهیانه آشنا میکند، پسرها هم یک سال دیرتر، در کتاب سبک زندگی ویژه پسران در سال هشتم با مساله بلوغ و بعد از آن هم «اعتیاد» مواجه میشوند. گفتوگوهای پنهانی و حرفهای مگو رفته رفته از گوشه خانهها و جمعهای دوستانه خارج شدهاند و برای خودشان کتاب و ساعت درسی پیدا کردهاند.
دختران اگر پیش از رسیدن به کلاس هفتم از مادرشان هم چیزی نشنیده باشند در متن کتاب درسی خود با حقیقت بلوغ روبهرو میشوند:
«عادت ماهیانه یا قاعدگی اتفاقی است که طی هر ماه در پوشش داخلی رحم دختران و زنان اتفاق میافتد. در این حادثه طبیعی که با درد همراه است، تخمک زنان همراه با خون و فشار از رحم خارج میشود.»تعریف بلوغ، نشانههای بلوغ، بهداشت و تغذیه در دوران بلوغ از جمله مسائلی است که به صورت مختصر و مفید برای دختران و پسران به صورت جداگانه در این کتابها توضیح داده شدهاند و البته به هر دو گروه توصیه میشود که «افکار مزاحم و غلط را از ذهن خود دور کنید و با مطالعه، سرگرمی و تماشای تلویزیون خود را سرگرم سازید».
سید امیر رون، رییس گروه برنامهریزی درسی آداب و مهارتهای زندگی آموزش و پرورش در خصوص مباحث گنجانده شده در مقطع هفتم و هشتم برای دختران و پسران میگوید: «مباحث مربوط به بلوغ بر اساس مطالعات کارشناسی و کاملا مطابق با تغییرات رشدی که در دختران و پسران رخ میدهد در کتابها گنجانده شده است. با توجه به اینکه در حال حاضر با توجه به تغییرات اجتماعی، رابطه در میان اعضای خانواده کمرنگتر شده و سوالاتی برای دانشآموزان پیش میآید که گاه خانوادهها از پاسخ به آن طفره میروند، مدرسه بهترین نهادی است که میتوانست وظیفه این دسته از آموزشها را بر عهده بگیرد».
رون تاکید دارد که مباحث با در نظر گرفت «خط قرمزها» و حساسیتهای موجود در دین و فرهنگ ایرانی تعریف و مطرح شدهاند اما معلمها این آمادگی را دارند که پس از مطرح شدن بحثهای کلی کتاب به سوالات و مشکلات دانشآموزان در سر کلاس درس پاسخ گویند. او در پاسخ یه این سوال که آیا معلمها برای این بخش از کلاس آمادگی دارند؟ میگوید: «حتما همینطور است. در مرحله اول ما در تابستان گذشته مدرسان کشوری را برای مطرح کردن این بحثها آموزش دادیم که آنها هم به نوبه خود معلمان سطح مدارس را آموزش دادند، به علاوه جدای از کتاب درسی، معلمها یک راهنما هم دارند که به صورت مفصل درخصوص چگونگی مطرح کردن این مباحث در کلاس و برخورد و نحوه مواجهه با سوالات دانشآموزان به آنها آموزش داده است. ما در راهنمای معلم حتی سایتهای اینترنتی مفیدی را معرفی کردهایم تا همکاران ما به دانشآموزان بگویند در این دنیای گسترده مجازی با سایتها و منابع مختلف به کدام سایت میتوانند مراجعه کنند تا پاسخ سوالات خود را به صورت صحیح دریافت کنند». او اطمینان میدهد که اگر معلمی نتواند از پس پاسخگویی به سوالات دانشآموزان برآید نتیجه سهلانگاری است و نه ضعف در آموزش معلمان.
«رون» تبدیل شدن این مباحث به بخشی از برنامه درسی دانشآموزان را پیشرفت قابل توجهی میداند: « قبل از این معلمهای پرورشی در صورت مراجعه دانشآموزان به سوالات آنها پاسخ میدادند. اما حالا این مباحث دو ساعت زمان درسی را به خود اختصاص دادهاند. تالیف و آموزش این موضوعات به این شکل برای نخستینبار است که در مدارس کشور صورت میگیرد.» حالا که بلوغ و اعتیاد به عنوان بخشی از نیاز جامعه که مرتب از سوی کارشناسان گوشزد میشد سرانجام راهی در میان کلاسهای درس باز کردهاند، کارشناسان دیگری هم هستند که به نحوه بیان کلی مطالب و مقطع تحصیلی که این موضوعات در آن مطرح میشوند انتقاد دارند.
