خسرو سینایی: چرا به خودمان این گونه ظلم می‌کنیم؟

|
۱۳۹۴/۰۲/۱۳
|
۱۳:۱۸:۴۱
| کد خبر: ۲۸۲۰۴۸
خسرو سینایی: چرا به خودمان این گونه ظلم می‌کنیم؟
خسروسینایی کارگردان سینمای ایران در آیین افتتاح نمایشگاه ˝ماهی و مرجان˝ که پنجشنبه 10اردیبهشت ماه همزمان با روز ملی خلیج فارس برگزار شد، گفت: چرا به خودمان این گونه ظلم می‌کنیم؟ چرا محیط زندگی ما هر روز کثیف تر و آشفته تر می شود ولی اعتراضی نمی کنیم؟

آیین افتتاح نمایشگاه ˝ماهی و مرجان˝ پنجشنبه 10اردیبهشت ماه  همزمان با روز ملی خلیج فارس با حضور خسرو سینایی ،محمد علی اینانلو، سید عباس سجادی مدیرعامل بنیاد آفرینش های هنری نیاوران و مجید ملا نوروزی مدیرکل دفتر هنرهای تجسمی در سالن  خلیج فارس  فرهنگسرای نیاوران  برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری برنا، در ابتدای این مراسم فیلم مستند ساخته محمدعلی اینانلو و محمد تقی وهمیان درباره سفر هنرمندان به جزیره کیش و مراحل شکل گیری مجموعه آثار به نمایش گذاشته در این مجموعه برای حاضرین به نمایش درآمد.

اینانلو در بخش بعدی این مراسم ضمن تشکر از دست اندرکاران برپایی این رخداد سخنان خود را با انتقاد از سازمان محیط زیست که هیچ نماینده‌ای از آن در این مراسم حاضر نبود آغاز کرد و گفت:ای کاش مسئولان محیط زیست هم به این نشست آمده بودند اما  طبق معمول آنجا که باید حضور داشته باشند نشانی از آن‌ها پیدا نیست و غایبند.
او ادامه داد:سازمان محیط زیست نزدیک به نیم قرن پیش سازمانی را به نام "کانون نظارت بر شکار و صید" ایجاد کرد که با به کارگماردن افرادی از ارگان‌های نظامی اسباب درگیری‌هایی با مردم بر سر شکار و صید شدند که البته این اتفاق را باید با مختصات‌‌ همان دوره سنجید. بعد‌ها این مرکز تبدیل به سازمان حفاظت محیط زیست شد و به جایگاه معاونت ریاست جمهوری ارتقا پیدا کرد اما نباید  همان فرهنگ ادامه پیدا کند.  به شهادت رسیدن ۱۱۳ محیط‌ بان نشان دهنده استمرار درگیری ها و همان شرایط گذشته است. نباید فراموش کنیم که راه حل‌های دیگری از جمله هنر هم ممکن است برای نگهداری از حیات وحش و طبیعت وجود داشته باشد.
 
خسرو سینایی هنرمند پیشکسوت عرصه سینما دیگر سخنران این مراسم بود که به دعوت مجری به روی سن آمد و اظهار کرد:گفتی کیش و من مات شدم؛ روی صفحه شطرنج نبود که کیش گفتی؛ گروه پیله بهشت بود که گفت کیش و من با خوشحالی پذیرفتم و با اینکه از گروه هنرمندان نقاش و تصویرگر نبودم این لطف را داشتند که مرا هم به کیش ببرند. گفتند کیش؛ به کیش رفتم و واقعا مات شدم؛ آخرین باری که به کیش رفته بودم حدود ۳۰ سال پیش بود؛ کیش را دیده بودم و می‌شناختم؛ در آنجا فیلم ساخته بودم؛ این بار که رفتم مات شدم؛ دیدم جلوی چشمانم برج‌های بلند همه منظره کیش را پوشانده‌اند‌‌ همان طور که این برج‌های بلند دارند منظره کوه‌های زیبای تهران را خراب می‌کنند. به خودم گفتم مگر اینجا‌‌ همان جایی نیست که قرار است مردم از اضطراب شهرهای بزرگ به آن پناه بیاورند و در یک فضای آرام و زیبا استراحت کنند؟
 
