قتل پدر به خاطر پیامک‌های عاشقانه!

|
۱۳۹۴/۰۵/۰۴
|
۱۳:۳۶:۵۹
| کد خبر: ۳۰۲۶۰۰
قتل پدر به خاطر پیامک‌های عاشقانه!
پیامک‌های عاشقانه برای یک مرد کافی بود تا همسر و دختر و پسرش نقشه قتل وی را طراحی کنند. مادر خانواده به قصاص نفس و فرزندانش به تحمل زندان محکوم شده‌اند.

به گزارش گروه جوان و جامعه خبرگزاری برنا ،31شهریورماه سال 92 وقتی جسد مرد جوانی در رمزآباد ورامین پیدا شد پلیس خود را در برابر یک جنایت دید. وقتی مشخص شد که قربانی ابراهیم نام دارد و راننده شرکت واحد بوده و خانه‌ای در اسلامشهر دارد، همسر وی تحت بازجویی گرفته شد.

عصمت از همان ابتدای تحقیقات با حالتی آشفته و نگران به تناقض‌گویی پرداخت و همین کافی بود تا راز جنایت خانوادگی فاش شود.

عصمت در تجسس‌های پلیسی گفت: یکسالی بود که رفتار شوهرم مرموز شده بود تا اینکه دخترم مژگان که دانشجو بود پیامک‌های پدرش را زیر نظر گرفت و همگی به او مشکوک شدیم.

ابتدا باور نمی‌کردم ابراهیم با زن دیگری رابطه پنهانی داشته باشد تا اینکه مخفیانه گوشی ابراهیم را نگاه کردم و پیامک‌های عاشقانه وی را دیدم.

وقتی به شوهرم گفتم که چرا با زن دیگری رابطه پنهانی داری؟ مرا به باد کتک گرفت تا اینکه موضوع خیانت وی را با پسرم محسن و دخترم مژگان در میان گذاشتم. حتی چند بار به همسرم پیشنهاد طلاق دادم اما حاضر نبود از هم جدا شویم تا اینکه با کمک پسرم و دخترم نقشه کشیدیم وی را به قتل برسانیم.

صبح روز جنایت وقتی ابراهیم از خواب بیدار شد پسرم مرا که در خواب بودم بیدار کرد و گفت این بهترین فرصت است، پدر را بکشیم. زمانی که ابراهیم مشغول کار بود پسرم از پشت سر به وی حمله کرد سپس من نیز به کمکش رفتم و با چاقویی که در دست داشتم دو یا سه ضربه به وی زدم و بعد چاقو را به محسن دادم، پسرم نیز چند ضربه زد. دخترم نیز به کمکمان آمد و برای کشتن پدرش گلویش را فشار داد.

عصمت ادامه داد: وقتی مطمئن شدیم او را کشتیم، جسدش را لابه‌لای پتو و در صندلی عقب خودرویش گذاشتیم و به بیابان‌های رمزآباد در ورامین بردیم و در آنجا رها کردیم. با اعترافات این زن، دختر و پسرش نیز بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.

محسن در بازجویی‌ها به قتل پدرش با همدستی مادرش اعتراف کرد و گفت خواهرم تنها برای انتقال جسد پدرم به ما کمک کرد و در زمان قتل وحشتزده نظاره‌گر جنایت بود. صبح دیروز این مادر، پسر و دختر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک تهران تحت محاکمه قرار گرفتند.

محسن اعترافات ابتدایی خود را پس گرفت و گفت: در زمان جنایت ضربات چاقو را خودم به تنهایی به پدرم زدم آن زمان برای اینکه به قصاص محکوم نشوم از مادرم خواستم که وی نیز قتل را به گردن بگیرد تا جرم من سبک‌تر شود.

عصمت نیز در آخرین دفاع خود گفت: من خواب بودم که با صدای فریاد همسرم بیدار شدم به پسرم التماس کردم که پدرش را رها کند اما بی‌فایده بود. محسن پدرش را کشت، من بی‌گناه هستم. در مراحل بازپرسی هم تنها به خاطر اینکه پسرم به قصاص محکوم نشود به دروغ گفتم که من نقشه قتل همسرم را کشیدم و با چاقو وی را کشتم.

مژگان نیز گفت: مدت‌ها بود که رفتار پدرم تغییر کرده بود و مرتب مادرم را کتک می‌زد. من و محسن نیز از این موضوع خیلی ناراحت بودیم تا اینکه مدتی پیش متوجه شدم پدرم از طریق پیامک با یک زن در ارتباط است، موضوع را به مادرم گفتم تا اینکه صبح روز حادثه خواب بودم، با صدای فریاد پدرم بیدار شدم دیدم برادرم با چاقو به جانش افتاده است.

پس از قتل با کمک برادرم و مادرم جسد پدرم را داخل خودرویش گذاشتیم و به بیابان‌های اطراف ورامین بردیم.

بنابر این گزارش، قاضی عزیزمحمدی و دو قاضی مستشار برای صدور رأی نهایی با هم وارد شور شدند. از آنجا که محسن در زمان قتل 16 سال بیشتر سن نداشت قضات عالیرتبه وی را به پنج سال زندان، عصمت را به خاطر قتل شوهرش به قصاص نفس- اعدام- و مژگان را نیز به خاطر معاونت در قتل پدر به سه سال زندان محکوم کردند.

نظر شما