آموزش ندادن بهتر از آموزش ناقص است
«باید بگویم خسته نباشید! دختر و پسری که این کتاب را پیش رو دارد معمولا در این سن به بلوغ رسیده است یا از والدین و دوستان خود تمام جزییات آن را شنیده. این کتابها و کلیات مطرحشده در آنها چه دستاوردی برای دانشآموزان دارند؟» رییس انجمن علمی مددکاران ایران به نحوه مطرح شدن و زمان ارایه درسهای مربوط به بلوغ و اعتیاد به کتابهای درسی چندان خوشبین نیست. مصطفی اقلیما معتقد است که بحث آموزش را نمیتوان در چاپ یک کتاب و یک مقطع خاص تحصیلی محدود کرد و البته تاکید دارد که نکته مهم پس از آشنایی با بلوغ پاسخ دادن به سوالات نوجوانانی است که در مورد نیازهای جنسی پدیدارشده در بدنشان اطلاع کافی ندارند و باید بدانند با امیال تازهای که در خود احساس میکنند چگونه مواجه شوند. اگر جز این باشد نوجوانان و حتی کودکان امروز خوب میدانند که برای برطرف کردن سوالهای خود به چه منابع غیررسمی مراجعه کنند: «حالا که دیگر مانند زمان گذشته نیست که بچهها تا به آنها نگفتهایم از مسائل بیخبر باشند. با این مسائل از طریق اینترنت و رسانهها و همسالان خود آشنا میشوند، خیلی زودتر از این سنی که در کتاب درسی برایشان در نظر گرفته شده. ما فرهنگ پاسخگویی به سوالات کودکان را باید داشته باشیم. در همه جای دنیا در مورد سوالات مرتبط با این موضوعات و حتی تفاوتهای بدنی دختران و پسران و مسائل جنسی از کودکی به سوال بچهها پاسخ داده میشود. با تالیف یک کتاب نمیشود فکر کرد که به مسائل دانشآموزان پاسخ دادهایم. اگر قرار است این مسائل مطرح شوند و در حد کلیت باقی بمانند آموزش ندادن آنها بهتر است. آموزش ناقص تنها سبب میشود که یک مساله در ذهن آنها پررنگتر شود بدون اینکه پاسخهای قانعکنندهای بگیرند».
اعتیاد پسرانه
بخش «اعتیاد و خطرات آن» در کتاب سبک زندگی ویژه پسران سال هشتم با داستانی در مذمت اعتیاد آغاز میشود: «یادم میآید در ۱۵سالگی بودم که پا جای پدر گذاشتم. با او مشروب خوردن را تجربه کردم. کراک و شیشه کشیدم و به خرید و فروش آن پرداختم. پدرم نمیدانست شاگرد پرورش میدهد؛ هرکاری که او انجام میداد من هم تکرار میکردم. » و با تعریف معتاد و نشانهها و علائم اعتیاد و... ادامه پیدا میکند. بحث اعتیاد مختص کتاب پسران است هر چند دختران هم در کتاب سبک زندگی سال هفتم (مشترک میان دختران و پسران) ذیل بحث رفتار پرخطر و سوء مصرف مواد با کلیات بحث و انواع مواد مخدر آشنا میشوند اما به نظر میرسد پسرها نیاز به گوشزد بیشتری در خصوص اعتیاد دارند. «رون» در پاسخ به اینکه چرا در مورد اعتیاد پسران آموزشهای بیشتر و دقیقتری میبینند تا دختران میگوید: «به هر حال بحث سوءمصرف را ما در کتاب مشترک سبک زندگی هم مطرح کردهایم اما بیشتر از آن صحیح به نظر نمیرسد. نمیشود با مطرح کردن صریحتر مساله اعتیاد در کتاب دختران حریمها را شکست. به علاوه پسران به دلیل ویژگیها و آزادیهای بیشتری که دارند بیشتر از دختران در معرض ابتلا به مواد مخدر هستند و باید آموزش بیشتری ببینند». اما اقلیما با این نگاه به مساله آموزش پیشگیرانه اعتیاد هم موافق نیست، به گفته او بچهها اعم از دختر و پسر بسیار پیش از آنکه فکرش را بکنیم با مساله اعتیاد مواجه میشوند: «بچهای که کنار دست خانوادهاش تلویزیون ببیند هم از کودکی میفهمد که اعتیاد چیست، گذشته از آن ما طبق اعلام رسمی دو میلیون نفر معتاد داریم، در دنیا رسم بر این است که میگویند در لایه زیرین هر آمار رسمی به همان اندازه جمعیت پنهان وجود دارد. یعنی چهار میلیون نفر معتادی که اگر هر کدام در یک خانواده چهار نفره باشند ١٦ میلیون آدم از جمله هشت میلیون بچه را تحت تاثیر آثار مستقیم و غیرمستقیم اعتیاد قرار میدهند. چرا فکر میکنیم نوجوانی آن زمانی است که باید در مورد اعتیاد و آثار آن به دانشآموزان هشدار بدهیم؟ این پیشگیری و آموزش باید از سنین پایینتر آغاز شود».
جدای از جانبداری یا انتقاد از نحوه مطرح شدن مسائلی همچون بلوغ و اعتیاد در کتابهای دوره اول متوسطه، به نظر میرسد در ادامه روند آموزشهای پیگیرانه در مدارس، آموزش و پرورش گامی دیگر برداشته است. حرکتی که پیش از این با انتشار کتابچه آموزشی «پیشگیری از ایدز» برای دانشآموزان سال نخست متوسطه آغاز شده بود حالا در حال پیشرفت است. شاید در ادامه این پیشرفت لزوم آموزشها از سنین پایینتر نیز به میان آید اما در حال حاضر کتابهای سبک زندگی و کلاسهای درس، گوی و میدانی هستند در اختیار دانشآموزان و معلمان، آنچه در کلاسهای درس میگذرد و سوال و جوابهایی که در این دو ساعت واحد درسی در کلاسهای مدارس کشور مطرح میشوند، مشخص میکند که بودن یا نبودن این موضوعات در مدرسه تا چه اندازه در روشن شدن ذهن دانشآموزان و پاسخ گذاشتن در برابر علامت سوالهای ذهن آنها تا چه اندازه موثر یا غیرموثر است.