این هنرمند برجسته در ادامه گفت: به اندازه کافی برج‌ها را در شهر‌هایمان و نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا داریم؛ من حتی برج‌هایی را که در جزایر هاوایی ساخته‌اند می‌بینم متاسف می‌شوم. واقعا چرا ما به خودمان این گونه ظلم می‌کنیم؟ همسر نقاشم گیزلا هنگام سفر به کیش گفت دوست دارم انجا ماهی‌ها را از نزدیک ببینم و از آن‌ها الهام بگیرم و من گفتم آنجا آکواریوم بزرگی است که می‌توانی در آن ماهی‌ها را از نزدیک ببینی اما وقتی به آنجا رفتیم آکواریوم نابود شده بود و جایش برج ساخته بودند. گفتم می‌توانی در کیش نگاه کنی چگونه صدف‌ها در زیر دریا دارند مروارید پرورش می‌دهند اما در کیش دیگر صدفی نبود و مرواریدی پرورش داده نمی‌شد
.
سینایی در ادامه بیان کرد: وقتی گروه پیله بهشت در عین صمیمت و مهمان‌نوازی ما را در شهر می‌گرداند و به هتل بسیار مجللی که برای ما در نظر گرفته بودند نزدیک می‌شدیم، مجسمه بزرگ یک جانور را وسط یک میدان دیدم. با خودم فکر کردم شاید من در آلاسکا یا در قطب جنوب یا شمال هستم اما نه، من در کیش بودم؛ حدس بزنید آن جانور چه بود؟ یک پنگوئن! قلبم لرزید؛ به خودم گفتم چقدر خوب بود که یک چاشنی فرهنگ هم به همه دارایی، قدرت و ثروتمان می‌زدیم. آخر کجای کیش به پنگوئن مربوط می‌شود؟ مگر قرار نیست تندیسی که در شهری با آن عظمت قرار داده شده، هویت آن شهر را به ما نشان بدهد؟ آیا در طی هزاره‌ها حتی یک پنگوئن از کیش گذشته است؟
 
او در بخش دیگر سخنانش گفت: امیدوارم استاد کلانتری هر چه زود‌تر سلامتی‌اش را بازیابد. این استاد بزرگ به من می‌گفت: خسرو تو را به اینجا دعوت کرده‌اند و به این خوبی از تو پذیرایی می‌کنند؛ چرا غر می‌زنی و من گفتم مسئله من چیز دیگری است؛ این همه محبت، این همه پذیرایی، این همه نظم و ترتیب در برنامه‌هایی که گروه پیله بهشت تدارک دیده چرا باید با این نوع سهل انگاری، کم فرهنگی، بی‌تفاوتی و تنها با فکر کردن به اینکه چطور بیشتر پول بسازیم، به هدر برود؟ ما در مرحله‌ای از وجود جهان هستیم که ناچاریم به سئوال جدی شکسپیر بزرگ که چندین قرن قبل گفته، جواب بدهیم؛ "بودن یا نبودن سئوال این است". ما باید بین بودن و داشتن تصمیم بگیریم. تا وقتی که به خاطر بیشتر و بیشتر و بیشتر داشتن، آن چیزی را که نیاز بودن است نادیده می‌گیریم باید بدانیم داریم با شتاب به طرف نبودن می‌رویم. نه تنها ما که همه جهان در گیر این ماجرا است.
 
