به گزارش خبرگزاری برنا، در یکصد و هشتمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه ۲۵ خرداد در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران برگزار شد، فیلم «جزیره رنگین» جدیدترین ساخته خسرو سینایی روی پرده رفت و در ادامه با حضور خسرو سینایی، مهدی احمدی، علی لقمانی و کیوان کثیریان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. از دیگر حاضران در این برنامه میتوان به حمید فرخنژاد، احمد نادعلیان، عوامل ساخت فیلم، جمعی از زنان اهل جزیره هرمز و ... اشاره کرد.
پیش از آغاز نشست نقد و بررسی فیلم، خسرو سینایی روی سن رفت و ضمن دعوت از عوامل ساخت فیلم روی صحنه، گفت: کار کردن در جزیره هرمز آنقدر خاطرهانگیز بود که همه ما علاقه داریم دوباره به آنجا برگردیم. آنچه در هرمز آموختم و همه ما در سرزمینمان به آن نیاز داریم این است که اگر هر کدام از ما آستین همت بالا بزنیم و آنچه را در توانمان است انجام دهیم،
وضعیت زندگی ما بسیار دگرگون می شود.
در ادامه حمید فرخنژاد روی سن رفت و گفت: افتخار میکنم سینما را از طریق کسی شناختم که سینما را زندگی میکند، نه مثل نسل ما که نقشی درجه دو به هنر و سینما دادهایم. خوشحالم که خسرو سینایی دوباره فیلم ساخته است و هنوز مصمم به کارش ادامه میدهد. شاید بتوانیم تکنیک را با مطالعه و تمرین یاد بگیریم، ولی نوع نگاه به مقوله هنر به شخصیت آدمها برمیگردد و اگر آن را از امثال سینایی یاد بگیریم میتوانیم به موفقیت سینما امیدوار شویم. به جامعه سینمایی تبریک میگویم که سینایی را با فیلم جدیدش میبینیم و اینکه کماکان میتوانیم از او یاد بگیریم.
در ابتدای نشست نقد و بررسی، سینایی به مقوله فیلمهای مستند - داستانی پرداخت و گفت: راه ساخت فیلم مستند - داستانی را از سالها پیش با ساخت «کوچه پاییز» در سال ۷۵ آغاز کردم. فکر میکنم این شیوه ساخت، امکانی است برای اینکه بتوانیم به طریق اصیلتری زندگی در جامعهمان را نشان دهیم بدون اینکه مارک فیلم مستند به فیلم بخورد. اینگونه میتوانیم از طریق یکسری خرده داستان بیننده را با فضا آشنا کنیم و فکر میکنم برای بینندگان نیز این مسیر بهتدریج آشناتر خواهد شد. تمرکز بر داستانهای آپارتمانی کمکی به سینما نمیکند و قصه جذاب در آپارتمان نمیتواند نقش اجتماعی سینما را عملی کند. از راه شناساندن مملکتمان به مردم است که میتوانیم به رشد فرهنگ کمک کنیم.
وی ادامه داد: در ساخت فیلمهایم همواره دست به ریسک میزنم و بهعنوان کسی که هم فیلم مستند و هم فیلم داستانی ساخته است، لازم میدانم راههای مختلف در سینما را تجربه کنم و قضاوت را به بینندهها بسپارم. باید فارغ از ژانر، به دنبال ساخت فیلم خوب باشیم. این فیلم را دوست دارم چون بخشی از ایران را به ما نشان میدهد که کمتر دیده شده است. شهرهای ما تاریخ و شناسنامه دارند و من بهعنوان یک فیلمساز گاهی برخی از شهرها را بهتر از اهالی آنجا میشناسم. اجازه دهیم برخی فیلمها در سینمای ما متفاوت باشند و به فیلمساز این امکان را بدهیم که فیلمی که میسازد به یک فرمول خشک تبدیل نشود و زنده بماند.
کارگردان «عروس آتش» در ادامه و در پاسخ به سوالی در مورد جایگاه احمد نادعلیان در این فیلم گفت: فیلمساز ممکن است دست به ساخت مستند نزند، اما از یک موضوع ایده بگیرد و آن را بر اساس ذهنیتش بسازد. در این فیلم شخصیتهای زیادی حضور دارند و قصد ما تاکید بر شخص احمد نادعلیان نیست، اگرچه امیدوارم روزی راجع به او فیلمی بسازم. بیشتر به دنبال نشان دادن نابودی محیط زیست و منابع طبیعی هرمز، مساله ازدواج، قاچاق، امید به نیروی جوانی و ... بودهام و در راه مطرح کردن این مسائل اجتماعی، نادعلیان و تاثیر کار او بر مردم جزیره هرمز را دستمایه قرار دادهام.
در ادامه کیوان کثیریان به طرح پرسشی درباره رابطه بین مهدی احمدی بازیگر فیلم و شخص نادعلیان پرداخت. احمدی ضمن تاکید بر پیگیری کار به شکل حرفهای گفت: در ابتدا فیلمنامه را مطالعه کردم و چندان در پی جزئیات زندگی نادعلیان نشدم. چارچوب کلی فیلم ربط مستقیمی به او نداشت، اما در مسائل کلیتر با او هماهنگ شدم و سوال پرسیدم و آشنا شدم. ضمن اینکه نادعلیان در تمام طول ساخت فیلم حضور داشت و اگر نکتهای بود به ما یادآوری میکرد.
پس از آن علی لقمانی به سوال کثیریان در مورد قاببندیهای فیلم و تاکید بر زیباییهای جزیره پاسخ داد و گفت: اسم فیلم «جزیره رنگین» است و از اینرو نمایش رنگین بودن آن از اهداف اصلی فیلم بهشمار میرود. ماجراهایی که در فیلم شاهدش هستیم نیز بر بستر جزیره استوار است. فضا نقش اصلی و مهمی داشت و طراحی پلانها بهشکلی بود که فضا به نفع پرسوناژ از دست نرود. البته ما فضاها را گلچین کردهایم و اگر کسی پس از تماشای فیلم به جزیره هرمز برود ممکن است نتواند اینهمه رنگ و زیبایی را یکجا ببیند.
در بخش پایانی این نشست خسرو سینایی به پیچیدگی مساله زبان در چنین فیلمی اشاره کرد و گفت: یک مشکل اصلی سینمای ما مساله زبان است. زمانی که فیلم «عروس آتش» را ساختم، به دلیل شناخت فرخنژاد از فضای جنوب از او خواستم که دیالوگهای مربوط به خودش را بنویسد و در عمل هم عالی جواب داد. در فیلم ایرانی نمیتوان برای تماشاگر ایرانی زیرنویس گذاشت و کار بدتر این است که از دوبلوری بخواهیم ادای لهجه محلی را در بیاورد. در «جزیره رنگین» از بازیگران فیلم خواستم متنهایی که از نظر ساختار داستان و پیشبرد موضوع مهم هستند با لهجه فارسیتر بیان کنند. اگر امکان زیرنویس وجود داشت و بیننده ایرانی به این کار عادت داشت، اجازه میدادم در تمام طول فیلم به زبان خودشان حرف بزنند. واقعیت این است که وقتی با نابازیگر سر و کار دارید، باید حد و مرزهایش را بشناسید و تلاش نکنید بهزور او را به آنسوی مرز تواناییهایش هل دهید.