چندی پیش شنیدم جزیره‌ای از پلاستیک به وسعت ایالت تگزاس آمریکا یعنی به اندازه چهار پنجم وسعت کشور ما ایران در اقیانوس آرام به وجود آمده و این یعنی مرگ و نابودی جانوران زنده آنجا و با خودم می‌گفتم نه تنها کوسه‌ها که تکلیف آنجلیکای خجالتی آنجا به جز نابودی چه خواهد بود؟ او که نابود شود، جانداران دیگر و عاقبت خود ما هستیم که نابود می‌شویم. همین امروز که به این مکان می‌آمدم متوجه شدم که دیگر نیمی از کوه را نمی‌توان ببینم. به قول اقای اینانلو؛ آی ادم‌ها داردی چه می‌کنید؟ حواستان هست؟ و در این میان اقتصادیون و سیاسیون نشان دادند که حواسشان به مسائل دیگری است. اینجا است که در قرن بیست و یکم هنرمندان نشان می‌دهند کارشان چیست و چگونه می‌توانند بر افکار مردم تاثیر بگذارند و به آن‌ها هشدار بدهند و بگویند؛ اگر می‌خواهید زنده بمانید عکس العمل نشان بدهید و اعتراض کنید. کسی حق ندارد فضای زندگی شما را این گونه نابود کند، نه تنها فضای زندگی من انسان را، که فضای زندگی آن یوزپلنگ و آن کرگدن آفریقایی و آنجلیکای خجالتی و آن کرم کوچکی که زندگی کردن را که نابود شد
.
سینایی در پایان با یادکردن از استاد پرویز کلانتری و استاد حسین محجوبی گفت: جای پرویز کلانتری عزیز خالی است که در آن سفر هرگز لبش را بی‌لبخند ندیدم و همه عمر عشقش را در آثارش به کره زمین، به خاک ایران و عشق به وطن نشان داد. با همه احترامی که به هنر قائلم و یک عمر ئدر مسیر آن قدم برداشته‌ام؛ معتقدم تنها یک پدیده بالا‌تر از هنر وجود دارد و آن خود زندگی و هنر زندگی است
.
در ادامه مراسم نیز بابک گرمچی هنرمند طراح و نقاش به واسطه دوستی با استاد نورالدین زرین کلک که به تازگی به ایران آمده اما دچار کسالت شده و در بیمارستان بستری است روی سن آمد و پیام این هنرمند را برای حاضرین قرائت کرد .
 
او در ادامه افزود: وقتی که به من داده شده سهم سخنان دکتر نورالدین زرین کلک بود که جریان این همایش را در آمریکا شنید و مقدمه‌ای برای کتاب" ماهی‌ها و مرجان "نوشت. چند روز پیش در پی دعوتی برای نمایش کار‌هایش به ایران آمد تا باز در میان دوستان و مخاطبانش قرار بگیرد و کارهای مانده‌اش را دنبال کند. او آسیفای ایران را ایجاد و به آسیفای جهان وصل کرد. حاصل تلاش‌های هنری او فیلم‌های انیمیشن و تصویرسازی‌های بیشمار است. همراه همیشگی شورای کتاب کودک بود و شاگردان به نامی را آموزش داد. برای سفر چند هفته‌ای خود و برای لحظه لحظه حضورش برنامه‌هایش را نوشت تا بتواند با دلی آسوده سفر کوتاهش را به پایان برساند. در جریان این سفر طولانی و شور و هیجان بی‌اندازه بازگشت و زمانه سخت و خشن روح بزرگ و زیبای این ماهی خوش خط و خال را هم زخم زد و او را به بستر بیماری سپرد. یقین دارم که اگر اکنون در جمع ما بودف با موقعیتی که به ناچار برای زندگی او پیش آورده شده بود، با دلی پر از حرمان از ناچاری کوچ ماهی‌ها و از آلودگی محیط زیست آنان می‌گفت
.
در پایان این مراسم ، حاضرین برای افتتاح نمایشگاه" ماهی‌ها و مرجان "به گالری‌ اصلی فرهنگسرای نیاوران دعوت شدند
.
ویدئو آرت محمود نورایی نیز در ادامه این مراسم در گالری شماره یک  به نمایش گذاشته شد. این ویدئو" ۵۸ درصد "نام دارد و به موضوع مرجانها و ماهیان خلیج فارس اختصاص دارد. در این نمایشگاه همچنین عاطفه خاص به همراه میترا سلطانی یک اثر محیطی را در برابر دید مخاطبان اجرا کردند.

گفتنی است دومین نمایشگاه سالانه تصویرگری – نقاشی با به نمایش گذاشتن آثاری از بزرگان نقاشی و تصویرگری همچون پرویز کلانتری،حسین محجوبی، گیزلا سینایی، ، قباد شیوا ، بهرام دبیری، حسین ماهر، مریم مظفری،مینا غازیانی ، علی ندایی ، علی ذاکری، مهنوش مشیری ، فاطمه رادپور ،فرشید شیوا، طاهره صمدی طاری و ... تا 25 اردیبهشت ماه ادامه دارد.

نظر شما